
تاثیر هنر بر کار و زندگی کارگران
هنر و جامعه در دورههای تاریخی مختلف رابطهای تنگاتنگ با هم داشتهاند، به گونهای که میتوان گفت هنر میتواند بر شیوه زندگی اجتماعی، اعتقادات مذهبی، باورهای اخلاقی، عادات و آدابورسوم، سیاستهای حاکم بر جامعه و کار و در کل فرهنگ معنوی جامعه اثرگذار باشد. هنر محصول زندگی بشر است. بشر با هنر توانسته با طبیعت و دیگر همنوعان خود رابطهای پیچیده و در عین حال بسیار منطقی برقرار کند. استفاده از این ابزار تاثیر بسزایی بر رشد تمامی ابعاد جامعه اعم از اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خواهد گذاشت. رابطهای دوسویه بین هنر و تحولات اجتماعی وجود دارد؛ از طرفی هنر به این تحولات شکل بخشیده و از طرف دیگر نوع حکومت و مدیریت جامعه بر آن تاثیر میگذارد. وظیفه هنر کارسازی و راهگشایی از میان مشکلات است. استفاده از آن فساد و گمراهی را از بین میبرد و به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نقش آن در ترویج افکار، رفتار، ارزشها و باورها در بین جامعه بسیار موثر است.
رابطه هنر و کار
کار مانند بدن انسان یا هر موجود زندهای جسم و روح دارد. جسم کار را میتوان همان کارخانهها و یا اشیا ومکانهای فیزیکی دید که محیط و فضایی را به وجود میآورند که رفتار انسان بهعنوان روح در آن به تکامل میرسد. طراحی این جسم با ویژگیهای زیباییشناسانه آرامش روح را به دنبال خواهد داشت. انسان برای دستیابی به زندگی بهتر، هنر خود را به کار میگیرد و اثری خلق میکند؛ آثاری برای زیست اجتماعی همراه با آرامش، آسایش و داشتن تعامل انسانی سالم. هنر از جنس روح است و با روان انسانها پیوندی دیرینه دارد، چون با ارزشها، فرهنگ، آداب، سنن، آرزو و خواست انسانها درمیآمیزد. به این ترتیب هنر هم در عرصه کالبد و فیزیک کار ایفاگر نقش است و هم در عرصه حیات و زندگی اجتماعی.
هنر پویا، کار مولد
ارتباط بین جسم کار و هنر به گونهای است که گاه به یک تولید بهمثابه یک اثر هنری نگریسته میشود. برخی معتقدند خلاقیت، ابداع و نوآوری انسان ابتدا در آثار هنری تجلی یافته و بهمرور زمان در تولیدات سنتی و صنعتی نفوذ کرده است. به عقیده عدهای از صاحبنظران، همواره تغییرات از نقاشی و تندیسگری شروع شده و در آثار تولیدشده در یک جامعه تجلی یافته است. علاوه بر ویژگیهای عمومی کار، به عوامل سازنده کار نیز باید توجه داشت، عواملی چون کیفیت و کمیت، میزان دستمزد، و رضایت کارگر و کارفرما. همچنین عواملی مانند معنای اجتماعی کار، نقش و وظیفه آن، سابقه تاریخی یا حتی نام آن بر تصویری که افراد از کار و کارگر در ذهن خود ایجاد میکنند. فرهنگ کار و کارگر میتواند برای دستیابی به تصورات ذهنی ساکنان یک شهر از اهمیت خاصی برخوردار باشد. برای ایجاد تغییر و تاثیر در اذهان عمومی، هنر میتواند بهمثابه ابزاری به خدمت گرفته شود تا کار و کارگر بهگونهای زیبا جلوه کند. با این استدلال میتوان به این سؤال اساسی پاسخ داد که چگونه حضور در برخی فضاهای کاری توأم با احساس لذت و آرامش است و حضور در فضایی دیگر خستهکننده. آیا ایجاد یک فضای کاری هنرمندانه توسط کارفرمایی خلاق و باذوق بر این حس دامن نمیزند؟ بیتوجهی به هنر از عوامل مهم در ایجاد ناهنجاری بصری در سطح جوامع است. باید خاطرنشان کرد وجود فیزیک و کالبد نامناسب و ناهنجار در ایجاد ناهنجاریهای رفتاری در میان کارگران و افراد جامعه نقش مهمی دارد، زیرا فضا و محیط بر رفتار ساکنان خود تاثیر میگذارد. محیط و کالبد برخی الگوهای رفتاری و نقشهای اجتماعی نوین را به ساکنان خود تحمیل میکنند و برخی رفتارهای موجود را تقویت و برخی دیگر را تضعیف میسازند.
هنر در عرصه زندگی و حیات اجتماعی
هنر و اندیشه میتواند جلوتر از صورتبندیهای اجتماعی حرکت کند و خود وسیلهای شود برای تغییرات مثبت اجتماعی. این امر بهویژه در عرصه فرهنگ کار و کارگر صادق است. در عرصه فرهنگسازی، مبانی نظری بسیار جدیدی مطرح است که از یک طرف نتیجه نیازهای انسان متعالی امروزی است و از طرف دیگر برای تعالی او تلاش میکند. کار فقط شبکهای از تولید و کسب سود نیست، بلکه از نظر فیزیکی تندیس بزرگی است که دارای روح انسانی است. اجزای کار امروزه اجزایی از اندامی ارگانیک به شمار میرود که با بقیه اعضا در تعاملی چندلایه است.
ارسال دیدگاه