
لحظة آها
مرغ همسایه
مهران امیری
سالهاست آموزش عالی در کشور از نظر کمی رشد زیادی کرده، ایجاد دانشگاههای متعدد در نقاط مختلف کشور به حدی بوده که دیگر مشکلی به نام سد ورود به دانشگاه وجود ندارد، اما همچنان تمایل به تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور زیاد است. پرسش بزرگی که در اینجا خود را نشان میدهد این است که چرا توجه و اقبال به دانشگاههای خارجی بیش از دانشگاههای داخل است.
اگر به دنبال پاسخ سریع و مجمل باشیم، میتوان گفت مرغ همسایه همیشه غاز بوده و به همین دلیل جوانان به دنبال دست یافتن به آنچه در اختیار ندارند، عمر و هزینه و سرمایههای شخصی و ملی را در معرض این آزمون قرار میدهند. اما آیا بهراستی مرغ همسایه غاز است؟ چرا مرغ همسایه برای بسیاری از افراد غاز است و تلاشهای مختلف برای جلب توجه جوانان و ارتقای دانشگاههای داخلی ثمره مطلوب را نداده؟
پاسخ این است که دانشگاههای داخل گرچه از رشد بسیار زیاد کمی برخوردار شدهاند اما همواره در زمینه افزایش کیفیت و استانداردهای خود با توقف و کندی مواجه بودهاند. سیل دانشجویانی که در التهاب ورود به دانشگاه هرساله خود را در کنکور سراسری به سنجش میگذارند، فرصت اندکی برای ترسیم برنامههای کیفی گذاشته است. این همه در کنار برخی سهلانگاریهای مدیران موجب شده که نظام دانشگاهی کشور به نسبت تقاضای روبهفزون همواره عقبتر دیده شود. این نقیصه وقتی عرصه مقایسه به دانشگاههای خارجی کشیده شود خود را بیشتر نشان میدهد.
متاسفانه اغلب ما در محاورات روزمره و یا مجامع خاص بهسرعت و بدون در نظر گرفتن شرایط عمومی، دانشگاههای کشور را با دانشگاههای خارجی مقایسه میکنیم و توقع داریم وقتی به هردو عنوان دانشگاه داده میشود با یکدیگر نیز قابلقیاس باشند. شرایط کشور ما با انبوه جمعیت جوان و پرتحرک به گونهای بوده که نخستین هدف مدیران آموزش عالی پر کردن شکاف عرضه و تقاضا بوده است. این در حالی است که دانشگاهها و بهویژه گروههای آموزشی با تکیه بر علاقه و سرمایههای فردی اساتید و دانشجویان موفق قادر به ارتقای خود بودهاند. اما این تلاشها در بستر یک نظام و روش مستمر و قابلتکرار قرار نگرفتهاند. در جایی که استعدادهای فراوانی بین اساتید و دانشجویان وجود دارد، در غیاب سازمانی پویا موجب هرز رفتن توان و امکانات شده است. گرچه مدیران آموزش عالی در گزارشهای خود به نمونههای موفق تلاش دانشجویان و اساتید استناد میکنند، اما به شکل آشکاری نسبت به اینکه سازمان و روشهای حاکم بر دانشگاهها چقدر در کسب این موفقیتها نقش داشته، غفلت میکنند. گویا قرار نیست که به این نکته توجه شود و هر نوع موفقیت کسبشده در دانشگاهها بهکل نظام آموزش عالی ارجاع داده میشود و نتیجه کار روشمند آن معرفی میشود.
برخورداری از روشهای پویا در دانشگاههای موفق خارج از کشور شرایطی فراهم ساخته تا برخی جوانان ایرانی راهیافته به این موسسات بهسرعت مسیر رشد را طی کنند و به چهرههای شاخصی تبدیل شوند. این موضوع نشان از توانایی فردی بروزیافته در یک مجموعه هدفمند با روشهای پویا دارد. اگر دانشگاههای کشور بتوانند این مشکل را مرتفع سازند میتوان امید داشت که مسیر رشد کیفی آنها نیز بیشتر به چشم بیاید.
درحقیقت اغلب ما بهتنهایی میتوانیم افراد موثر و موفقی باشیم اما شکل قرار گرفتن ما در کنار یکدیگر به گونهای نیست که موجب همافزایی شود. روشهای اجرایی آزمودهشده و علمی مناسبی را برای کار جمعی در پیش نمیگیریم، به همین دلیل زحمات و دستاوردهای دانشجویان و اساتید غالبا مانند یک شهاب به صورت تکنما و زودگذر است. برای همین است که میتوان گفت در اغلب این مراکز تولیدکننده علم نیستیم و اگر اتفاقی در این زمینهها رخ میدهد پایدار و مستمر و قابلتکرار نیست.
در حالی که بهار عمر و دوران شکوفایی جوانان و دانشجویان و حتی اساتید کوتاه است و برخی فرصتها در این زمینه قابلتکرار نیست، چگونه میتوان توقع داشت که جوانان پرشور حاضر به توقف در مسیر حرکت دانشگاههای داخلی بمانند و چشم به آسمان بدوزند تا هرازگاهی شهابی رخ بنماید و بهسرعت محو شود.
تردیدی نیست که توان بالقوه کشور و دانشجویان و اساتید میتواند شرایط بسیار بهتری را در این زمینه رقم بزند اما کسب نتیجه نیازمند مدیریت و برنامهریزی مناسب نیز هست. وگرنه در زمینه آموزش عالی بهجرئت میتوان گفت که با تغییر رویه سازمانی و برنامهریزی درست، مرغ همسایه غاز نیست.
ارسال دیدگاه