تورقی بر کتاب زندگینامۀ خودنوشت پاپ فرانسیس
امید به صلحِ جهانی
کتاب «امید» زندگینامۀ خودنوشت پاپ فرانسیس (خورخه ماریو برگولیو) است که با همکاری روزنامهنگاران ایتالیایی شکل گرفته و نخستین زندگینامهای است که توسط یک پاپ در زمان خدمت منتشر شده است. این کتاب ثمرۀ دیدارها، گفتوگوها و مطالعۀ متون و اسناد عمومی و شخصی پاپ فرانسیس است که نگارش آن از سال ۲۰۱۹ آغاز شد؛ مردی که معتقد بود «همچون هر نیکیای در این جهان، همچون هر فضیلتی امید نیز دشمنانی دارد که ما را دعوت میکند دست بکشیم، تسلیم شویم و به تاریکی تن دهیم و اغلب نخستین دشمن نه در بیرون که در درون ماست». ساختار زمانی نوشتهها از سالهای پیش از کشیش شدن پاپ فرانسیس آغاز میشود و تا نیمقرن بعد و تمام دورۀ پاپی او را روشن میسازد، دورهای که عمیقاً در گذشته ریشه دارد. روایت کتاب از خانوادۀ او در بوئنوسآیرس شروع میشود؛ خانوادهای مهاجر از ایتالیا که زندگیشان با خاطرۀ نجات از یک سفر دریایی نافرجام گره خورده بود. زمینۀ اصلی روایت را زندگی در میان بحرانها، مهاجرت و جستوجوی هویت میسازد.
بخش بعدی کتاب به دوران نوجوانی و جوانی فرانسیس میپردازد. او ابتدا بهعنوان شیمیدان کار میکند و سپس به جمع یسوعیان میپیوندد. در این فصلها به کشمکشهای شخصی و تجربۀ زندگی در سالهای پرتنش آرژانتین، از جمله دوران دیکتاتوری و خشونت سیاسی اشاره میشود. او در این بازه مسیر روحانی خود را پیدا میکند و قدمبهقدم به مقام اسقفی و در نهایت به پاپی در سال ۲۰۱۳ میرسد.
کتاب در ادامه بیش از آنکه به زندگی شخصی بپردازد وارد مباحث اجتماعی و جهانی میشود. پاپ فرانسیس از دیدگاههایش درباره مهاجرت، عدالت اجتماعی، تغییرات اقلیمی، اصلاحات در کلیسا و آیندۀ ایمان سخن گفته و تجربههای شخصی را با تحلیل شرایط امروز جهان ترکیب میکند تا نشان دهد امید برای او نه فقط یک احساس، بلکه راهی برای مقابله با بحرانهای بزرگ است.
بخش پایانی کتاب حالوهوایی تأملی دارد. او دربارۀ دعا، بخشش و معنای امید در زندگی روزمره حرف میزند و همزمان به اشتباهات، کمبودها و بار سنگین گذشته اشاره میکند. در اینجا، روایت او بهنوعی جمعبندی تبدیل میشود: امید بهعنوان موضوعی فردی و جمعی، که هم در خاطرات شخصیاش جریان دارد و هم در نگاهش به آیندۀ کلیسا و جهان.
یکی از بخشهای جذاب این کتاب روایت دیدار اوست با آیتاللهالعظمی سیستانی است؛ «با مهربانی مرا در خانۀ خود پذیرفت، و این کار در سنت شرق حرکتی است بسی گویاتر از بیانیهها و اسناد مکتوب، چراکه به معنای دوستی و عضویت در یک خانواده است. این دیدار روح مرا تسلی بخشید و مرا مفتخر ساخت؛ چراکه او هرگز سران دولتها را نپذیرفته و هرگز به پاس احترام از جای خود برنخاسته بود. بااینحال، آن روز، چندینبار این کار را در برابر من انجام داد، درحالیکه من نیز با همان احساس احترام، بیکفش وارد اتاقش شدم.
از همان لحظۀ نخست، او را مردی فرزانه و مؤمن یافتم که از خشونت دلآزرده بود و متعهد به بلند کردن صدای خود در دفاع از ضعیفان و ستمدیدگان، با تأکید بر قداست حیات انسانی و اهمیت وحدت میان مردم. نگرانی عمیقی در سخنانش نسبت به درآمیختگی دین و سیاست احساس میکردم، نوعی نفرت نسبت به «روحانیون دولتی» که گمان میکنم در این مسئله با او همنظر باشم؛ و در عین حال، دعوتی عاجزانه از قدرتهای بزرگ تا از زبان جنگ دست بردارند و خرد و تدبیر را برتری دهند. جملهای از او را بهعنوان هدیهای ارزشمند با خود همراه آوردم: «انسانها یا به سبب دین برادرند یا به سبب آفرینش برابر.» پیش از برادری این برابری است که وجود دارد؛ و بهاینترتیب چیزی برتر از برابری جود ندارد. بههمیندلیل است که مسیر صلح مانند توسعۀ حقیقی هرگز نمیتواند دوقطبی و بر اساس «تضاد» باشد، بلکه تنها میتواند فراگیر و عمیقاً محترمانه باشد.»
بخش بعدی کتاب به دوران نوجوانی و جوانی فرانسیس میپردازد. او ابتدا بهعنوان شیمیدان کار میکند و سپس به جمع یسوعیان میپیوندد. در این فصلها به کشمکشهای شخصی و تجربۀ زندگی در سالهای پرتنش آرژانتین، از جمله دوران دیکتاتوری و خشونت سیاسی اشاره میشود. او در این بازه مسیر روحانی خود را پیدا میکند و قدمبهقدم به مقام اسقفی و در نهایت به پاپی در سال ۲۰۱۳ میرسد.
کتاب در ادامه بیش از آنکه به زندگی شخصی بپردازد وارد مباحث اجتماعی و جهانی میشود. پاپ فرانسیس از دیدگاههایش درباره مهاجرت، عدالت اجتماعی، تغییرات اقلیمی، اصلاحات در کلیسا و آیندۀ ایمان سخن گفته و تجربههای شخصی را با تحلیل شرایط امروز جهان ترکیب میکند تا نشان دهد امید برای او نه فقط یک احساس، بلکه راهی برای مقابله با بحرانهای بزرگ است.
بخش پایانی کتاب حالوهوایی تأملی دارد. او دربارۀ دعا، بخشش و معنای امید در زندگی روزمره حرف میزند و همزمان به اشتباهات، کمبودها و بار سنگین گذشته اشاره میکند. در اینجا، روایت او بهنوعی جمعبندی تبدیل میشود: امید بهعنوان موضوعی فردی و جمعی، که هم در خاطرات شخصیاش جریان دارد و هم در نگاهش به آیندۀ کلیسا و جهان.
یکی از بخشهای جذاب این کتاب روایت دیدار اوست با آیتاللهالعظمی سیستانی است؛ «با مهربانی مرا در خانۀ خود پذیرفت، و این کار در سنت شرق حرکتی است بسی گویاتر از بیانیهها و اسناد مکتوب، چراکه به معنای دوستی و عضویت در یک خانواده است. این دیدار روح مرا تسلی بخشید و مرا مفتخر ساخت؛ چراکه او هرگز سران دولتها را نپذیرفته و هرگز به پاس احترام از جای خود برنخاسته بود. بااینحال، آن روز، چندینبار این کار را در برابر من انجام داد، درحالیکه من نیز با همان احساس احترام، بیکفش وارد اتاقش شدم.
از همان لحظۀ نخست، او را مردی فرزانه و مؤمن یافتم که از خشونت دلآزرده بود و متعهد به بلند کردن صدای خود در دفاع از ضعیفان و ستمدیدگان، با تأکید بر قداست حیات انسانی و اهمیت وحدت میان مردم. نگرانی عمیقی در سخنانش نسبت به درآمیختگی دین و سیاست احساس میکردم، نوعی نفرت نسبت به «روحانیون دولتی» که گمان میکنم در این مسئله با او همنظر باشم؛ و در عین حال، دعوتی عاجزانه از قدرتهای بزرگ تا از زبان جنگ دست بردارند و خرد و تدبیر را برتری دهند. جملهای از او را بهعنوان هدیهای ارزشمند با خود همراه آوردم: «انسانها یا به سبب دین برادرند یا به سبب آفرینش برابر.» پیش از برادری این برابری است که وجود دارد؛ و بهاینترتیب چیزی برتر از برابری جود ندارد. بههمیندلیل است که مسیر صلح مانند توسعۀ حقیقی هرگز نمیتواند دوقطبی و بر اساس «تضاد» باشد، بلکه تنها میتواند فراگیر و عمیقاً محترمانه باشد.»
ارسال دیدگاه




