
کاهش امید به زندگی در اروپا
امید به زندگی به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای سلامت و رفاه در جوامع، همواره مورد توجه محققان و سیاستگذاران بوده است. در دهههای گذشته، اروپا شاهد افزایش چشمگیر امید به زندگی بود، اما در سالهای اخیر، این روند با کندی مواجه شده است. این تغییر نهتنها نشاندهنده چالشهای جدید در حوزه سلامت عمومی است، بلکه لزوم بازنگری در سیاستها و رویکردهای پیشگیرانه را آشکار میکند.
از دهه ۱۹۶۰ تا اوایل قرن بیستویکم، امید به زندگی در اروپا بهطور پیوسته افزایش یافت. برای مثال، در اسپانیا، امید به زندگی از کمتر از ۶۹ سال در سال ۱۹۶۰ به بیش از ۸۳ سال در سالهای اخیر رسید. این پیشرفت عمدتاً به دلیل کاهش مرگومیر نوزادان، کنترل بیماریهای عفونی، توسعه واکسنها و آنتیبیوتیکها، و بهبود استانداردهای زندگی حاصل شد. همچنین، موفقیت در درمان بیماریهای قلبی - عروقی و برخی انواع سرطان نقش مهمی در این افزایش ایفا کرد.
با این حال، مطالعات اخیر نشان میدهند که سرعت رشد امید به زندگی در اروپا از سال ۲۰۱۱ به بعد کند شده است. بر اساس تحقیقی که در مجله «لنست» منتشر شده، میانگین افزایش سالانه امید به زندگی از ۰.۲۳ سال در بازه ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱ به ۰.۱۵ سال در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ کاهش یافته است. علاوه بر این، همهگیری کووید 19 نیز تأثیر منفی قابلتوجهی بر این شاخص گذاشت و باعث کاهش ۰.۱۸ سالی امید به زندگی در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ شد.
دو عامل اصلی
1. بیماریهای قلبی- عروقی و سرطان: این دو عامل همچنان از اصلیترین دلایل مرگومیر در اروپا هستند. اگرچه پیشرفتهای پزشکی در دهههای گذشته باعث کاهش مرگومیر ناشی از این بیماریها شد، اما از سال ۲۰۱۱، بهبود در این زمینه کند پیش میرود. افزایش چاقی و اضافهوزن، که تأثیر مثبت کنترل فشار خون و کلسترول را خنثی میکند، از دلایل این روند است.
2. چاقی و تغذیه ناسالم: مصرف غذاهای فوقفرآوریشده که حدود ۴۰ درصد از کالری مصرفی در بسیاری از کشورهای اروپایی را تشکیل میدهند، به همراه کمتحرکی، از عوامل مهم افزایش چاقی و بیماریهای مرتبط با آن هستند.
کشورهای اسکاندیناوی و بلژیک توانستهاند با اجرای سیاستهای پیشگیرانه مؤثر، روند کاهش سرعت رشد امید به زندگی را کنترل کنند. این کشورها با محدود کردن عوامل خطر مانند کمتحرکی، مصرف غذاهای ناسالم، سیگار و همچنین بهبود دسترسی به مراقبتهای پزشکی باکیفیت، عملکرد بهتری داشتهاند. در مقابل، کشورهایی مانند آلمان، اسکاتلند و یونان با کاهش امید به زندگی مرتبط با سرطان مواجه شدهاند.
محققان تأکید میکنند که سلامت تنها یک انتخاب فردی نیست، بلکه به محیط اجتماعی و سیاستهای عمومی وابسته است. برای مثال، کشورهایی که توانستهاند رشد امید به زندگی را حفظ کنند، از طریق سیاستهایی مانند تنظیم تبلیغات محصولات مضر، وضع مالیات بر کالاهای ناسالم و ترویج جایگزینهای سالمتر، به مقابله با عوامل خطر پرداختهاند. این رویکردها نشان میدهند که مقابله با صنایع مضر مانند دخانیات، غذاهای فوقفرآوریشده، سوختهای فسیلی و الکل، نیازمند اقدامات جمعی و سیاستهای قوی است.
کند شدن سرعت رشد امید به زندگی در اروپا، زنگ خطری برای سیاستگذاران و جامعه علمی است. برای معکوس کردن این روند، باید بر پیشگیری از بیماریها قبل از بروز آنها تمرکز کرد. این امر مستلزم اجرای سیاستهای عمومی مؤثر، بهبود دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و ترویج سبک زندگی سالم است. همچنین، لازم است این باور که سلامت صرفاً یک مسئله فردی است، کنار گذاشته شود و به نقش محیط و سیاستهای کلان در شکلدهی به رفتارهای سلامتمحور توجه بیشتری شود.
در نهایت، تجربه کشورهای موفق در اروپا نشان میدهد که ترکیبی از سیاستهای پیشگیرانه، مقابله با صنایع مضر و بهبود دسترسی به خدمات بهداشتی میتواند به افزایش امید به زندگی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان منجر شود. این چالشها فرصتی برای بازنگری در رویکردهای فعلی و حرکت به سمت جامعهای سالمتر و پایدارتر محسوب میشوند.
از دهه ۱۹۶۰ تا اوایل قرن بیستویکم، امید به زندگی در اروپا بهطور پیوسته افزایش یافت. برای مثال، در اسپانیا، امید به زندگی از کمتر از ۶۹ سال در سال ۱۹۶۰ به بیش از ۸۳ سال در سالهای اخیر رسید. این پیشرفت عمدتاً به دلیل کاهش مرگومیر نوزادان، کنترل بیماریهای عفونی، توسعه واکسنها و آنتیبیوتیکها، و بهبود استانداردهای زندگی حاصل شد. همچنین، موفقیت در درمان بیماریهای قلبی - عروقی و برخی انواع سرطان نقش مهمی در این افزایش ایفا کرد.
با این حال، مطالعات اخیر نشان میدهند که سرعت رشد امید به زندگی در اروپا از سال ۲۰۱۱ به بعد کند شده است. بر اساس تحقیقی که در مجله «لنست» منتشر شده، میانگین افزایش سالانه امید به زندگی از ۰.۲۳ سال در بازه ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱ به ۰.۱۵ سال در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ کاهش یافته است. علاوه بر این، همهگیری کووید 19 نیز تأثیر منفی قابلتوجهی بر این شاخص گذاشت و باعث کاهش ۰.۱۸ سالی امید به زندگی در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ شد.
دو عامل اصلی
1. بیماریهای قلبی- عروقی و سرطان: این دو عامل همچنان از اصلیترین دلایل مرگومیر در اروپا هستند. اگرچه پیشرفتهای پزشکی در دهههای گذشته باعث کاهش مرگومیر ناشی از این بیماریها شد، اما از سال ۲۰۱۱، بهبود در این زمینه کند پیش میرود. افزایش چاقی و اضافهوزن، که تأثیر مثبت کنترل فشار خون و کلسترول را خنثی میکند، از دلایل این روند است.
2. چاقی و تغذیه ناسالم: مصرف غذاهای فوقفرآوریشده که حدود ۴۰ درصد از کالری مصرفی در بسیاری از کشورهای اروپایی را تشکیل میدهند، به همراه کمتحرکی، از عوامل مهم افزایش چاقی و بیماریهای مرتبط با آن هستند.
کشورهای اسکاندیناوی و بلژیک توانستهاند با اجرای سیاستهای پیشگیرانه مؤثر، روند کاهش سرعت رشد امید به زندگی را کنترل کنند. این کشورها با محدود کردن عوامل خطر مانند کمتحرکی، مصرف غذاهای ناسالم، سیگار و همچنین بهبود دسترسی به مراقبتهای پزشکی باکیفیت، عملکرد بهتری داشتهاند. در مقابل، کشورهایی مانند آلمان، اسکاتلند و یونان با کاهش امید به زندگی مرتبط با سرطان مواجه شدهاند.
محققان تأکید میکنند که سلامت تنها یک انتخاب فردی نیست، بلکه به محیط اجتماعی و سیاستهای عمومی وابسته است. برای مثال، کشورهایی که توانستهاند رشد امید به زندگی را حفظ کنند، از طریق سیاستهایی مانند تنظیم تبلیغات محصولات مضر، وضع مالیات بر کالاهای ناسالم و ترویج جایگزینهای سالمتر، به مقابله با عوامل خطر پرداختهاند. این رویکردها نشان میدهند که مقابله با صنایع مضر مانند دخانیات، غذاهای فوقفرآوریشده، سوختهای فسیلی و الکل، نیازمند اقدامات جمعی و سیاستهای قوی است.
کند شدن سرعت رشد امید به زندگی در اروپا، زنگ خطری برای سیاستگذاران و جامعه علمی است. برای معکوس کردن این روند، باید بر پیشگیری از بیماریها قبل از بروز آنها تمرکز کرد. این امر مستلزم اجرای سیاستهای عمومی مؤثر، بهبود دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و ترویج سبک زندگی سالم است. همچنین، لازم است این باور که سلامت صرفاً یک مسئله فردی است، کنار گذاشته شود و به نقش محیط و سیاستهای کلان در شکلدهی به رفتارهای سلامتمحور توجه بیشتری شود.
در نهایت، تجربه کشورهای موفق در اروپا نشان میدهد که ترکیبی از سیاستهای پیشگیرانه، مقابله با صنایع مضر و بهبود دسترسی به خدمات بهداشتی میتواند به افزایش امید به زندگی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان منجر شود. این چالشها فرصتی برای بازنگری در رویکردهای فعلی و حرکت به سمت جامعهای سالمتر و پایدارتر محسوب میشوند.
ارسال دیدگاه