ازدواج معلولان و سدهايي که بايد شکست

یک جامعه‌شناس و فعال حوزه معلولان مطرح کرد

ازدواج معلولان و سدهايي که بايد شکست

پرداختن به موضوع ازدواج معلولان در ایران، از نگاه بسیاری از تحلیلگران، روانشناسان و مشاوران خانواده مغفول مانده است. در حالی که این گروه از افراد جامعه نیز دارای نیازهای عاطفی، روحی و احساسی هستند و این نکته قابل انکار نیست. آنان برای ازدواج با چالش‌های فراوانی مواجه‌اند که به عدم فرهنگ‌سازی مناسب و شرایط جسمی فرد بستگی دارد. در خصوص بایدها و نبایدهای ازدواج معلولان با دکتر فاطمه میرشرف‌الدین، جامعه‌شناس و مددکار اجتماعی به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

 فاطمه میرشرف‌الدین، جامعه‌شناس و مدیر یکی از مراکز مثبت زندگی می‌گوید: «معلولیت‌ها با توجه به امکانات بازتوانی، نتایج اجتماعی و اقتصادی در پنج گروه عمده طبقه‌بندی می‌شوند. در معلولیت‌های جسمی - حرکتی که محدودیت‌های فیزیکی ایجاد می‌کند ممکن است معلول از ویلچر یا عصا استفاده کند و یا به هیچ‌گونه وسیله کمکی نیاز نداشته باشد اما در نوع راه رفتن، نشست و برخاست کردن با محدودیت مواجه است. در معلولیت‌های ذهنی فرد مانند آدم‌های سالم، توان پردازش ذهنی و تحلیل مسائل را ندارد. معلولیت‌های حسی شنوایی و بینایی را دربرمی‌گیرد. معلولیت‌های اعصاب و روان و چندگانه که فرد علاوه بر معلولیت جسمی - حرکتی، معلولیت ذهنی و اعصاب و روان هم دارد که هرکدام از این گروه‌ها شامل معلولیت‌هایی با درجه‌بندی خیلی شدید، شدید، متوسط و خفیف است.

چالش‌های ازدواج معلولان 
این مددکار اجتماعی و کارشناس حوزه معلولان، ازدواج را یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های آنان می‌داند و عنوان می‌کند: «ازدواج مسئله‌ای است که معلول و غیرمعلول نمی‌شناسد. رفع نیازهای روحی و جسمی ‌و تشکیل خانواده برای همه انسان‌ها عمومیت دارد. بیشتر معلولان جسمی - حرکتی و حسی قادر به ازدواج هستند اما معلولان ذهنی نمی‌توانند مسئولیت‌های زندگی زناشویی و نقش‌هایی که به آنان واگذار می‌شود را برعهده بگیرند مگر آنکه درجه معلولیتشان خفیف باشد. در آن صورت هم بایستی طرف مقابل با علم به معلولیت فرد با او ازدواج کند. مثلاً ممکن است با یک آدم ۳۰ ساله مواجه شویم که دامنه و ضریب هوشی‌‌اش به اندازه یک کودک شش ساله است پس نمی‌توان با این فرد ازدواج کرد. متأسفانه در برخی خانواده‌ها به‌خاطر آگاهی محدود در زمینه ازدواج معلولان و به‌منظور برآورده شدن بخشی از آرزوهای‌ خود که همان ازدواج فرزندانشان است و یا نگرانی که برای آینده‌ آنان متصور هستند، فرزند معلول ذهنی خود را تشویق به ازدواج می‌کنند. این موضوع مشکلات بیشتری به بار می‌آورد، به‌طوری که گاهی اوقات وضعیت معلولیت افراد با ازدواج کردن شدیدتر شده و مسئولیت سخت‌تری به آن‌ها می‌دهد. در اکثر موارد این‌گونه بی‌تدبیری‌ها منجر به طلاق می‌شود. برای معلولان ذهنی محدودیت‌های بسیار زیادی وجود دارد و حتماً برای اینکه ازدواجی صورت بگیرد، به مداخله روانشناسی و مددکارانه نیاز است.»
میرشرف‌الدین یادآور می‌شود: «ازدواج معلولان جسمی - حرکتی در دو حالت رخ می‌دهد؛ ازدواج فرد سالم با معلول و ازدواج معلولان جسمی - حرکتی با یکدیگر. مشاوره دقیق و طولانی‌مدت پیش از ازدواج و شناخت تمام محدودیت‌ها در هر دو حالت ضرورت دارد. ممکن است فرد سالم در لحظه ازدواج با فرد معلول درگیر عشق، احساسات و عواطف شود و به‌طور منطقی به دردسر زندگی با فرد معلول فکر نکند. در مشاوره و روانشناسی مشخص می‌شود که آیا ملاک‌های انتخاب‌ با علم و آگاهی و عقلانی ا‌ست یا بر اساس طرحواره «ایثار و فداکاری» تصمیم به ازدواج گرفته‌اند. به‌واسطه این طرحواره که جنبه افراطی دارد فرد سالم به‌منظور کمک کردن به فرد دارای معلولیت تصمیم به ازدواج با او می‌گیرد و می‌خواهد زندگی‌اش را وقف او کند. بعد از ازدواج که نیاز به کمک کردن به دیگران در فرد سالم ارضا می‌شود این طرحواره جایگاه اولیه‌اش را از دست می‌دهد. در چنین شرایطی فرد سالم دیگر مایل به ادامه زندگی نیست. مشاوره‌های پیش از ازدواج به‌منظور شناسایی این طرحواره‌ها، شناخت نقاط حساس و نقطه‌ضعف‌های شخصیت افراد است که این‌کار هم با کمک گرفتن از مشاور یا روانشناس صورت می‌پذیرد.» او با بیان اینکه فشار‌های اجتماعی و قضاوت‌های اطرافیان می‌تواند بار روحی و روانی بیشتری را در پی داشته باشد می‌گوید: «عدم دانش کافی جامعه در خصوص معلولان، مشکلاتشان، نگاه‌های منفی مردم جامعه به معلولیت و ازدواج معلولان نکته دیگری است که باید به آن توجه داشت. اینکه نگاه چگونه باشد و آیا فرد آن‌قدر توانمند هست که این نگاه‌ها را نادیده بگیرد و با این نگاه‌های ترحم‌آمیز کنار بیاید یا خیر در همه جوانب این‌گونه ازدواج‌ها باید مدنظر قرار گیرد.»
این فعال حوزه معلولان می‌افزاید: «گاهی ممکن است افرادی که از لحاظ اقتصادی در شرایط نامناسبی قرار دارند یا موقعیت ازدواج برایشان پیش نیامده برای برطرف کردن نیاز مالی تن به ازدواج با فرد دارای معلولیت بدهند. این موضوع را رد یا تأیید نمی‌کنم اما پیشنهادم این است که با علم و آگاهی انتخاب کنند و گمان نکنند ازدواج کردن با یک فرد دارای معلولیت ‌مانند یک آدم سالم است. ممکن است احتیاج باشد فرد سالم در برآورده‌‌سازی نیازهای جنسی‌ طرف مقابل کمکش کند و برقراری رابطه جنسی همچون افراد سالم انجام نپذیرد. شاید فرد معلول نتواند در برآورده کردن نیازهای اقتصادی خانواده، توانمند عمل کند و حقوق دریافتی‌اش به اندازه دستمزد کار پاره‌وقت باشد و... این‌ها همه چالش‌هایی است که باید به آن توجه شود.»

لزوم تغییر نگاه به جامعه معلولان
میرشرف‌الدین بر لزوم تغییر نوع نگاه به جامعه معلولان تأکید می‌کند: «همه آدم‌ها در طول زندگیشان 50 درصد احتمال دارد معلولیت را به شکل دائم یا موقت تجربه کنند. مثلاً ممکن است بر اثر حادثه عضوی از بدن دچار شکستگی شود و مدتی از وسایل کمکی استفاده شود بنابراین بایستی نوع نگاه خود را به جامعه معلولان تغییر دهیم، در فضاهای اجتماعی به آنان امنیت‌خاطر دهیم، از ترحم و دلسوزی نابه‌جا به آنان بپرهیزیم، هرگز به هیچ معلولی کمک نکنیم مگر اینکه خودش بخواهد، بپذیریم آنان مانند سایر افراد جامعه می‌توانند زندگی خودشان را داشته باشند و هرجا به حمایت نیاز دارند روی کمک ما حساب کنند.»

شکنندگی ساختارهای اقتصادی و اشتغال
به گفته این کارشناس حوزه معلولان، بزرگ‌ترین چالشی که مانع ازدواج معلولان با یکدیگر است شکنندگی ساختارهای اقتصادی و اشتغال آنان است: «افراد معلول به‌راحتی شغل پیدا نمی‌کنند. حتی اگر تحصیلات تکمیلی داشته باشند باز هم موانعی در مسیر اشتغال‌ دارند. نداشتن درآمد برای ادامه حیات، نرسیدن به استقلال مالی و عدم حضور در اجتماع سبب انزوا و خانه‌نشینی آن‌ها می‌شود. بنابراین بایستی امکان اشتغال برای آنان فراهم شود تا از لحاظ اقتصادی تأمین شوند. اهمیت و نقش اشتغال در شکل‌گیری بستر اقتصادی و روانی افراد دارای معلولیت و حمایت دولت در برنامه‌ریزی و توسعه این بستر جهت توانمندسازی و ورود معلولان به بدنه جامعه و فعالیت آنان از ضروریات است.»
ارسال دیدگاه