عصایی به سپیدی دل‌هایی روشن

«آتیه‌نو» به مناسبت فرا ‌رسیدن 23 مهرماه، روز جهانی نابینایان گزارش می‌دهد

عصایی به سپیدی دل‌هایی روشن

هر سال با فرا‌ رسیدن پانزدهم اکتبر در سراسر جهان، روزی با عنوان «روز جهانی عصای سفید» گرامی داشته می‌شود؛ روزی که در آن به شیوه‌های گوناگون به وضعیت شهروندان نابینای جوامع مختلف رسیدگی‌ شده و تلاش‌ها در این راستاست که حقوق شهروندی این افراد ارج نهاده شده و دیگر افراد جامعه با نابینایان برخورد معقولانه‌ای داشته باشند. ‌‌‌‌بر کسی پوشیده نیست که نابينايان، حق بهره‌گيري از كليه‌ امكانات رفاهي معمول در جامعه را دارند. آنان، حق دارند از پياده‌رو‌ها، خيابان‌ها، بزرگراه‌ها و وسايل ترابري همگاني مانند هواپيما، قطار، اتوبوس، خودرو، كشتي، هتل‌ها، مكان‌هاي عمومي و مراكز تفريحي و مذهبي مانند دیگر اقشار جامعه بهره‌برداري كنند. چنانچه گهگاه محدوديتي براي سود جستن از اين تسهيلات و مكان‌ها در ميان باشد، بايد شامل همه‌ افراد جامعه باشد و اگر شخص يا سازماني فقط براي نابينايان در استفاده از تسهيلات همگاني، محدوديت ايجاد كند يا حقوق نابينايان عاقل و بالغ را ناديده بگيرد، مجرم شناخته مي‌شود. همچنین رانندگان وسايل نقليه، موظف به مراعات كامل نابيناياني هستند كه با عصاي سفيد در خيابان‌ها آمد‌و‌رفت مي‌كنند. دولت، موظف است نابينايان را به مشاركت در امور دولتي تشويق كند تا آنان نيز به كار مشغول شوند.

پرتو جغتایی روزنامه نگار

تاریخچه روز جهانی عصای سفید!
شاید بهتر باشد بدانید که به چه دلیل، روز پانزدهم اکتبر را به نام «روز جهانی عصای سفید»‌، نامگذاری کرده‌اند. ماجرای استفاده و ابداع عصایی تحت عنوان عصای سفید به صورت ابتدایی، به سال 1921 برمی‌گردد. «جیمز بیگز» عکاسی است که بر اثر سانحه تصادف بینایی خود را از داد. او که اهل شهر بریستول انگلستان بود در جایی زندگی می‌کرد که اطرافش ترافیک و تردد خودرو‌ها بسیار زیاد بود. به همین دلیل عصای خودش را به رنگ سفید درآورد تا در هنگام شب و تاریکی هوا بهتر دیده شود و خطر کمتری تهدیدش کند. 10 سال بعد یعنی سال 1931 در کشور فرانسه «گیلی دهربمنت» به صورت نمادین و در حضور تعدادی از وزرای فرانسه دو عدد عصای سفید را به افراد نابینا اعطا کرد. پس از مدتی حدود 5 هزار عصا برای معلولان و مردمی که طی جنگ جهانی اول، دچار نابینایی شده بودند، فرستاده شد. همزمان در کشور آمریکا نیز فردی به نام «جورج.آ.بونهام» یکی از اعضای کلوب بین‌‎ا‌لمللی «لاینز»، این عصا را به صورت رسمی با برگزاری مراسمی معرفی کرد. ماجرای ابداع این عصا توسط این گروه، به آنجا برمی‌گردد که شبی فردی نابینا قصد عبور از خیابان را با عصای ساده و تیره‌ای را داشت که اعضای گروه پس از دیدن این صحنه عصای او را برایش سفید می‌کنند تا رانندگان او را بهتر ببینند. در ادامه و در سال 1931 کلوب بین‌المللی «لاینز» به برنامه‌ای برای ارتقاء سطح ایمنی و استفاده از عصای سفید در بین نابینایان تبدیل شد. آیین استفاده از عصای سفید برای نابینایان از دسامبر سال 1930 در ایالت ایلینویز آغاز شد و رانندگان این عصا را به عنوان نماد نابینایان می‌شناختند. عصای سفید در اثنای جنگ جهانی دوم برای توانبخشی معلولان جنگ توسط «دکتر ریچارد ای هوور» در بیمارستان نظامی ولی‌فورگ ارتقا یافت. این عصا در ابتدا یک عصای ساده و چوبی بود که به رنگ سفید درآمده بود اما در سال 1944 دکتر «هوور» عصای معروف به کلوب لاینز را که طرحی از چوب بود به بیمارستان برد و حدود یک هفته روی آن کار کرد و آن را به چیزی که این روزها به عنوان عصای سفید مشهور است، تبدیل کرد. عصایی که «هوور» طراحی کرد یک عصایی پلاستیکی و بلند است که طرح کنونی عصای نابینایان از آن الگوبرداری شده است. پس از این ابداع، دکتر هوور به پدر تکنیک عصای سبک سفید مشهور شد. عصای هوور اولین ایده‌اش انعطاف و تاشدگی از وسط بود که عصا را به چهار مفصل انعطاف‌پذیر تقسیم می‌کرد و در آخر عصای یک متری به چیزی در حدود 30 سانتی‌متر کوتاه می‌شود و نگهداشتن آن برای نابینایان بسیار راحت‌تر شد.

از کمال‌الملک تا هلن کلر
نابینایی نیز مانند هر معلولیت دیگری، ممکن است به ظاهر توانمندی فرد مبتلا به این معلولیت را کاهش دهد و سبک زندگی این افراد را از حالت معمول خود خارج کند. با این حال، اگر سری به تاریخ و افراد مشهوری که نام‌شان در تاریخ ماندگار شده بزنیم با اسامی افرادی برخورد می‌کنیم که با وجود نابینایی توانسته‌اند دست به اقداماتی تأثیرگذار بزنند و نام‌شان را در تاریخ ماندگار کنند. زنان و مردانی که اجازه ندادند، نابینایی مانع از آن شود که نبوغ ذاتی‌شان را نادیده بگیرند و سعی بر پرورش استعدادهای خود نداشته باشند، بلکه با تلاش مضاعف توانسته‌اند چراغ راه تمام نابینایان جهان برای ادامه زندگی و فرار از ناامیدی باشند. در بین نوابغ و مردان تاریخ ایران شاید «کمال‌الملک» معروف‌ترین نابینایی باشد که بتوان از او نام برد. کمال‌الملک نقاش مشهور ایرانی که در میانسالی به دلیل پرتاب پاره آجر به چشمش از یک چشم نابینا شد اما تا آخر عمر و با وجود این معلولیت، به نقاشی ادامه داد و توانست آثار بی‌نظیر بی‌شماری را پس از این اتفاق خلق کند. از دیگر نفرات ماندگار در تاریخ که از نابینایی رنج می‌بردند می‌توان به «طه حسین»، ادیب، نویسنده، سخنور بزرگ مصری و ناقد معاصر عرب اشاره کرد. او که از پیشگامان جنبش نوگرایی در مصر بود، در کودکی بر اثر عفونت چشم و درمان غلط بیماری، نابینا شد و با اینکه این واقعه قبل از سن شش سالگی‌اش بود، اما نبوغ و استعدادش از همان زمان مشاهده شد تا جایی که با وجود نابینایی توانست در هفت سالگی قرآن را حفظ کند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، «هومر» کهن‌ترین و نامدارترین حماسه‌سرای یونانی که از افتخارات سرزمین یونان قدیم است نیز نابینا بود. در مستندات تاریخی آمده است که داستانسرایی به نام «هومر» وجود داشته که در قرن هفتم قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کرد که با وجود نابینا بودن به واسطه استعداد و توانایی بی‌بدیلش در داستان‌نویسی و داستان‌سرایی، توانسته نامش را در جهان ابدی کند. «هلن کلر» یکی دیگر از افراد مشهوری است که حتماً نام او به گوش‌تان خورده است. نویسنده‌ نابینا و ناشنوای آمریکایی که کتاب‌ها و مقالات بی‌شماری را به رشته‌ تحریر درآورده است. این نویسنده، زمانی که 18 ‌ماهه بود به دلیل ابتلا به بیماری مننژیت، بینایی و شنوایی خود را از دست داد و بخش بزرگی از ارتباطاتش با جهان بیرون محدود شد. این نابینایی اما هرگز مانع فعالیت و تلاش این زن برای پیشرفت نشد. هلن کلر در کنار نویسندگی، زمان زیادی را صرف فعالیت‌های اجتماعی می‌کرد. از جمله اینکه او به تأسیس مؤسسه‌ای ویژه‌‌ نابینا - ناشنوایان کمک کرد. هلن کلر همچنین در زمینه‌‌‌ حقوق زنان فعال بود و برای برابری حقوق آنها تلاش‌های ماندگاری کرده است. البته تعداد افراد نابینایی که توانسته‌اند نام‌شان را در تاریخ به طرق مختلف ثبت کنند بسیار زیاد است که از این میان می‌توان به نفراتی همچون، استیو وندر (خواننده و ترانه‌سرای امریکایی)، ری چارلز (نوازنده پیانو و آهنگساز)، کلود مونته (بنیانگذار نقاشی امپرسیونیست فرانسوی)، فرانکلین دلانو روزولت (سی‌ودومین رییس‌جمهور آمریکا)، مارلا رانیان (دونده دوی ماراتن) و‌... اشاره کرد و افرادی که با تلاش و امیدوارانه ادامه دادن خود به زندگی، نماد عینی و بارز این شعار همیشگی هستند که‌ «معلولیت محدودیت نیست».
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه