موجی که دهه شصتی‌ها به راه انداختند

موجی که دهه شصتی‌ها به راه انداختند

مسعود اسدی‌نژاد روزنامه‌نگار

دهه 70 شمسی در ایران با یک مفهوم جدید در عرصه اداره اجتماعی کشور مواجه شد: خیرین مدرسه‌ساز! با توجه به افزایش رشد جمعیت در دهه‌های 50 و 60 و ضرورت گسترش آموزش گروه سنی 7 تا 17 سال، پس از پایان جنگ، ساخت و گسترش مدارس امری ضروری به نطر می رسید. بر این اساس با توجه به فشارهای اقتصادی دوران بازسازی کشور پس از جنگ و همچنین تجربه رشد جمعیتی 3.9 و 1.9 درصدی در سال‌های 1355 تا 1365 و 1365 تا 1375، دولت‌های وقت با کمبود فضاهای آموزشی برای جمعیت نونهالان و نوجوانان کشور مواجه شدند؛ تا آنجا که تشویق برای ساخت مدرسه منجر به شکل‌گیری مفهوم خیرین مدرسه‌ساز و تأسیس تشکلی تحت عنوان «جامعه خیرین مدرسه‌ساز» در سال 1377 شد. با این حال، دولت راهکار دیگری برای ارائه خدمات آموزشی در نظر گرفت و با دو یا چند شیفته کردن مدارس دولتی تلاش برای پوشش همگانی آموزش ابتدایی و متوسطه را در دستور کار قرار داد. فشردگی جمعیت در این گروه سنی در دهه 80 با هجوم به دانشگاه‌ها و سپس بازار کار همراه بود. عدم‌ تعادل در رشد جمعیت آماده کار و تولید شغل منجر به افزایش نرخ بیکاری در کشور شد. با افزایش فشارهای اقتصادی در این سال‌ها در کنار تغییر در سبک زندگی و ارزش‌ها و نگرش‌های متولدین دهه‌های 50 و 60، میزان ازدواج، کاهش و به تبع آن نرخ زاد و ولد در کشور پایین آمد و این فرایند در دهه 90 نیز ادامه داشت. در سال 1390 نزدیک به 23 میلیون و 700 هزار نفر از جمعیت کشور بین 15 تا 29 سال داشته‌اند و پس از پنج سال (سال 1395)، این رقم به 20 میلیون نفر و در سال 1398 به 18 میلیون نفر رسید. نتایج آخرین سرشماری رسمی کشور در سال 1395 کاهش نرخ رشد جمعیت و افزایش میانه سنی را نشان می‌دهد؛ یعنی گروه سنی 30 سال به بالا با سرعت در حال افزایش است. بر اساس نتایج این سرشماری 15 میلیون و 638 هزار و 511  نفر در کشور در گروه سنی 30 تا 39 سال قرار داشته‌اند. همچنین 7 میلیون و 414 هزار و 91 نفر در گروه سنی بالای 60 سال قرار داشتند. این بدان معناست که حدود 10 درصد جمعیت کشور در سن سالمندی قرار ‌گرفتند. این در حالی است که 13 میلیون و 504 هزار و 281 نفر از جمعیت کشور را افراد تا 9 سال تشکیل داده‌اند. جمع‌بندی آنکه از منظر جمعیتی دهه 90 را باید دهه میانسالی جمعیت کشور دانست. 
موضوع افزایش سالمندان تنها دغدغه‌ای برای  کشور ما نیست. اکنون این موضوع به یک دغدغه جهانی تبدیل شده است. افزایش امید به زندگی، گسترش ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و  بهبود نسبی سطح زندگی مردم از علل افزایش طول عمر بوده که در کنار کاهش میزان فرزندآوری از علل شکل‌گیری پدیده پیری جمعیت در جهان به شمار می روند. امروزه در محافل علمی بحث پیری جمعیت از ابعاد متنوعی بررسی می‌شود. یکی از این ابعاد، بعد اقتصادی است. کاهش میزان نیروی کار و عدم توازن توزیع درآمد در کنار افزایش هزینه‌های درمان برای دولت‌ها به یک دغدغه اساسی تبدیل شده است. توزیع نابرابر درآمد یکی از علل اصلی فقر در نظر گرفته می‌شود. با این شرط در صورت کنترل تورم و عدم رکود اقتصادی در یک کشور، افزایش جمعیت سالمندان منجر به توزیع نابرابر درآمد خواهد شد و بدیهی است بخش اعظمی از جمعیت کشوری که دچار سالخوردگی سنی شده احتمال پیوستن سالمندان آن کشور به قشر فقیر جامعه را افزایش می‌دهد. بنابراین برای اقتصادی که دچار الگوی نامتعادل توزیع درآمد است و گذار جمعیتی سریعی را در پیش گرفته، سالخوردگی جمعیت به یک ابربحران اقتصادی تبدیل خواهد شد. در کنار این مسأله برای کشورهایی که تأمین مالی نظام بازنشستگی آن به روش پرداخت جاری است، با تغییر نسبت جمعیت فعال به جمعیت بازنشسته، میزان تولید ناخالص داخلی کاهش می‌یابد و نظام بازنشستگی با کسری مداوم و فزاینده‌ای مواجه خواهد بود. از سوی دیگر، افزایش سالمندان یک کشور بر صندوق‌های بازنشستگی فشار مضاعفی وارد می‌کند. در بحث درمانی نیز با گسترش گروه سنی بالای شصت سال و افزایش بیماری‌های ناشی از کهولت سن، نیاز به افزایش مراکز درمانی ضرورت می‌یابد که این مراکز درمانی باید طیف گسترده‌ای از خدمات را ارائه دهند؛ از افزایش تعداد تخت‌های بیمارستانی تا گسترش مراکز فیزیوتراپی و نیاز به قشر پزشکان متخصص و پرستاران و...  اقتصاد و ضرورت‌های درمانی و بیمه‌ای تنها بخشی از بحران سالمندی جمعیت است. سالمندی جمعیت در ابعاد اجتماعی و روانی نیز بر آینده کشور تأثیرگذار خواهد بود. اهمیت تغییرات جمعیتی تا حدی است که از سالمندی جمعیت به عنوان یک فوریت جهانی یاد می‌شود. در نظر بگیرید در دهه 1420 به بعد با نزدیک‌شدن یا ورود متولدین دهه 50 و 60 به دوره سالمندی، کشور از بعد فردی و جمعی دچار چالش‌های روانی بسیار خواهد شد. یک کشور جوان در گذشته؛ حال به یک کشور با جمعیت سالخورده تبدیل شده است. در کنار بیماری‌های جسمی، اختلالات روانی مانند افسردگی، آلزایمر اضطراب در سطح گسترده جامعه را درگیر خواهد کرد. از بعد اجتماعی نیز افراد سالخورده شرایط تنهایی و انزوای اجتماعی و به دلیل پایان دوره اشتغال، جدایی عاطفی و روانی از تعاملات اجتماعی را تجربه می‌کنند. در کنار آن، تغییر ساختار خانواده و افزایش میزان تجرد قطعی، کاهش فرزندآوری و خانواده‌های بدون فرزند و تک‌فرزند در آینده برای گروه سنی یاد شده احساس تنهایی و انزوای اجتماعی را دوچندان خواهد کرد. در بررسی‌های صورت گرفته از آخرین سرشماری رسمی کشور (سال 1395)، پیش‌بینی می‌شود میزان جمعیت سالمند ایران در 1430 حدود 25 درصد خواهد بود، یعنی به ازای هر چهار نفر ایرانی، یک نفر سالمند خواهیم داشت. هرچند برآورد میزان درصد جمعیت سالخورده در تحقیقات مربوطه متفاوت است، اما با در نظر گرفتن هر سناریوی جمعیتی، انتظار می‌رود ایران در آینده با بحران سالمندی جمعیت روبه‌رو شود. این وضعیت به دلیل تغییر مسیر رشد جمعیت کشور با متولدین دهه‌های 50 بخصوص 60  است. نسل وسیع دهه... 
ارسال دیدگاه