از بی‌قاعدگی به رهایی

مروری بر نمایشگاه «علف‌های هرز»

از بی‌قاعدگی به رهایی

خورشید آزادی طراح گرافیک

 برای برای من که حرفه‌ام دیزاین است، همیشه پوستر پیش از هر چیز دروازۀ ورود به نمایشگاه، تئاتر و سینماست. پیش از آن‌که پا به سالن بگذارم، چشم‌هایم به کاغذ می‌افتند؛ رنگ‌ها، فرم‌ها و نوشته‌ها بیش از هر اثر دیگری با من حرف می‌زنند. پوستر این نمایشگاه قابی از اثر هنرمند است که بی‌پروا آبی سایان و قرمز مجنتا را با کلماتی که اطلاعات نمایشگاه را به مخاطب می‌رسانند درهم‌آمیخته‌اند. ترکیبی سرزنده و جسورانه که بی‌اختیار مرا به یاد نقاش محبوبم، «دیوید هاکنی» می‌اندازد. «علف‌های هرز» عنوان نمایشگاه انفرادی پریسا شجاع‌زاده است. او متولد خرداد ۱۳۷۹ در ارومیه است و تحصیلاتش را در رشته گرافیک به پایان رسانده. همین تشابه در رشتۀ تحصیلی باعث می‌شود احساس نزدیکی بیش‌تری با دنیای او برقرار کنم. درون گالری، همان جسارت روی بوم‌ها نشسته است. فرم‌های انتزاعی قاعده‌ای ندارند، اما پر هستند از شور زندگی. در هر قاب، علف‌ها رنگ تازه‌ای پوشیده‌اند: ارغوانی، سبز، قرمز، زرد و صورتی، که جسورانه با رنگ‌های دیگر ترکیب شده‌اند. هیچ‌چیز تکراری نیست، هر تابلو جهان خودش را دارد. با پریسا دربارۀ کارها صحبت می‌کنیم. او می‌گوید: «علف‌های هرز همان احساساتی‌اند که سرکوب می‌شوند؛ هیجاناتی که جایی برای بروز پیدا نمی‌کنند، چون نابهنگامند، ناپسند شمرده می‌شوند، یا به نظر می‌رسد باید کنترل‌شان کرد.» به این فکر می‌کنم که چطور علف‌ها، مثل احساسات، بی‌اجازه می‌رویند. در ترک‌های آسفالت، لابه‌لای سنگ‌ها یا از شکاف دیوارهای فرسوده بیرون می‌زنند: سرسخت، بی‌نظم، اما زنده. احساسات سرکوب‌شده هم، چنین‌اند؛ کنترل‌نشده، اما واقعی. اندوه، خشم، یا حتی مهری بی‌دلیل، همه راه خودشان را پیدا می‌کنند، حتی اگر کسی جایی برای‌شان نگذاشته باشد. پریسا می‌گوید: «این بی‌قاعدگی برایم رهایی می‌آورد. علف‌ها را می‌توان با فرم‌های انتزاعی هم کشید؛ بی‌آن‌‎که به‌دنبال شکلی مشخص باشم.» نمایشگاه را با حسی از شور زندگی ترک می‌کنم. دوست دارم دنیای نقاشی‌های پریسا را زندگی کنم. انگار «علف‌های هرز» یادآوری می‌کنند که زندگی همیشه راه خودش را پیدا می‌کند؛ چه در خاک، چه در دل، حتی در ناخواسته‌ترین و خاموش‌ترین جاها.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه