انقلاب از خانه

نگاهی به کتاب «خوراک صدف»

انقلاب از خانه

«خوراک صدف» (Mussel Feast (Das Muschelessen)) اثر بیرگیت فاندربکه (Birgit Vanderbeke) داستان یک خانواده در آستانۀ فروپاشی است: مادری با دو فرزندِ دختر و پسرش در آپارتمانی در آلمان غربی منتظرند تا پدر خانواده ساعت 6 عصر از یک سفر کاری به خانه برگردد. قرار است برای جشن ترفیع شغلی او، آن‌ها غذای مورد علاقه‌اش، خوراک صدف را بپزند؛ غذایی که هیچ‌کس غیر از خود پدر در این خانه دوست ندارد. او یک پدرسالارِ مستبد و وقت‌شناس است، حالا دیر کرده و همین خانواده را تا مرز کلافگی و عصبانیت پیش برده، اما این انتظار گویا قرار است همه‌چیز را در این خانه زیر و رو کند. اگرچه در ابتدا همه‌شان تردید دارند، اما کم‌کم یکی یکی زبان به انتقاد از پدر باز می‌کنند و گفت‌وگو چنان بالا می‌گیرد که لایه‌های سرکوب، خشونت و کنترل او بر خانواده کاملاً عیان می‌شود. مادر، معلمی است که رویاهای موسیقایی‌اش را رها کرده و از ‌سوی دیگر فرزندانی که تحت سخت‌گیر‌ی‌های پدر به ستوه آمده‌اند. سرانجام ساعت 10 شب تلفن زنگ می‌خورد، اما... اگر این مثلِ معروف را بپذیریم که «انقلاب‌ها از خانه آغاز می‌شوند» آن‌وقت اصلاً عجیب نیست که «خوراک صدف» تا بدین‎حد در حکم تمثیلی از روند تغییر سیاسی جامعۀ آلمان جلوه می‌کند؛ چون واقعاً هم جز این نیست.  اگرچه خواندن این کتاب در پرتو زندگی شخصی نویسنده‌اش شاید به مذاق برخی از منتقدان خوش نیاید، چنان‌که حتی خود نویسنده نیز در برابر چنین خوانش‌هایی از خود مقاومت نشان می‌داد؛ اما اعتراف او در سال‌های پایانی عمرش بیش‌ازپیش به صداهای موجود قوت بخشید؛ چرا که او  توانسته بود با صدای بلندتری بر این حقیقت شهادت بدهد که در کودکی مورد ضرب و شتم و خشونت جنسی قرار گرفته است. این موضوعی بود که حتی هستۀ تریلوژیِ زندگینامه‌ای او را هم تشکیل داد... «خوراک صدف» با نثر ساده و سرراستش- که کاملاً درخورِ راوی نوجوان آن است- و حجم اندکش موفق شده تا تصویر کاملی از یک خانوادۀ ملتهب در پس‌زمینه‌ای اجتماعی‌اش بسازد و یک‎‌دم از نفوذ به قلمروهای سیاسی این وضعیت پا پس نکشد. 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه