کاهش باروری و تهدید جمعیت شرق اروپا
محمد رضوانی روزنامه نگار
در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی و همچنین مناطقی که پیشتر بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند، کاهش نرخ باروری به یکی از مهمترین چالشهای جمعیتی تبدیل شده است. این روند از دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و هماکنون نرخ تولد در بسیاری از این کشورها از میانگین کشورهای اروپای غربی پایینتر است. کاهش باروری نه تنها به معنای کاهش تعداد تولدها، بلکه تغییر در الگوهای ازدواج و تشکیل خانواده و همچنین افزایش سن مادران در هنگام فرزندآوری است. این وضعیت، نگرانیهایی جدی درباره پیری جمعیت و فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر سیستمهای بازنشستگی ایجاد کرده است.
پیامدهای جمعیتی
نرخ باروری در این کشورها در دهه ۱۹۹۰ بهشدت کاهش یافت و امروز پایینتر از سطح جایگزینی جمعیت است. از یک سو، ازدواج و فرزندآوری به تأخیر افتاده و از سوی دیگر، تعداد کودکانی که توسط زنان مجرد به دنیا میآیند، افزایش یافته است. در چنین شرایطی، بسیاری از دولتها برای تشویق خانوادهها به فرزندآوری، بستههای حمایتی و مشوقهای مالی ارائه میکنند، اما تأثیر این سیاستها محدود بوده است. کارشناسان معتقدند سیاستهای تشویق به فرزندآوری بهتنهایی نمیتوانند کاهش جمعیت را جبران کنند و ترکیب این سیاستها با پذیرش مهاجران، مؤثرترین راهبرد برای مقابله با پیری جمعیت است.
تغییرات اجتماعی
یکی از دلایل اصلی کاهش باروری، تغییرات گسترده اجتماعی و اقتصادی پس از فروپاشی سیستمهای سوسیالیستی است. در دوران سوسیالیسم، دولتها با ارائه مشوقهای متعدد، از جمله مرخصی زایمان، تسهیلات مالی و اولویت در تأمین مسکن، خانوادهها را به فرزندآوری تشویق میکردند؛ اما پس از انتقال به اقتصاد بازار آزاد، بسیاری از این حمایتها کاهش یافت. همزمان، فرصتهای تحصیلی و شغلی برای زنان افزایش یافت و با بهبود شرایط اقتصادی و رشد درآمدها، بسیاری از زنان اولویت را به تحصیلات و شغل داده و فرزندآوری را به تأخیر انداختند.
جایزه باروری
سیاستهای دولتی برای افزایش نرخ باروری، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت باعث افزایش تولدها شوند، نتوانستهاند تغییرات بلندمدت در الگوهای باروری ایجاد کنند. نمونهای از این سیاستها، برنامه «جایزه باروری» روسیه در سال ۲۰۰۶ بود که خانوادهها برای تولد فرزند دوم یا سوم حمایت مالی دریافت میکردند. این برنامه افزایش کوتاهمدت تولدها را به همراه داشت، اما نتوانست نرخ باروری را به سطح پیشین بازگرداند. کشورهای دیگر مانند مجارستان و جمهوری چک نیز سیاستهای مشابهی اجرا کردند، با این حال نتایج محدود و کوتاهمدت بود. مطالعات نشان میدهند بسیاری از این سیاستها تنها زمانبندی تولدها را تغییر داده و تأثیری واقعی بر تعداد فرزندان نداشتهاند.
سیاست و مهاجرت
کارشناسان بر این باورند که بهترین راهکار برای مقابله با کاهش جمعیت، ترکیب سیاستهای تشویق به فرزندآوری با پذیرش مهاجران است. مهاجرت میتواند جمعیت فعال و جوان را وارد کشور کند و از فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از پیری جمعیت بکاهد. در چنین رویکردی، سیاستهای داخلی باید به گونهای طراحی شوند که نه تنها زمان تولدها، بلکه احتمال تولد را نیز افزایش دهند، در حالی که پذیرش مهاجران نقش مکمل و تثبیتکننده جمعیت را ایفا میکند.
تجربه کشورها
کشورهایی مانند مجارستان، لهستان و رومانی، نمونههای بارزی از کاهش شدید نرخ باروری هستند. در سال ۲۰۱۱، نرخ باروری در این کشورها کمتر از ۱.۳ فرزند به ازای هر زن بود که بهطور عمده ناشی از کاهش ازدواج و تأخیر در فرزندآوری بود. این کشورها نشان میدهند که تغییرات اقتصادی و اجتماعی، از جمله افزایش فرصتهای شغلی و تحصیلی زنان، مهمترین عوامل کاهش باروری هستند و مشوقهای دولتی تنها توانستهاند بهطور محدود و موقت تأثیرگذار باشند.
کاهش باروری در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی نه یک مسئله کوتاهمدت، بلکه نتیجه تغییرات عمیق اجتماعی و اقتصادی در دهههای اخیر است. سیاستهای تشویق به فرزندآوری، اگرچه ابزارهایی ضروری برای افزایش تعداد تولدها هستند، به تنهایی نمیتوانند این روند را جبران کنند. برای سیاستگذاران، ترکیب این سیاستها با پذیرش مهاجران، بهترین راه برای تثبیت جمعیت و کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از پیری جمعیت محسوب میشود. در نهایت، موفقیت این سیاستها وابسته به توجه به فرصتهای آموزشی و شغلی زنان و ایجاد تعادل میان زندگی حرفهای و خانوادگی است تا تصمیمگیری برای فرزندآوری با محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی تداخلی نداشته باشد.
منبع: IZA.org
پیامدهای جمعیتی
نرخ باروری در این کشورها در دهه ۱۹۹۰ بهشدت کاهش یافت و امروز پایینتر از سطح جایگزینی جمعیت است. از یک سو، ازدواج و فرزندآوری به تأخیر افتاده و از سوی دیگر، تعداد کودکانی که توسط زنان مجرد به دنیا میآیند، افزایش یافته است. در چنین شرایطی، بسیاری از دولتها برای تشویق خانوادهها به فرزندآوری، بستههای حمایتی و مشوقهای مالی ارائه میکنند، اما تأثیر این سیاستها محدود بوده است. کارشناسان معتقدند سیاستهای تشویق به فرزندآوری بهتنهایی نمیتوانند کاهش جمعیت را جبران کنند و ترکیب این سیاستها با پذیرش مهاجران، مؤثرترین راهبرد برای مقابله با پیری جمعیت است.
تغییرات اجتماعی
یکی از دلایل اصلی کاهش باروری، تغییرات گسترده اجتماعی و اقتصادی پس از فروپاشی سیستمهای سوسیالیستی است. در دوران سوسیالیسم، دولتها با ارائه مشوقهای متعدد، از جمله مرخصی زایمان، تسهیلات مالی و اولویت در تأمین مسکن، خانوادهها را به فرزندآوری تشویق میکردند؛ اما پس از انتقال به اقتصاد بازار آزاد، بسیاری از این حمایتها کاهش یافت. همزمان، فرصتهای تحصیلی و شغلی برای زنان افزایش یافت و با بهبود شرایط اقتصادی و رشد درآمدها، بسیاری از زنان اولویت را به تحصیلات و شغل داده و فرزندآوری را به تأخیر انداختند.
جایزه باروری
سیاستهای دولتی برای افزایش نرخ باروری، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت باعث افزایش تولدها شوند، نتوانستهاند تغییرات بلندمدت در الگوهای باروری ایجاد کنند. نمونهای از این سیاستها، برنامه «جایزه باروری» روسیه در سال ۲۰۰۶ بود که خانوادهها برای تولد فرزند دوم یا سوم حمایت مالی دریافت میکردند. این برنامه افزایش کوتاهمدت تولدها را به همراه داشت، اما نتوانست نرخ باروری را به سطح پیشین بازگرداند. کشورهای دیگر مانند مجارستان و جمهوری چک نیز سیاستهای مشابهی اجرا کردند، با این حال نتایج محدود و کوتاهمدت بود. مطالعات نشان میدهند بسیاری از این سیاستها تنها زمانبندی تولدها را تغییر داده و تأثیری واقعی بر تعداد فرزندان نداشتهاند.
سیاست و مهاجرت
کارشناسان بر این باورند که بهترین راهکار برای مقابله با کاهش جمعیت، ترکیب سیاستهای تشویق به فرزندآوری با پذیرش مهاجران است. مهاجرت میتواند جمعیت فعال و جوان را وارد کشور کند و از فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از پیری جمعیت بکاهد. در چنین رویکردی، سیاستهای داخلی باید به گونهای طراحی شوند که نه تنها زمان تولدها، بلکه احتمال تولد را نیز افزایش دهند، در حالی که پذیرش مهاجران نقش مکمل و تثبیتکننده جمعیت را ایفا میکند.
تجربه کشورها
کشورهایی مانند مجارستان، لهستان و رومانی، نمونههای بارزی از کاهش شدید نرخ باروری هستند. در سال ۲۰۱۱، نرخ باروری در این کشورها کمتر از ۱.۳ فرزند به ازای هر زن بود که بهطور عمده ناشی از کاهش ازدواج و تأخیر در فرزندآوری بود. این کشورها نشان میدهند که تغییرات اقتصادی و اجتماعی، از جمله افزایش فرصتهای شغلی و تحصیلی زنان، مهمترین عوامل کاهش باروری هستند و مشوقهای دولتی تنها توانستهاند بهطور محدود و موقت تأثیرگذار باشند.
کاهش باروری در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی نه یک مسئله کوتاهمدت، بلکه نتیجه تغییرات عمیق اجتماعی و اقتصادی در دهههای اخیر است. سیاستهای تشویق به فرزندآوری، اگرچه ابزارهایی ضروری برای افزایش تعداد تولدها هستند، به تنهایی نمیتوانند این روند را جبران کنند. برای سیاستگذاران، ترکیب این سیاستها با پذیرش مهاجران، بهترین راه برای تثبیت جمعیت و کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از پیری جمعیت محسوب میشود. در نهایت، موفقیت این سیاستها وابسته به توجه به فرصتهای آموزشی و شغلی زنان و ایجاد تعادل میان زندگی حرفهای و خانوادگی است تا تصمیمگیری برای فرزندآوری با محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی تداخلی نداشته باشد.
منبع: IZA.org
ارسال دیدگاه




