هزینه روانشناسی فراتر از توان خانوادهها
الهه ابراهیمی روزنامه نگار
روان همانند جسم، نیازمند مراقبت است؛ غفلتی که امروز میتواند فردا به بحرانی اجتماعی بدل شود. آمارهای رسمی میگویند بیش از یکچهارم جمعیت ایران به خدمات روانشناسی نیاز دارند. همزمان، مراکز رسمی از افزایش خشونت، ناهنجاریهای اجتماعی و تغییرات بنیادین در ساختار خانواده خبر میدهند؛ تغییراتی که سلامت روان اعضای خانواده را در معرض تهدید قرار داده است. در چنین شرایطی، مداخلات روانشناختی بهویژه در سنین کودکی میتواند همچون سپری در برابر مشکلات پیچیدهتر آینده عمل کند. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا خانوادهها توانایی مالی تداوم این مسیر درمانی را دارند؟
پاسخ در روایت هزاران خانواده نهفته است. مادری در تهران میگوید: «پسرم باید هفتهای دو جلسه رواندرمانی برود. هر جلسه ۷۰۰ هزار تومان است؛ ماهانه بیش از پنج میلیون تومان هزینه میشود. حقوق شوهرم کمتر از ۱۰ میلیون تومان است و بیمه تأمین اجتماعی تنها دارو و ویزیت روانپزشک را پوشش میدهد، نه جلسات رواندرمانی. این فشار مالی نیمی از درآمد ما را میبلعد.» این صدا تنها پژواکی از واقعیتی گسترده است؛ واقعیتی که بسیاری از خانوادهها را به رها کردن درمان در نیمهراه، بدهکاری و بحرانهای اجتماعی سوق میدهد.
گرچه برخی مراکز دولتی با تعرفه پایینتر خدمات ارائه میکنند، اما صفهای طولانی، کمبود امکانات و الزام دریافت تأییدیه روانپزشک، اعتماد خانوادهها را سلب کرده است. بسیاری ترجیح میدهند به مراکز خصوصی پناه ببرند؛ هرچند هزینهها کمرشکن است. پیامد چنین وضعیتی روشن است: افراد بیشماری از دریافت مشاوره و درمان منصرف میشوند. این انصراف تنها انتخاب فردی نیست، بلکه تهدیدی جمعی است؛ چراکه بیتوجهی به سلامت روان میتواند جامعه را با موجی از خشونت، فروپاشی خانواده و بحرانهای رفتاری روبهرو سازد.
واقعیت هزینهها
سازمان نظام روانشناسی بهعنوان متولی اصلی تعیین تعرفه خدمات روانشناسی، هر سال مبالغی را برای حداقل هزینه ویزیت مشخص میکند. این مبالغ بسته به تخصص، مدرک تحصیلی، محل ارائه خدمات، نوع مرکز، روش درمانی، مدت جلسه، حضوری یا آنلاین بودن مشاوره و نوع بیمه متفاوت است. امسال نیز تعرفهها بر اساس دولتی، عمومی غیردولتی، خیریه و موقوفه و خصوصی اعلام شده است. حداقل تعرفه ۲۳۸ هزار تومان و حداکثر آن ۷۰۲ هزار تومان تعیین شده است. البته برخی بیمههای تکمیلی بخشی از هزینه مشاوره حضوری را پوشش میدهند، اما فرایند استفاده از آن پیچیده است. در سادهترین حالت، روانپزشک باید تأیید کند که فرد نیازمند خدمات روانشناسی و مشاوره است. سقف پوشش هم نهایتاً ۱۰ جلسه است و با شروط متعددی برای بازپرداخت همراه میشود. در مجموع، هزینه جلسات روانشناسی در سالهای اخیر به دلیل افزایش تقاضا، رشد چشمگیری داشته است. بهطور متوسط، هر جلسه رواندرمانی کودک یا نوجوان بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان هزینه دارد و جلسات تخصصیتر با روانشناس بالینی ممکن است از یک میلیون تومان هم فراتر رود. مشاوره خانواده نیز بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان برای هر جلسه است. از آنجا که جلسات رواندرمانی صرفاً یکبار مصرف نیستند و برای اثربخشی نیاز به تداوم دارند، هزینهها سنگینتر میشود. بهطور متوسط، رواندرمانی مؤثر حداقل ۱۲ جلسه نیاز دارد و در بسیاری از موارد، درمان ماهها یا حتی سالها ادامه مییابد. با فرض اینکه یک خانواده دو جلسه رواندرمانی کودک و یک جلسه مشاوره خانواده در هفته داشته باشد، هزینه ماهانه آن میتواند به بیش از ۶ تا ۸ میلیون تومان برسد؛ رقمی که تقریباً نیمی از متوسط درآمد ماهانه خانوادههای شهری را تشکیل میدهد.
کمبودها و خلأهای بیمهای
محدودیت پوشش بیمهای در حوزه روانشناسی بیش از آنکه نشانه بیتوجهی باشد، بازتاب تنگنای منابع است. سازمان تأمیناجتماعی، با وسعتی که میلیونها بیمهپرداز را دربرمیگیرد، ناگزیر است میان تعهدات گسترده و توان مالی تعادل برقرار کند. کارشناسان هشدار میدهند اگر تمام خدمات روانشناسی کودک و مشاوره خانواده بهطور کامل در بسته بیمهای گنجانده شود، هزینهها بهسرعت فراتر از ظرفیت مالی صندوقها خواهد رفت. با این حال، انکار ضرورت درمان نیز خطایی جبرانناپذیر است. کودکانی که از اضطراب یا اختلال رفتاری رنج میبرند، در صورت بیتوجهی میتوانند در آینده به معضلات بزرگتر اجتماعی و خانوادگی بدل شوند. آمارها نشان میدهد که نبود دسترسی مالی، بسیاری از خانوادهها را به رها کردن درمان در نیمهراه وادار میکند؛ تصمیمی که فشار روانی، اختلافات خانوادگی و حتی طلاق را به همراه دارد. واقعیت آن است که سلامت روان، سرمایهای جمعی است. سازمان تأمیناجتماعی تاکنون توانسته با وجود محدودیتها، دارو و ویزیت روانپزشکی را پوشش دهد و در کنار بیمههای تکمیلی بخشی از بار درمان را کاهش دهد. اما آینده نیازمند تدبیر بیشتر است؛ چراکه سرمایهگذاری در روانشناسی کودک و مداخلات زودهنگام، نهفقط زندگی خانوادهها را آرامتر میکند، بلکه در بلندمدت هزینههای اجتماعی کشور را نیز کاهش میدهد.
راهکارهای پیشنهادی
نبود پوشش بیمهای موجب شده درمان روانی به کالایی لوکس تبدیل شود و تنها خانوادههای دارای درآمد بالا توانایی ادامه درمان را داشته باشند. رها کردن درمان به دلیل هزینههای مالی، نهتنها سلامت فرد و خانواده، بلکه سلامت جامعه را به خطر میاندازد؛ از این رو لازم است برای برون رفت از این مشکل اقدامات چندجانبه در دستور کار تصمیمگیران و تصمیمسازان قرار گیرد. مهمترین آن بازنگری در پوشش بیمهای است، به طوری که حداقل بخشی از جلسات روانشناسی کودک، روانشناس بالینی و مشاوره خانواده باید تحت پوشش بیمه قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میشود که دولت با پرداخت یارانه به مراکز درمانی خصوصی، هزینههای خانوادهها را کاهش دهد. از دیگر اقدامات مؤثر، گسترش مراکز دولتی روانشناسی است، زیرا با ایجاد مراکز تخصصی روانشناسی کودک و خانواده در بخش دولتی، دسترسی عادلانهتر به خدمات را فراهم میکند.
سلامت روان همانند سلامت جسم اهمیت دارد و نادیده گرفتن آن در بلندمدت هزینههای سنگینی بهدنبال خواهد داشت. توجه به سلامت روان کودکان و خانوادهها نه یک هزینه اضافی، بلکه ضرورتی اجتماعی و سرمایهگذاری بلندمدت محسوب میگردد که میتواند از بروز مشکلات پیچیدهتر و هزینههای بالاتر در آینده جلوگیری کند.
پاسخ در روایت هزاران خانواده نهفته است. مادری در تهران میگوید: «پسرم باید هفتهای دو جلسه رواندرمانی برود. هر جلسه ۷۰۰ هزار تومان است؛ ماهانه بیش از پنج میلیون تومان هزینه میشود. حقوق شوهرم کمتر از ۱۰ میلیون تومان است و بیمه تأمین اجتماعی تنها دارو و ویزیت روانپزشک را پوشش میدهد، نه جلسات رواندرمانی. این فشار مالی نیمی از درآمد ما را میبلعد.» این صدا تنها پژواکی از واقعیتی گسترده است؛ واقعیتی که بسیاری از خانوادهها را به رها کردن درمان در نیمهراه، بدهکاری و بحرانهای اجتماعی سوق میدهد.
گرچه برخی مراکز دولتی با تعرفه پایینتر خدمات ارائه میکنند، اما صفهای طولانی، کمبود امکانات و الزام دریافت تأییدیه روانپزشک، اعتماد خانوادهها را سلب کرده است. بسیاری ترجیح میدهند به مراکز خصوصی پناه ببرند؛ هرچند هزینهها کمرشکن است. پیامد چنین وضعیتی روشن است: افراد بیشماری از دریافت مشاوره و درمان منصرف میشوند. این انصراف تنها انتخاب فردی نیست، بلکه تهدیدی جمعی است؛ چراکه بیتوجهی به سلامت روان میتواند جامعه را با موجی از خشونت، فروپاشی خانواده و بحرانهای رفتاری روبهرو سازد.
واقعیت هزینهها
سازمان نظام روانشناسی بهعنوان متولی اصلی تعیین تعرفه خدمات روانشناسی، هر سال مبالغی را برای حداقل هزینه ویزیت مشخص میکند. این مبالغ بسته به تخصص، مدرک تحصیلی، محل ارائه خدمات، نوع مرکز، روش درمانی، مدت جلسه، حضوری یا آنلاین بودن مشاوره و نوع بیمه متفاوت است. امسال نیز تعرفهها بر اساس دولتی، عمومی غیردولتی، خیریه و موقوفه و خصوصی اعلام شده است. حداقل تعرفه ۲۳۸ هزار تومان و حداکثر آن ۷۰۲ هزار تومان تعیین شده است. البته برخی بیمههای تکمیلی بخشی از هزینه مشاوره حضوری را پوشش میدهند، اما فرایند استفاده از آن پیچیده است. در سادهترین حالت، روانپزشک باید تأیید کند که فرد نیازمند خدمات روانشناسی و مشاوره است. سقف پوشش هم نهایتاً ۱۰ جلسه است و با شروط متعددی برای بازپرداخت همراه میشود. در مجموع، هزینه جلسات روانشناسی در سالهای اخیر به دلیل افزایش تقاضا، رشد چشمگیری داشته است. بهطور متوسط، هر جلسه رواندرمانی کودک یا نوجوان بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان هزینه دارد و جلسات تخصصیتر با روانشناس بالینی ممکن است از یک میلیون تومان هم فراتر رود. مشاوره خانواده نیز بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان برای هر جلسه است. از آنجا که جلسات رواندرمانی صرفاً یکبار مصرف نیستند و برای اثربخشی نیاز به تداوم دارند، هزینهها سنگینتر میشود. بهطور متوسط، رواندرمانی مؤثر حداقل ۱۲ جلسه نیاز دارد و در بسیاری از موارد، درمان ماهها یا حتی سالها ادامه مییابد. با فرض اینکه یک خانواده دو جلسه رواندرمانی کودک و یک جلسه مشاوره خانواده در هفته داشته باشد، هزینه ماهانه آن میتواند به بیش از ۶ تا ۸ میلیون تومان برسد؛ رقمی که تقریباً نیمی از متوسط درآمد ماهانه خانوادههای شهری را تشکیل میدهد.
کمبودها و خلأهای بیمهای
محدودیت پوشش بیمهای در حوزه روانشناسی بیش از آنکه نشانه بیتوجهی باشد، بازتاب تنگنای منابع است. سازمان تأمیناجتماعی، با وسعتی که میلیونها بیمهپرداز را دربرمیگیرد، ناگزیر است میان تعهدات گسترده و توان مالی تعادل برقرار کند. کارشناسان هشدار میدهند اگر تمام خدمات روانشناسی کودک و مشاوره خانواده بهطور کامل در بسته بیمهای گنجانده شود، هزینهها بهسرعت فراتر از ظرفیت مالی صندوقها خواهد رفت. با این حال، انکار ضرورت درمان نیز خطایی جبرانناپذیر است. کودکانی که از اضطراب یا اختلال رفتاری رنج میبرند، در صورت بیتوجهی میتوانند در آینده به معضلات بزرگتر اجتماعی و خانوادگی بدل شوند. آمارها نشان میدهد که نبود دسترسی مالی، بسیاری از خانوادهها را به رها کردن درمان در نیمهراه وادار میکند؛ تصمیمی که فشار روانی، اختلافات خانوادگی و حتی طلاق را به همراه دارد. واقعیت آن است که سلامت روان، سرمایهای جمعی است. سازمان تأمیناجتماعی تاکنون توانسته با وجود محدودیتها، دارو و ویزیت روانپزشکی را پوشش دهد و در کنار بیمههای تکمیلی بخشی از بار درمان را کاهش دهد. اما آینده نیازمند تدبیر بیشتر است؛ چراکه سرمایهگذاری در روانشناسی کودک و مداخلات زودهنگام، نهفقط زندگی خانوادهها را آرامتر میکند، بلکه در بلندمدت هزینههای اجتماعی کشور را نیز کاهش میدهد.
راهکارهای پیشنهادی
نبود پوشش بیمهای موجب شده درمان روانی به کالایی لوکس تبدیل شود و تنها خانوادههای دارای درآمد بالا توانایی ادامه درمان را داشته باشند. رها کردن درمان به دلیل هزینههای مالی، نهتنها سلامت فرد و خانواده، بلکه سلامت جامعه را به خطر میاندازد؛ از این رو لازم است برای برون رفت از این مشکل اقدامات چندجانبه در دستور کار تصمیمگیران و تصمیمسازان قرار گیرد. مهمترین آن بازنگری در پوشش بیمهای است، به طوری که حداقل بخشی از جلسات روانشناسی کودک، روانشناس بالینی و مشاوره خانواده باید تحت پوشش بیمه قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میشود که دولت با پرداخت یارانه به مراکز درمانی خصوصی، هزینههای خانوادهها را کاهش دهد. از دیگر اقدامات مؤثر، گسترش مراکز دولتی روانشناسی است، زیرا با ایجاد مراکز تخصصی روانشناسی کودک و خانواده در بخش دولتی، دسترسی عادلانهتر به خدمات را فراهم میکند.
سلامت روان همانند سلامت جسم اهمیت دارد و نادیده گرفتن آن در بلندمدت هزینههای سنگینی بهدنبال خواهد داشت. توجه به سلامت روان کودکان و خانوادهها نه یک هزینه اضافی، بلکه ضرورتی اجتماعی و سرمایهگذاری بلندمدت محسوب میگردد که میتواند از بروز مشکلات پیچیدهتر و هزینههای بالاتر در آینده جلوگیری کند.
ارسال دیدگاه




