آموزش زیر سایه هوش مصنوعی

آموزش زیر سایه هوش مصنوعی

سمیرا مرادی روزنامه نگار

تا همین چند سال گذشته کسی فکر نمی‌کرد هوش مصنوعی اینچنین به زندگی بشر نفوذ کند و پای خود را به همه مناسبات زندگی او باز کند. کافی است یک کلمه بگویی تا هزار کلمه پشت سر هم برایت ردیف کند. همین امر موجب شده نگرانی‌هایی در مورد وابستگی زیاد به آن و افت سطح سواد در بین اقشار مختلف ایجاد شود. دانش‌آموزان و دانشجویان از جمله گروه‌هایی هستند که استفاده آن‌ها از هوش مصنوعی نیازمند آموزش، هدف‌گذاری و اجرای برنامه‌های اصولی است.  
بهره‌گیری از هوش مصنوعی پیامدهای مثبت و منفی زیادی را به همراه آورده است. سرعت انجام کارها بیشتر شده، دسترسی به منابع در زمان کمی ممکن است و جذابیت‌های متنوع  این ابزار تمامی ندارد. از طرفی ترس از اینکه نسل آینده بی‌سواد بار بیاید، توانایی تفکر انتقادی را از دست بدهد و اگر روزی ابزارهای هوشمندش خاموش شوند دیگر قادر به انجام ساده‌ترین کارها نباشد، در میان پژوهشگران و سیاست‌گذاران دیده می‌شود. 
دکتر مرتضی نظری، تحلیلگر مسائل آموزش و پرورش در گفت‌‌وگو با آتیه‌نو تمرکزی بر ویژگی‌های مثبت هوش مصنوعی دارد و می‌گوید: «یکی از مزایای هوش مصنوعی شخصی‌سازی آموزش است. الان بچه‌ها دیگر منحصر به روش یکسان معلم‌ها نیستند. براساس کلیدواژه‌ها و مدل سؤالی که از هوش مصنوعی می‌کنند جواب می‌گیرند. ما سال‌های سال به دنبال چنین یادگیری‌ای بودیم، چون یک روش آموزشی را نمی‌توان به سی چهل دانش‌آموز در کلاس تعمیم داد. یکی زود یاد می‌گیرد یکی دیر، یکی کند است یکی تند، بعضی دیداری یاد می‌گیرند و یکی از طریق انجام دادن می‌آموزد. هوش مصنوعی این امکان را فراهم کرده و اکنون دانش‌آموزان متناسب با نیازشان اطلاعات و روش‌ها را در اختیار دارند. دومین ویژگی مثبت برخورداری از یک مسیر و ابزار جذاب است. یعنی با انواع خروجی‌های رنگی، فیلم، اینفوگرافی، متن و چندرسانه‌ای محتوا را به بچه‌ها ارائه می‌کند. جذابیت آن نسبت به وقتی که یک نفر سر کلاس سخنرانی کند خیلی بالاتر است. چون جاذبه ایجاد می‌کند بچه‌ها مشارکت در یادگیری هم دارند. به این معنا که خوشحال می‌شوند، انگیزه پیدا می‌کنند که بیشتر بکاوند و سؤال بپرسند. سومین ویژگی تنوع منابع است. هوش مصنوعی در کمترین زمان ممکن از بیشترین منابع موجود مطالب را در اختیار دانش‌آموز قرار می‌دهد. موضوع مهم دیگر در مورد بچه‌های دارای اختلالات یادگیری است مثل کسانی که نارسایی در خواندن و نوشتن یا مشکلات بیش‌فعالی و معلولیت‌های دیداری و شنیداری دارند. هوش مصنوعی با ابزارهای جدید خود به این بچه‌ها که در حالت عادی عقب‌تر از بچه‌های دیگر هستند کمک می‌کند و این تأخیر را جبران می‌کند و آن‌ها را جلو می‌اندازد.»

هوش مصنوعی در ایران 
استفاده عمومی از هوش مصنوعی نشان داد که برای به بیراهه نرفتن، نیاز به آموزش در این زمینه وجود دارد. در سطح سیاست‌گذاری، سند ملی هوش مصنوعی جمهوری اسلامی ایران در خرداد ۱۴۰۳ در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و ابلاغ شد. در مدرسه‌ها، آموزش AI برای همگان در سال ۱۴۰۴ شتاب گرفته و بنابر اظهارات رسمی دوره‌های رایگان و آنلاینِ بازی‌محور برای دانش‌آموزان و معلمان در حال اجراست. 
از تیرماه ۱۴۰۴، طرحی برای آموزش رایگان هوش مصنوعی به دو میلیون دانش‌آموز دوره متوسطه اول آغاز شده تا کشور بتواند خود را با موج تحولات جهانی هماهنگ کند. عبدالحسین بهرامی، معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان ریاست جمهوری در مورد این طرح گفت: «هدف اصلی این طرح، تربیت نسلی است که با تسلط بر فناوری‌های روز دنیا، بتوانند به طور هوشمندانه از آن در جهت رفع چالش‌های جامعه و ارتقای اقتصاد دیجیتال کشور استفاده کنند.» 25 مردادماه معاون علمی رئیس‌جمهور اعلام کرد: «با همکاری وزارت ارتباطات، آموزش رایگان هوش مصنوعی برای دو میلیون دانش‌آموز طراحی شده و تاکنون حدود ۶۰۰ هزار نفر ثبت‌نام کرده‌اند.» در بعد آموزشی بهمن ماه سال گذشته دانشگاه تهران درس «هوش مصنوعی و تحول دیجیتال» را به بسته دروس اختیاری کارشناسی افزوده است. در این میان چالش زیرساخت و بودجه قابل اعتناست و تحقق سریع این اهداف را دشوار می‌کند. 

سنجشگرانه اندیشیدن
این باور امروز قوت گرفته که دریافت خوراک آماده ابعاد مختلف سواد مثل خواندن، نوشتن، حل مسئله و تفکر انتقادی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. دکتر نظری معتقد است: «نظراتی وجود دارد که عاملیت انسان به‌صورت یک عامل مستقل که عمل کند، فکر کند، بپرسد، رد کند، تأیید کند و انتخاب کند در دوره هوش مصنوعی به سمت صفر میل می‌کند و انسان و عاملیت او مفقود می‌شود. در حالی که این‌طور نیست. هوش مصنوعی زاییده ذهن انسان است و برنامه‌نویسان ذهن خلاقی داشته‌اند و آن را طراحی کرده‌اند. ما نباید اشتباه کنیم که نقش انتخاب‌کننده و مستقل و یادگیرنده انسان به‌عنوان کسی که از آن استفاده می‌کند از بین می‌رود.
 البته اساتید دانشگاه‌های جهان و صاحبنظران هشدارهایی می‌دهند؛ سه هفته پیش یکی از اساتید دانشگاه پنسیلوانیا گفته بود اتکای بیش از حد به هوش مصنوعی انسان‌ها را به مرز حماقت می‌کشاند. به این معنا که تصور می‌کنند یکی به‌جای آن‌ها فکر می‌کند؛ این خطر بزرگی است. نتایج هوش مصنوعی اگر از فیلتر ذهن نقاد یا عبارت قشنگ‌تر برای تفکر انتقادی یعنی سنجشگرانه اندیشیدن عبور نکند اتکا به نتایج آن بسیار خطرناک است. تذکر و هشدار جهانی که کم‌کم دارد رشد می‌کند این است که این امر می‌تواند سطحی‌نگری را رواج دهد. قبلاً شما باید سرچ می‌کردید و دانه دانه نتایج گوگل را بررسی می‌کردید ولی الان این ابزار در جواب سوال شما صدها منبع را دسته‌بندی شده تحویل می‌دهد. یادمان باشد که مخزن و گنجینه‌ای که هوش مصنوعی در اختیار دارد تا این لحظه داده‌های موجود بشری است. فقط سرعت دسترسی را بیشتر کرده و در نهایت آن کسی که باید نتایج نهایی را بگیرد استفاده‌کننده و یک انسان است. او باید نتایج را به فیلترهای ذهنی خود ببرد، تطبیق دهد و تحلیل و بررسی کند.»

راهکارها
ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، قرار بود فقط کمک و دستیار باشند اما حالا بخشی از فرایند یادگیری شده‌اند. در این میان نقش معلمان برای هدایت درست دانش‌آموزان اهمیت زیادی دارد. دکتر نظری راهکار درست را چنین تبیین می‌کند: «برای رسیدن به این مقصود می‌توان کار قشنگی انجام داد. من به همه معلمان و اساتید پیشنهاد می‌کنم پروژه‌هایی که به بچه‌ها می‌دهند همراه با پژوهش تطبیقی بین بات‌های مختلف هوش مصنوعی باشد. مثلاً در متوسطه اول یک بحثی به نام اینورژن یا وارونگی داریم که منجر به آلودگی هوا می‌شود. ما به دانش‌آموز می‌گوییم نتیجه سؤال را در بات‌ها و اپلیکشین‌های مختلف هوش مصنوعی مثل چت‌جی‌پی‌تی، دیپ سیک و... مقایسه کند. به این ترتیب بچه‌ها غیرمستقیم متوجه می‌شوند هرکدام از این ابزارها بر اساس سرچ‌های خود برای ما جواب آورده‌اند. بعد باید از آن‌ها بخواهیم از بین همه نتایج آنکه منابع معتبری دارد را انتخاب کنند. دوم اینکه منبعی که بات‌ها آورده‌اند قابل اعتماد هست یا نه. با این روش و روش‌های متنوع دیگر به بچه‌ها می‌گوییم هرچیزی که هوش مصنوعی می‌گوید می‌تواند قابل احترام باشد اما لزوماً قابل اتکا و اعتماد نیست. چیزی قابل اعتماد است که مطلب از یک سایت یا مقاله یا کتاب معتبر گردآوری شود. وقتی از وبلاگ فلان دانشجویی که گوشه کشور نشسته و ممکن است دلنوشته های او باشد قابل اعتماد نیست. این تمرین خداانگاری هوش مصنوعی را در ذهن بچه‌ها از بین می‌برد. هوش مصنوعی خدا نیست ما باید واقع‌گرایانه و نقادانه با آن مواجه شویم.»
مسئله فقط دسترسی به این ابزار مولد نیست بلکه نوع استفاده از آن و تأثیرش بر فرایند یادگیری مطرح است. کارشناس مسائل آموزشی در این مورد توضیح می‌دهد: «تهدید بزرگ هوش مصنوعی اتکای بیش از حد به آن است. نقش شخصیتی معلم را در جایگاه کسی که نه‌تنها به ما اطلاعات منتقل می‌کند بلکه به‌عنوان یک دوست، همراه، تسهیل‌گر و آدم امینی که بچه‌ها بتوانند با او زندگی آموزشی را سپری کنند کم می‌شود. کاهش تعامل انسانی و کاهش عناصر عاطفی و احساسی بین دانش‌آموز و معلم اتفاق می‌افتد.  
از طرفی به همان اندازه که هوش مصنوعی مطالب خوب با خروجی‌های جذاب به ما می‌دهد عکس و فیلم و متن به همان اندازه بر اساس الگوریتم‌ها و محتوای موجود در گوگل اطلاعات می دهد این یعنی یادگیری را به شدت الگوریتمی و چارچوب‌دار می‌کند. به‌طور مثال وقتی در مورد موضوعی سوال می پرسیم صرفا اطلاعات موجود در گوگل را به ما می‌دهد در حالی که بدون شک اطلاعات بیشتری از آن وجود دارد که به هر دلیلی در گوگل ثبت نشده  است.»

توهم دانایی 
نقش افزایش دانش از طریق به کارگیری هوش مصنوعی از مواردی است که بحث‌های زیادی را برمی‌‌انگیزد. دکتر نظری بیان می‌کند: «این ابزار اطلاعات موجود را دسته‌بندی و تحلیل می‌کند و تحویل فرد می‌دهد. بچه‌ها فکر می‌کنند هر چیزی که بخواهند را می‌توانند از هوش مصنوعی به دست بیاورند و خود را بی نیاز از بررسی و تحلیل بیشتر می‌بینند. من اسم این را توهم دانایی می‌گذارم. توهم اطلاعات و خودبسندگی. ما باید تلاش کنیم بچه‌ها نقادانه با هوش مصنوعی برخورد کنند یعنی بگویند این هم یک منبع است و حرف آخر را نمی‌زند. حرف آخر را ارزیابی و تحلیل خود مصرف‌کننده می‌زند.»

شکاف عدالت آموزشی
 دوران کرونا و فراگیری آموزش مجازی نشان داد مشکلات زیرساختی باعث طبقاتی شدن آموزش می‌شود. دانش‌آموزان زیادی از ابزارهای هوشمند بی‌بهره بودند و عملاً امکان شرکت در کلاس درس را از دست می‌دادند. این مسئله در مورد هوش مصنوعی هم صادق است. نظری در این‌باره می‌گوید: «نکته مهمی وجود دارد و آن بحث شکاف در عدالت آموزشی است. جاهایی که اینترنت ضعیف‌تر و ابزارها و امکانات و آموزش‌های هوش مصنوعی نسبت به مناطق مرفه کمتر است بچه‌ها دچار شکاف طبقاتی و مشمول بی‌عدالتی آموزشی می‌شوند. در یک محیط غنی با ابزار خوب، اینترنت پرسرعت و مربی متخصص سطح آموزش متفاوت است. این تفاوت در دسترسی می‌تواند منجر به شکاف عدالت آموزشی شود.» 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه