
دسترسی نابرابر به سلامت روان در ایران
قرنها گذشته تا انسان بداند ذهن و روان او هم مانند جسمش نیاز به مراقبت دارد و در طول مسیر زندگی بارها دچار بیماری و بحران میشود. امروز متخصصان بر این باورند که درخت تنومند آسیبهای اجتماعی در ذهن و روان انسان ریشههای عمیقی دارد. برای برکندن این درخت، سلامت روان جامعه امری ضروری به شمار میرود. بر همین اساس سیاستگذاران و برنامهریزان تلاش میکنند تا با ایجاد سازوکارهایی عملی، سطح دسترسی جامعه به خدمات رواندرمانی را فراهم کنند.
فشارهای زندگی، دستوپنجه نرم کردن با سختیها و تلاش برای ساختن، همواره با موفقیت همراه نیست. گاه ممکن است بارها به درهای بسته خورد تا در نهایت نتیجه لازم را گرفت. این را، هم انسان چند قرن پیش میدانست که در شکلی سادهتر میزیست و هم انسان امروز که لای چرخدندههای تکنولوژی با سرعتی سرسامآور به جلو میرود. مواجهه با اختلالات روانی مخصوص یک جامعه نیست و اتفاقاً در این مورد همه جای جهان درگیر و گرفتارند. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و در ادوار مختلف اشکال متفاوتی از اختلالات روانی مثل افسردگی و اضطراب را به عنوان شایعترین مسائل در این زمینه ثبت کرده است. طبق آخرین مطالعات و گزارشهای وزارت بهداشت، حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد جمعیت ایران به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند. این آمار در ۲۰ سال گذشته روند افزایشی داشته و از حدود ۲۱ درصد به ۳۰ درصد رسیده است. از این میزان تنها حدود 40 درصد از مشکل خود آگاهی دارند. این امر در شرایط اقتصادی دشوار، نگرانیها و آسیبهای اجتماعی را تشدید میکند. مشکل نیز از جایی شروع میشود که اکثر افرادی که نیاز به کمک دارند، خدمات روانی درمانی دریافت نمیکنند. بیشتر نیازمندان در نقاط مختلف کشور یا از این خدمات محرومند و یا آمادگی ذهنی برای پیوستن به روند درمان را ندارند. عدالت سلامت روانی، بهویژه در طبقات محروم نهتنها خواستهای اخلاقی، بلکه ضرورتی در تقویت انسجام اجتماعی است.
سراج؛ طرحی برای همه
گامهایی که طی چند دهه اخیر در جهت گسترش خدمات رواندرمانی در ایران برداشته شده، ارزشمند و قابلاعتناست؛ هرچند تا رسیدن به نقطه مطلوب و برخورداری همه مردم از این خدمات راه درازی در پیش داریم، اما نباید این قدمهای اولیه را نادیده گرفت. طرح سراج، یکی از این گامهاست. سراج بهعنوان خدمات رایگان سلامت روان در مناطق کم برخوردار کلید خورد. پاییز 1389 این طرح به صورت آزمایشی آغاز به کار کرد، اما فراگیر نبود. توسعه و گسترش سراج یا مرکز سلامت روان جامعه نگر با هدف ارائه خدمات بهداشت روان در سطح جامعه در دولت سیزدهم و در سال ۱۴۰۲ با دستور رئیس جمهور وقت، بار دیگر قوت گرفت و در کشور اجرایی شد.
به دنبال آن صد مرکز در این عرصه افتتاح شده و شروع به کار کردند. طرح مذکور علاوه بر درمان، تلاش به مراقبت مشارکتی دارد. این مراکز در ۲۵ استان و ۴۰ دانشگاه علوم پزشکی فعالند و با 3300 روانشناس در شبکه بهداشت و درمان که خدمات رایگان ارائه میدهند. خدمات سلامت روان بهصورت رایگان و با ساختار ارجاع مشخص ارائه میشود. به این ترتیب که فرد به مراکز جامع سلامت محل زندگی خود مراجعه میکند و در صورت صلاحدید، برای دریافت خدمات تخصصی، به مراکز سراج ارجاع داده شود.
سکوت نابخشودنی
در دنیایی که زندگی روزمره سلبریتیها هم به تیتر اخبار راه پیدا میکند، باید این را عجیب و نابخشودنی دانست که اجرای اقدامات مهمی چون طرح سراج اینگونه به محاق خبری رفته است. در طول چند سال به جز چند رسانه بقیه به این طرح آنگونه که باید توجه نشان ندادند و جزئیات آن را با مردم در میان نگذاشتند. چنین طرحهایی برای موفقیت فقط به سیاستگذاری و اجرا نیاز ندارند، بلکه همراهی همه بخشهای جامعه از جمله مجامع دانشگاهی، رسانههای خبری و سازمانهای مردم نهاد نیز لازمه کار است.
چالشها و موانع ساختاری
بیماریها و اختلالات حوزه روان انسان مانند برخی بیماریهای مزمن جسمی هستند. گاهی لازم است فرد خدمات رواندرمانی را تا آخر عمر دریافت کند و یا در دورههای بلندمدت روانپزشکی و روانکاوی معالجه شود. این جملات گویای آن است که اختصاص بودجه به این مسئله حیاتی و راهگشاست. هزینههای خدمات روانشناسی بالاست و بسیاری از افراد با وجود آگاهی از مشکلات خود به سمت درمان نمیروند. تعرفههای خدمات روانشناسی و مشاوره سال ۱۴۰۴ در مقطع کارشناسی ارشد پنج میلیون و ۳۵ هزار ریال و برای مقطع دکتری ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار ریال تعیین شد. این تعرفهها براساس ارائه ۴۵ دقیقه خدمات از سوی هیأت وزیران تصویب شده است. یکی از چالشهای اصلی این است که با وجود تعیین تعرفه رسمی، بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان مبالغ بیشتری از مراجعان دریافت میکنند. همچنین، پوشش بیمههای درمانی برای خدمات روانشناسی و مشاوره هنوز کامل و جامع نیست. در چنین وضعیتی نمیتوان انتظار داشت طبقات پایینتر جامعه که به دنبال کالابرگ و تأمین مایحتاج اولیه زندگی هستند، وارد فاز خودشکوفایی و توجه به نیازهای حوزه سلامت روان شوند.
آنچه در عمل اتفاق میافتد تخصیص محدود بودجه به حوزه سلامت روان است و همین امر توسعۀ پایدار را سخت و ناممکن میکند. برطرف کردن کمبودهای دارویی نیز مسئله دیگری است که از اهمیت ویژه برخوردار است؛ چراکه داروهای رواندرمانی باید پیوسته مصرف و تنها تحت نظر پزشک قطع شوند. انقطاع دارو، روند درمانی را مختل و زحمات پزشکان را بیاثر میکند.
ساختار تشکیلاتی، بوروکراسی و تأمین منابع و نیروی انسانی از مشکلاتی است که سراج با آن درگیر است. هدایت روانشناسان برای خدمت در این طرح نیازمند توجه مسئولان است که تاکنون آنچنا که باید میسر نشده است. این کار باید از مجرای خذید خدمت صورت بگیرد و نیازمند بودجه کافی است. چیزی که در حال حاضر به درستی اجرا نمیشود.
با وجود پیشرفتهایی مانند توسعه مراکز رواندرمانی خصوصی و توسعه طرح «سراج»، شکاف گستردهای بین سیاستگذاری و اجرا وجود دارد. برای کاهش این نابرابری افزایش بودجه حوزه سلامت روان، تقویت آموزش و توزیع عادلانه نیروی انسانی، تسهیل در دسترسی دارو و خدمات تخصصی و تمرکز بر پوشش کامل مناطق محروم مورد نیاز است. چنین اقدامات هماهنگ و ساختاربندیشدهای میتواند عدالت در سلامت روان را ارتقا دهد.
فشارهای زندگی، دستوپنجه نرم کردن با سختیها و تلاش برای ساختن، همواره با موفقیت همراه نیست. گاه ممکن است بارها به درهای بسته خورد تا در نهایت نتیجه لازم را گرفت. این را، هم انسان چند قرن پیش میدانست که در شکلی سادهتر میزیست و هم انسان امروز که لای چرخدندههای تکنولوژی با سرعتی سرسامآور به جلو میرود. مواجهه با اختلالات روانی مخصوص یک جامعه نیست و اتفاقاً در این مورد همه جای جهان درگیر و گرفتارند. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و در ادوار مختلف اشکال متفاوتی از اختلالات روانی مثل افسردگی و اضطراب را به عنوان شایعترین مسائل در این زمینه ثبت کرده است. طبق آخرین مطالعات و گزارشهای وزارت بهداشت، حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد جمعیت ایران به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند. این آمار در ۲۰ سال گذشته روند افزایشی داشته و از حدود ۲۱ درصد به ۳۰ درصد رسیده است. از این میزان تنها حدود 40 درصد از مشکل خود آگاهی دارند. این امر در شرایط اقتصادی دشوار، نگرانیها و آسیبهای اجتماعی را تشدید میکند. مشکل نیز از جایی شروع میشود که اکثر افرادی که نیاز به کمک دارند، خدمات روانی درمانی دریافت نمیکنند. بیشتر نیازمندان در نقاط مختلف کشور یا از این خدمات محرومند و یا آمادگی ذهنی برای پیوستن به روند درمان را ندارند. عدالت سلامت روانی، بهویژه در طبقات محروم نهتنها خواستهای اخلاقی، بلکه ضرورتی در تقویت انسجام اجتماعی است.
سراج؛ طرحی برای همه
گامهایی که طی چند دهه اخیر در جهت گسترش خدمات رواندرمانی در ایران برداشته شده، ارزشمند و قابلاعتناست؛ هرچند تا رسیدن به نقطه مطلوب و برخورداری همه مردم از این خدمات راه درازی در پیش داریم، اما نباید این قدمهای اولیه را نادیده گرفت. طرح سراج، یکی از این گامهاست. سراج بهعنوان خدمات رایگان سلامت روان در مناطق کم برخوردار کلید خورد. پاییز 1389 این طرح به صورت آزمایشی آغاز به کار کرد، اما فراگیر نبود. توسعه و گسترش سراج یا مرکز سلامت روان جامعه نگر با هدف ارائه خدمات بهداشت روان در سطح جامعه در دولت سیزدهم و در سال ۱۴۰۲ با دستور رئیس جمهور وقت، بار دیگر قوت گرفت و در کشور اجرایی شد.
به دنبال آن صد مرکز در این عرصه افتتاح شده و شروع به کار کردند. طرح مذکور علاوه بر درمان، تلاش به مراقبت مشارکتی دارد. این مراکز در ۲۵ استان و ۴۰ دانشگاه علوم پزشکی فعالند و با 3300 روانشناس در شبکه بهداشت و درمان که خدمات رایگان ارائه میدهند. خدمات سلامت روان بهصورت رایگان و با ساختار ارجاع مشخص ارائه میشود. به این ترتیب که فرد به مراکز جامع سلامت محل زندگی خود مراجعه میکند و در صورت صلاحدید، برای دریافت خدمات تخصصی، به مراکز سراج ارجاع داده شود.
سکوت نابخشودنی
در دنیایی که زندگی روزمره سلبریتیها هم به تیتر اخبار راه پیدا میکند، باید این را عجیب و نابخشودنی دانست که اجرای اقدامات مهمی چون طرح سراج اینگونه به محاق خبری رفته است. در طول چند سال به جز چند رسانه بقیه به این طرح آنگونه که باید توجه نشان ندادند و جزئیات آن را با مردم در میان نگذاشتند. چنین طرحهایی برای موفقیت فقط به سیاستگذاری و اجرا نیاز ندارند، بلکه همراهی همه بخشهای جامعه از جمله مجامع دانشگاهی، رسانههای خبری و سازمانهای مردم نهاد نیز لازمه کار است.
چالشها و موانع ساختاری
بیماریها و اختلالات حوزه روان انسان مانند برخی بیماریهای مزمن جسمی هستند. گاهی لازم است فرد خدمات رواندرمانی را تا آخر عمر دریافت کند و یا در دورههای بلندمدت روانپزشکی و روانکاوی معالجه شود. این جملات گویای آن است که اختصاص بودجه به این مسئله حیاتی و راهگشاست. هزینههای خدمات روانشناسی بالاست و بسیاری از افراد با وجود آگاهی از مشکلات خود به سمت درمان نمیروند. تعرفههای خدمات روانشناسی و مشاوره سال ۱۴۰۴ در مقطع کارشناسی ارشد پنج میلیون و ۳۵ هزار ریال و برای مقطع دکتری ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار ریال تعیین شد. این تعرفهها براساس ارائه ۴۵ دقیقه خدمات از سوی هیأت وزیران تصویب شده است. یکی از چالشهای اصلی این است که با وجود تعیین تعرفه رسمی، بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان مبالغ بیشتری از مراجعان دریافت میکنند. همچنین، پوشش بیمههای درمانی برای خدمات روانشناسی و مشاوره هنوز کامل و جامع نیست. در چنین وضعیتی نمیتوان انتظار داشت طبقات پایینتر جامعه که به دنبال کالابرگ و تأمین مایحتاج اولیه زندگی هستند، وارد فاز خودشکوفایی و توجه به نیازهای حوزه سلامت روان شوند.
آنچه در عمل اتفاق میافتد تخصیص محدود بودجه به حوزه سلامت روان است و همین امر توسعۀ پایدار را سخت و ناممکن میکند. برطرف کردن کمبودهای دارویی نیز مسئله دیگری است که از اهمیت ویژه برخوردار است؛ چراکه داروهای رواندرمانی باید پیوسته مصرف و تنها تحت نظر پزشک قطع شوند. انقطاع دارو، روند درمانی را مختل و زحمات پزشکان را بیاثر میکند.
ساختار تشکیلاتی، بوروکراسی و تأمین منابع و نیروی انسانی از مشکلاتی است که سراج با آن درگیر است. هدایت روانشناسان برای خدمت در این طرح نیازمند توجه مسئولان است که تاکنون آنچنا که باید میسر نشده است. این کار باید از مجرای خذید خدمت صورت بگیرد و نیازمند بودجه کافی است. چیزی که در حال حاضر به درستی اجرا نمیشود.
با وجود پیشرفتهایی مانند توسعه مراکز رواندرمانی خصوصی و توسعه طرح «سراج»، شکاف گستردهای بین سیاستگذاری و اجرا وجود دارد. برای کاهش این نابرابری افزایش بودجه حوزه سلامت روان، تقویت آموزش و توزیع عادلانه نیروی انسانی، تسهیل در دسترسی دارو و خدمات تخصصی و تمرکز بر پوشش کامل مناطق محروم مورد نیاز است. چنین اقدامات هماهنگ و ساختاربندیشدهای میتواند عدالت در سلامت روان را ارتقا دهد.
ارسال دیدگاه