
دورکاری والدین چگونه نمره درس بچهها را بالا برد؟
مهدیه بخششی مترجم
در بسیاری از خانهها، دورکاری والدین به صحنهای رایج تبدیل شده است: لپتاپ روی میز آشپزخانه، جلسات کاری مجازی و همزمان حضور در کنار فرزندان هنگام انجام تکالیف مدرسه. این تصویر که در دوران پاندمی کرونا به امری عادی بدل شده بود، اکنون و در تابستان 2025 به موضوع پژوهشی دقیق و گسترده در هلند بدل شده است؛ پژوهشی که نشان میدهد تغییر میز کار والدین، بهواقع میتواند مسیر تحصیلی فرزندان را نیز تغییر دهد.
در جهانی که دورکاری به بخشی دائمی از بازار کار تبدیل شده، تمرکز اغلب بر بهرهوری، سلامت روان یا اقتصاد خانوار بوده است. اما پژوهش تازهای نشان میدهد که این تغییر بنیادین در شیوه کار، تأثیری عمیقتر از تصور دارد: یادگیری کودکان.
مزیتی پنهان اما پایدار
سه اقتصاددان از دانشگاههای پاریس، کرنل و لندن با بررسی دادههای رسمی هزاران کودک در هلند، نشان دادهاند که امکان دورکاری برای والدین میتواند به بهبود عملکرد تحصیلی کودکان منجر شود. این یافته نهتنها مفهومی تازه به سیاستهای «خانوادهدوست» میبخشد، بلکه نقطه آغاز گفتوگویی مهم درباره عدالت آموزشی است.
مطالعه بر نمرات آزمون سراسری دانشآموزان ۱۲ساله متمرکز بود؛ آزمونی که در هلند نقشی کلیدی در تعیین مسیر تحصیلی دانشآموز در دبیرستان دارد. پژوهشگران با مقایسه کودکانی که والدینشان امکان دورکاری داشتند، با کودکانی که در شرایط یکسان اما بدون چنین امکانی قرار داشتند، به نتایجی قابلتأمل رسیدند: پیشرفت قابلتوجه در نمرات ریاضی و زبان هلندی، کاهش احتمال قرارگیری در پایینترین مسیر تحصیلی؛ آن هم بدون تأثیر منفی بر وضعیت شغلی والدین.
تصویر آماری سیاستها
کودکانی که والدینشان مجاز به دورکاری بودند، بهطور میانگین ۹ درصد از یک انحراف معیار بهتر عمل کردند؛ عددی که در ادبیات آموزشی معنادار و چشمگیر محسوب میشود. همچنین احتمال آنکه این کودکان به ضعیفترین مسیر دبیرستانی هدایت شوند، از ۴۷ درصد به ۴۳ درصد کاهش یافته است.
این در حالی است که برای والدین، نه نرخ اشتغال تغییر کرد، نه ساعات کار کاهش یافت، و نه درآمد دچار افت شد. مادران و پدران همچنان در بازار کار فعال ماندند، اما با حضور بیشتر در خانه و مشارکت مؤثرتر در فرایند یادگیری فرزندان.
پاسکال آشار، یکی از نویسندگان این تحقیق، میگوید: «ما همیشه دورکاری را ابزاری برای رفاه شغلی در نظر گرفتهایم، اما اکنون میبینیم که دورکاری یک ابزار آموزشی هم هست؛ حتی اگر ناخواسته و نادانسته چنین نقشی ایفا کرده باشد.»
دورکاری، شکاف را عمیقتر کرد
برخلاف آنچه انتظار میرفت، دورکاری به کاهش نابرابری آموزشی کمکی نکرد. شرکتهایی که امکان دورکاری را فراهم کردند، عمدتاً در اختیار کارکنان تحصیلکرده و پردرآمد بودند. در همین شرکتها نیز افراد با تحصیلات بالاتر بیشتر از دیگران از این امکان بهرهمند شدند. این نابرابری شغلی به خانه هم سرایت کرد: فرزندان این والدین که از قبل در موقعیت بهتری قرار داشتند، بیشترین سود را از حضور والدین در خانه و همراهی تحصیلی بردند. بهاینترتیب، امتیازی که میتوانست ابزاری برای کاهش شکاف آموزشی باشد، در عمل به عاملی برای تعمیق آن تبدیل شد.
این یافته نگرانکننده است؛ بهویژه برای کشورهایی که در پی کاهش شکاف تحصیلی میان طبقات مختلف اجتماعیاند؛ چراکه خانوادههای کمدرآمد اغلب در مشاغلی مشغولند که نه امکان دورکاری دارند، نه انعطافپذیری زمانی و نه منابعی برای پشتیبانی از آموزش فرزندان. در نتیجه، فرزندان این خانوادهها نهتنها از حمایت مستقیم والدین محروماند، بلکه از مزیت ساختاری جدیدی که به طبقات متوسط و بالا تعلق گرفته نیز بیبهره میمانند. اگر دسترسی به دورکاری به همین شکل نابرابر باقی بماند، دورکاری میتواند نابرابری آموزشی بین نسلها را افزایش دهد، نه کاهش.
راهی برای سیاستگذاران
پژوهش حاضر با آنکه در هلند انجام شده، اما پیامدهای آن جهانی است. در بسیاری از کشورها، سیاستگذاران هنوز دورکاری را صرفاً از منظر بهرهوری، رضایت شغلی یا کاهش ترافیک و آلودگی میسنجند. اما این تحقیق نشان میدهد که سیاستهای کاری، با چند واسطه، میتوانند به سیاستهای آموزشی تبدیل شوند.
برای مثال، دولتها میتوانند مشوقهایی به شرکتها ارائه دهند تا امکان دورکاری را در مشاغل بیشتری فراهم کنند. یا برنامههایی طراحی کنند تا خانوادههای کمدرآمد هم بتوانند از مزایای حضور والدین در خانه بهرهمند شوند. همچنین مدارس میتوانند با درک بهتر شرایط خانوادگی، نحوه مشارکت والدین را متناسبسازی کنند.
در عصر پساکرونا، دورکاری دیگر یک «امتیاز ویژه» نیست؛ بخشی از واقعیت زندگی میلیونها نفر است. اما اگر عدالت آموزشی را جدی بگیریم، باید مطمئن شویم که این واقعیت جدید، تنها به نفع برخی تمام نمیشود.
منبع: iza.org
در جهانی که دورکاری به بخشی دائمی از بازار کار تبدیل شده، تمرکز اغلب بر بهرهوری، سلامت روان یا اقتصاد خانوار بوده است. اما پژوهش تازهای نشان میدهد که این تغییر بنیادین در شیوه کار، تأثیری عمیقتر از تصور دارد: یادگیری کودکان.
مزیتی پنهان اما پایدار
سه اقتصاددان از دانشگاههای پاریس، کرنل و لندن با بررسی دادههای رسمی هزاران کودک در هلند، نشان دادهاند که امکان دورکاری برای والدین میتواند به بهبود عملکرد تحصیلی کودکان منجر شود. این یافته نهتنها مفهومی تازه به سیاستهای «خانوادهدوست» میبخشد، بلکه نقطه آغاز گفتوگویی مهم درباره عدالت آموزشی است.
مطالعه بر نمرات آزمون سراسری دانشآموزان ۱۲ساله متمرکز بود؛ آزمونی که در هلند نقشی کلیدی در تعیین مسیر تحصیلی دانشآموز در دبیرستان دارد. پژوهشگران با مقایسه کودکانی که والدینشان امکان دورکاری داشتند، با کودکانی که در شرایط یکسان اما بدون چنین امکانی قرار داشتند، به نتایجی قابلتأمل رسیدند: پیشرفت قابلتوجه در نمرات ریاضی و زبان هلندی، کاهش احتمال قرارگیری در پایینترین مسیر تحصیلی؛ آن هم بدون تأثیر منفی بر وضعیت شغلی والدین.
تصویر آماری سیاستها
کودکانی که والدینشان مجاز به دورکاری بودند، بهطور میانگین ۹ درصد از یک انحراف معیار بهتر عمل کردند؛ عددی که در ادبیات آموزشی معنادار و چشمگیر محسوب میشود. همچنین احتمال آنکه این کودکان به ضعیفترین مسیر دبیرستانی هدایت شوند، از ۴۷ درصد به ۴۳ درصد کاهش یافته است.
این در حالی است که برای والدین، نه نرخ اشتغال تغییر کرد، نه ساعات کار کاهش یافت، و نه درآمد دچار افت شد. مادران و پدران همچنان در بازار کار فعال ماندند، اما با حضور بیشتر در خانه و مشارکت مؤثرتر در فرایند یادگیری فرزندان.
پاسکال آشار، یکی از نویسندگان این تحقیق، میگوید: «ما همیشه دورکاری را ابزاری برای رفاه شغلی در نظر گرفتهایم، اما اکنون میبینیم که دورکاری یک ابزار آموزشی هم هست؛ حتی اگر ناخواسته و نادانسته چنین نقشی ایفا کرده باشد.»
دورکاری، شکاف را عمیقتر کرد
برخلاف آنچه انتظار میرفت، دورکاری به کاهش نابرابری آموزشی کمکی نکرد. شرکتهایی که امکان دورکاری را فراهم کردند، عمدتاً در اختیار کارکنان تحصیلکرده و پردرآمد بودند. در همین شرکتها نیز افراد با تحصیلات بالاتر بیشتر از دیگران از این امکان بهرهمند شدند. این نابرابری شغلی به خانه هم سرایت کرد: فرزندان این والدین که از قبل در موقعیت بهتری قرار داشتند، بیشترین سود را از حضور والدین در خانه و همراهی تحصیلی بردند. بهاینترتیب، امتیازی که میتوانست ابزاری برای کاهش شکاف آموزشی باشد، در عمل به عاملی برای تعمیق آن تبدیل شد.
این یافته نگرانکننده است؛ بهویژه برای کشورهایی که در پی کاهش شکاف تحصیلی میان طبقات مختلف اجتماعیاند؛ چراکه خانوادههای کمدرآمد اغلب در مشاغلی مشغولند که نه امکان دورکاری دارند، نه انعطافپذیری زمانی و نه منابعی برای پشتیبانی از آموزش فرزندان. در نتیجه، فرزندان این خانوادهها نهتنها از حمایت مستقیم والدین محروماند، بلکه از مزیت ساختاری جدیدی که به طبقات متوسط و بالا تعلق گرفته نیز بیبهره میمانند. اگر دسترسی به دورکاری به همین شکل نابرابر باقی بماند، دورکاری میتواند نابرابری آموزشی بین نسلها را افزایش دهد، نه کاهش.
راهی برای سیاستگذاران
پژوهش حاضر با آنکه در هلند انجام شده، اما پیامدهای آن جهانی است. در بسیاری از کشورها، سیاستگذاران هنوز دورکاری را صرفاً از منظر بهرهوری، رضایت شغلی یا کاهش ترافیک و آلودگی میسنجند. اما این تحقیق نشان میدهد که سیاستهای کاری، با چند واسطه، میتوانند به سیاستهای آموزشی تبدیل شوند.
برای مثال، دولتها میتوانند مشوقهایی به شرکتها ارائه دهند تا امکان دورکاری را در مشاغل بیشتری فراهم کنند. یا برنامههایی طراحی کنند تا خانوادههای کمدرآمد هم بتوانند از مزایای حضور والدین در خانه بهرهمند شوند. همچنین مدارس میتوانند با درک بهتر شرایط خانوادگی، نحوه مشارکت والدین را متناسبسازی کنند.
در عصر پساکرونا، دورکاری دیگر یک «امتیاز ویژه» نیست؛ بخشی از واقعیت زندگی میلیونها نفر است. اما اگر عدالت آموزشی را جدی بگیریم، باید مطمئن شویم که این واقعیت جدید، تنها به نفع برخی تمام نمیشود.
منبع: iza.org
ارسال دیدگاه