کاهش دستمزد رانندگان در پلتفرم اوبر

کاهش دستمزد رانندگان در پلتفرم اوبر

مسعود علیپور اقدم روزنامه نگار

در دورانی که قدرت تصمیم‌گیری به هوش مصنوعی و الگوریتم‌های خودکار واگذار شده، یکی از جدی‌ترین پرسش‌ها برای کارگران شاغل در اقتصاد پلتفرمی این است: آیا هنوز می‌توان چانه زد؟ تحقیق تازه‌ای درباره وضعیت رانندگان اوبر در بریتانیا، پاسخی نگران‌کننده به این پرسش داده است. این پژوهش که از سوی گروهی از محققان دانشگاه آکسفورد با همکاری فعالان صنفی انجام شده، داده‌های بیش از ۱.۵ میلیون سفر راننده را طی شش سال بررسی کرده و نشان داده که شرکت‌ها نه‌تنها درآمد را تحت کنترل گرفته‌اند، بلکه با سازوکارهای پیچیده و نامرئی، امکان اعتراض، اتحاد و پیگیری حقوق را از کارگر گرفته‌اند.
تحقیق به‌وضوح نشان می‌دهد مدل‌های جدید قیمت‌گذاری که به ‌اصطلاح «دینامیک» نامیده می‌شوند، در عمل نه‌تنها شفاف نیستند، بلکه درآمد واقعی راننده‌ها را کاهش داده‌اند. سیستم به‌گونه‌ای طراحی شده که راننده نتواند بفهمد چرا دستمزد او برای دو سفر مشابه متفاوت است. این عدم شفافیت، رابطه میان کار و مزد را مختل کرده و پایه‌های اعتماد را در هم شکسته است. در چنین فضایی، اتحادیه‌های کارگری سنتی نه ابزار تحلیل دارند، نه امکان سازماندهی و نه میدان چانه‌زنی.

کاهش شفافیت در پرداخت
سیستم قیمت‌گذاری دینامیک اوبر از سال ۲۰۱۷ به‌تدریج جایگزین مدل سنتی شد. در ظاهر، این سیستم قرار بود مزد کارگر را با توجه به شرایط بازار، تقاضا، ساعت روز و مسافت تنظیم کند؛ اما در عمل، سهم اوبر از هر سفر افزایش یافت و درآمد راننده‌ها کاهش پیدا کرد. تحقیق نشان می‌دهد سهم اوبر از هر سفر طی سال‌های اخیر از ۲۵ درصد به نزدیک ۳۰ درصد رسیده و در برخی موارد حتی از ۵۰ درصد هم عبور کرده است.
هم‌زمان با این کاهش درآمد، نابرابری در پرداخت نیز افزایش یافت. رانندگانی با ساعات مشابه، مسافت مشابه و شرایط مشابه، مزدهای کاملاً متفاوتی دریافت کرده‌اند. این موضوع باعث سردرگمی و بی‌اعتمادی شده، چون کارگر دیگر نمی‌داند چه عاملی مزدش را تعیین می‌کند. این وضعیت، دقیقاً همان نقطه‌ای است که الگوریتم‌ها به‌جای انسان تصمیم می‌گیرند، اما حاضر نیستند منطق خود را توضیح دهند.
از نگاه این تحقیق، مسئله فقط کاهش درآمد نیست، بلکه حذف رابطه شفاف میان کار و مزد است. این گسست، بنیاد هرگونه سازمان‌یابی صنفی را تهدید می‌کند. وقتی کارگر نداند بابت چه کاری چقدر مزد گرفته، چگونه می‌تواند مطالبه‌گری کند؟

رقابت فردی و نبود همبستگی
در ساختار سنتی کار، کارگران در یک مکان فیزیکی کار می‌کردند، یک مدیر مستقیم داشتند، با هم در تماس بودند و امکان شکل‌گیری روابط همبستگی برایشان فراهم بود. اما در مدل اقتصاد پلتفرمی، این عوامل یکی‌یکی از بین رفته‌اند. راننده‌ها در خانه، خیابان یا خودرو شخصی خود کار می‌کنند. همکار ثابتی ندارند، ساعات کاری‌شان متفاوت است و هیچ‌گونه فضای فیزیکی یا دیجیتال رسمی برای ارتباط صنفی ندارند.
از سوی دیگر، الگوریتم‌ها با اختصاص سفارش به راننده بر پایه امتیاز، سرعت، یا شاخص‌های مبهم دیگر، رقابتی پنهان میان کارگران ایجاد می‌کنند. این رقابت، همبستگی را تضعیف می‌کند. هر کارگر به‌جای احساس تعلق به یک جمع، در رقابت نابرابر با دیگران قرار می‌گیرد و در تلاش است امتیاز خود را بالا نگه دارد؛ نه از راه اعتراض، بلکه با سکوت، انعطاف‌پذیری اجباری و اطاعت.
تحقیق نشان می‌دهد که غیرفعال‌سازی ناگهانی حساب رانندگان توسط الگوریتم‌ها، بدون توضیح، یکی از ابزارهای اعمال قدرت پلتفرم است. اگر کسی زیاد سؤال بپرسد، یا تلاش کند قوانین را به چالش بکشد، ممکن است بدون اخطار قبلی از سیستم حذف شود. این ترس دائمی از قطع شدن، همان چیزی‌ است که صدای اعتراض را در نطفه خاموش می‌کند.

ضعف در چانه‌زنی صنفی
در چنین ساختاری، اتحادیه‌های سنتی تقریباً ناتوانند. مدل سازماندهی مبتنی بر محل کار، قرارداد رسمی و شفافیت رابطه کاری، در اقتصاد گیگ معنا ندارد. کارگر نه کارفرمای مشخص دارد، نه دفتر فیزیکی، نه همکار و نه حتی حقوق ثابت. اتحادیه‌ها که در جهان سنتی، با قدرت چانه‌زنی و مذاکره با مدیران کارخانه یا دولت سر و کار داشتند؛ حالا با الگوریتم‌هایی بی‌چهره طرفند که نه مذاکره می‌کنند، نه پاسخگو هستند.
با این‌حال، در برخی کشورها تلاش‌هایی آغاز شده. پلتفرم‌های مستقل حمایتی مثل FareShare به کمک اتحادیه‌ها طراحی شده‌اند تا راننده‌ها بتوانند دستمزد واقعی خود را تخمین بزنند، موارد حذف حساب را پیگیری کنند و ابزار قانونی برای شکایت داشته باشند. اما این تلاش‌ها هنوز پراکنده، محلی و بیشتر در مرحله آزمایشی‌اند. پژوهش نشان می‌دهد یکی از چالش‌های اصلی اتحادیه‌ها، نبود دسترسی به داده‌هاست. پلتفرم‌ها حاضر نیستند اطلاعات دقیق درباره نحوه محاسبه مزد، نحوه ارزیابی راننده‌ها یا دلایل غیرفعال‌سازی را در اختیار نهادهای کارگری قرار دهند. در واقع، دانستن هم بخشی از قدرت است و در این میدان، قدرت به شدت نابرابر تقسیم شده است.

احیای ساختارهای صنفی دیجیتال
از دل این تحقیق، یک پیام روشن بیرون می‌آید: اتحادیه‌ها اگر می‌خواهند در دنیای جدید زنده بمانند، باید خود را از نو بسازند. باید ابزارهای دیجیتال، ساختارهای انعطاف‌پذیر و شبکه‌های ارتباطی غیررسمی را جدی بگیرند. باید راه‌هایی پیدا کنند که کارگران پلتفرمی، حتی در تنهایی خود، بتوانند احساس جمعی، حمایت و سازمان‌یافتگی را تجربه کنند. یکی از پیشنهادهای کلیدی محققان، توسعه ابزارهای جمع‌آوری داده توسط خود کارگران است تا بدانند چه کار کرده‌اند، چقدر مزد گرفته‌اند و چرا تفاوت در پرداخت رخ داده است. داده‌ها نه‌فقط برای آگاهی، بلکه برای امکان مطالبه‌گری ضروری‌ به شمار می‌روند. اگر این تلاش‌ها گسترش یابد، اگر اتحادیه‌ها از نقش سنتی خود فراتر بروند و به فضای دیجیتال، به زبان نرم‌افزار و کُد مسلط شوند، شاید بتوانند دوباره نقش خود را بازیابند. شاید بتوان در دل همین سکوت پلتفرمی، صدای جمعی تازه‌ای خلق کرد؛ صدایی که از دل ماشین عبور کند و به گوش کارفرما برسد.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه