
فروپاشی خاموش طب اطفال
سلاله صدرایی روزنامه نگار
کمبود متخصص کودکان به یکی از جدیترین چالشهای نظام سلامت کشور تبدیل شده است. تعداد این متخصصان در حال حاضر به زحمت به ۷۳۰۰ نفر میرسد و علاقه پزشکان جوان به ادامه تحصیل در این رشته، بهشکل نگرانکنندهای کاهش یافته است. آمارها نشان میدهد سهم فارغالتحصیلان اطفال از کل متخصصان کشور به کمتر از یک درصد رسیده؛ رقمی که زنگ خطر را برای آینده سلامت کودکان به صدا درآورده است.
این کاهش نیرو، تنها یک مشکل عددی نیست؛ کاهش دسترسی به خدمات تخصصی، افزایش احتمال مرگومیر نوزادان و کودکان، و افت کیفیت مراقبتهای پزشکی از تبعات آن است. برخی از بیمارستانهای کودکان از همین حالا با بحران کمبود نیرو مواجهاند و اگر این روند ادامه یابد، در دهه پیشرو ارائه خدمات درمانی به کودکان با دشواری جدی روبهرو خواهد شد.
رشتهای که وظیفهاش مراقبت از نسل آینده است، امروز از بیتوجهی رنج میبرد. متخصصان اطفال نهفقط درمان، بلکه پیشگیری و پایش سلامت را از نوزادی تا جوانی برعهده دارند؛ اما با وجود این نقش کلیدی، کمتر کسی حاضر است وارد این مسیر شود. درآمد پایین، فشار کاری زیاد و بیتوجهی به جایگاه این تخصص، بخشی از دلایل این بیمیلی عمومی است.
دکتر محمد زنوزیراد، دبیر انجمن علمی پزشکان کودکان ایران در ریشه یابی کمبود متخصص کودکان، وضعیت «اقتصاد درمان» در کشور را یکی از عوامل این رخداد میداند: «در همه جوامع دو اصل «سلامت» و «امنیت» از جایگاه استراتژیک برخوردار است که مدیریت آن در دست حاکمیت قرار دارد و به بخشهای خصوصی واگذار نمیشود. در حوزه سلامت برخی رشتههای پزشکی اهمیت بیشتری دارد و باید در اولویت برنامهریزیهای دولت قرار گیرد. زیرا براساس استانداردهای سازمان جهانی بهداشت، ارزیابی سلامت در یک کشور با پنج معیار سنجیده میشود که شامل شاخص مرگومیر کودکان زیر یکسال، میزان مرگومیر کودکان زیر پنج سال، میزان مرگومیر مادران باردار، میزان شیوع سوءتغذیه کودکان و شاخص پنجم مربوط به محیط زیست و آب است. در نتیجه چهار شاخص مهم ارزیابی سلامت یک جامعه در حوزه سلامت مادر و کودک جای دارد و دولتها باید آن را با جدیت پیگیری کنند.»
وی ادامه میدهد: «طی سالهای گذشته کشور ما در این شاخصها نمره اول منطقه را دریافت میکرد؛ اما اکنون جزو کشورهای برتر منطقه شمرده نمیشویم، زیرا مدیریت نامناسب اقتصاد بهویژه اقتصاد سلامت سبب شده این حوزه خود بیمار شود. علت آن به مسئله «صرفه» درمان بازمیگردد. شاید بهنظر برسد که در این زمینه موفقیتهایی را کسب کردهایم و هزینههای درمان در کشور ما بهحدی پایین است که از سایر کشورها برای اقدامات درمانی به ایران میآیند و میتوان گفت، بهصرفهترین منطقه برای درمان شناخته میشویم؛ اما درواقع مفهوم این است که صنعت درمان و صنعت بیمه نتوانستهاند کارکرد مناسبی داشته باشند. برای مثال کارخانهای که محصول خود را ارزان میفروشد و بهرغم خسارت همچنان به تولید ادامه میدهد در درازمدت ورشکسته میشود. اکنون اقتصاد درمان درحال ورشکستگی است؛ درعینحال که گیرنده خدمت رضایت دارد یا نسبتا راضی است. اکنون تصور میشود که از خدمات ارزان استفاده میکنیم؛ اما برای ارائه دهنده خدمت بهدلیل عوامل مختلف، بهصرفه نیست. از جمله آن میتوان به مدت زمانی که برای تحصیل صرف میشود، اشاره کرد. همچنین هزینه انباشته تحصیل و هزینههای حفظ علم و بهروزرسانی اطلاعات نیز وجود دارد. از طرفی نمیتوان هزینههای مربوط به تشخیص و درمان بیماری را نادیده گرفت. در نتیجه بهدلیل محدودیت قانونی اقتصاد سلامت، این کارکردها برای ارائه دهندگان خدمات موثر نبوده و خروجی این شده است که درصد زیادی از جامعه پزشکی از این حوزه حذف میشوند؛ بهنحوی که یا مهاجرت میکنند یا وارد حوزههای درآمدی دیگری مانند ساختوساز، تجارت و سایر صنایع میشوند و درمان را رها کنند.»
تعرفه پایین، بیانگیزگی بالا
در سالهای اخیر، تخصص کودکان در میان دانشآموختگان پزشکی با استقبال کمی مواجه شده؛ پدیدهای نگرانکننده که بهگفته کارشناسان، یکی از دلایل اصلی آن تعرفههای پایین خدمات اطفال است. این تعرفهها با وجود افزایش تورم و دشواری بالای کار با کودکان، تغییر چندانی نکرده و انگیزه پزشکان برای ورود به این حوزه را بهشدت کاهش دادهاند. پزشک اطفال باید در شرایطی دشوار و بدون آنکه کودک بتواند علائم بیماریاش را توضیح دهد، تشخیص دقیق و فوری بدهد، اما درآمد این گروه در مقایسه با تخصصهای پردرآمدتر بسیار پایینتر است.
دبیر انجمن پزشکان کودکان ایران نیز نظام تعرفهگذاری را ناعادلانه میداند. به باور او، بسیاری از رشتههای غیرضروری، مانند جراحیهای زیبایی، تعرفههای بالاتری دارند، در حالی که طب کودکان که مستقیماً با سلامت نسل آینده در ارتباط است، از نظر اقتصادی بیارزش تلقی میشود. این شکاف باعث شده بسیاری از پزشکان به سمت رشتههای پردرآمدتر گرایش پیدا کنند و از تخصصهای حیاتی مانند اطفال فاصله بگیرند.
زنوزیراد، عضو هیأتمدیره انجمن پزشکان کودکان ایران، یکی از دلایل ریشهای این وضعیت را در کتاب مرجع تعرفهگذاری میبیند؛ کتابی که بخش عمده خدمات طب کودکان و داخلی را نادیده گرفته است. او تأکید میکند حذف خدماتی مانند آموزش تغذیه با شیر مادر از فهرست خدمات تعرفهدار، هم انگیزه پزشکان را کاهش داده و هم سلامت کودکان را به خطر انداخته است.
در چنین شرایطی، نظام سلامت با کمبود متخصصان کودکان مواجه خواهد شد؛ خطری خاموش که عوارض آن سالها بعد خود را در قالب بیماریهای مزمن، مشکلات رشد و نارسایی نظام سلامت نشان خواهد داد.
پدیده مهاجرت و تغییر شغل
بهدلیل شرایط اقتصادی نامناسب، موج مهاجرت دامان متخصصان اطفال را نیز گرفته است و این عامل نیز در کمبود متخصصان کودک نقش مهمی دارد. گفته میشود که پزشکان بیشتر به کشورهای حاشیه خلیجفارس و کشورهای اروپایی مهاجرت میکنند، درحالی که کشور به این نیروهای تخصصی نیازمند است. مهاجرت پزشکان علاوه بر ایجاد کمبود نیروهای تخصصی، اتلاف وقت و منابع آموزشی کشور را نیز در پی دارد؛ بهنحوی که پزشکان سالها در مراکز دانشگاهی کشور تحصیل میکنند و ثمره تحصیل آنها نصیب مردم سایر کشورها میشود. همچنین عدم تناسب درآمد پزشکان با تورم سبب شده تا برخی از متخصصان کودکان به سایر مشاغل عمدتا خدمات زیبایی روی آورند، بهنحوی که درخواست آنها برای فعالیت با مدرک پایینتر یعنی پزشکی عمومی افزایش داشته است.
دبیر انجمن علمی پزشکان کودکان ایران در این زمینه میگوید: «اکنون داوطلبان پزشکی بهسمتی رفتهاند که با کمترین هزینه، بیشترین درآمد را داشته باشند و این رشتهها غالباً مربوط به شاخههای زیبایی مانند جراحیهای زیبایی، دندانپزشکی زیبایی، فروش محصولات، داروها و تجهیزات مرتبط با زیبایی است. در نتیجه پزشکان تحلیلگر بیماری که بهصورت تئوری تشخیص و مسئولیت مدیریت بیمار را دارند، وارد کار نمیشوند.»
پیشنهاد به سازمانهای بیمهای
در پاسخ به بحران افزایش هزینههای درمان، دکتر زنوزیراد پیشنهاد میکند تمرکز نظام سلامت و بیمهها بر بیماریهای شایع و پرهزینه مانند اسهال، عفونتها، بیماریهای قلبی و تصادفات باشد و در مقابل، عملهای زیبایی از حمایت مالی دولت خارج شوند. او تأکید دارد که بیمهها باید خدمات پیشگیرانه مانند آموزش سلامت، تغذیه، بهداشت خواب و رفتار را جدی بگیرند و برای آنها کدهای تعرفه در نظر بگیرند تا پزشکان با انگیزه بیشتر، زمان کافی برای بیماران صرف کنند.
او با اشاره به تجربه بیمه متروپولیتن آمریکا در غربالگری فشار خون، توضیح میدهد که تمرکز بر پیشگیری میتواند از شیوع بیماریهای مزمن جلوگیری و هزینههای سنگین بستری را کاهش دهد.
بر اساس تحقیقات سازمان بیمه سلامت ایران، ۸۵ درصد هزینههای بیمه صرف درمان بستری و تنها ۱۵ درصد صرف درمان سرپایی میشود. با این حال، توجه جدی به بخش سرپایی و پرداخت کامل تعرفههای آن، میتواند تا ۱۵ درصد از هزینههای کلی درمان را کاهش دهد. زنوزیراد نتیجه میگیرد که بیتوجهی به این حوزه، منجر به پیشرفت بیماری و افزایش هزینهها خواهد شد.
افزایش ریسک بیماری نوزادان
کمبود متخصص اطفال میتواند منجر به شیوع طیف وسیعی از بیماریها در کودکان شود؛ به ویژه در مناطقی که دسترسی به خدمات بهداشتی کافی وجود ندارد، این کمبود میتواند تأخیر در تشخیص و درمان بیماریهای جدی مانند بیماریهای عفونی، نقص ایمنی و سایر مشکلات سلامتی کودکان را به دنبال داشته باشد.
زنوزیراد یکی از نتایج کمبود متخصص کودکان را شیوع بیماریها میداند: «اسهال از جمله بیماریهای شایعی است که با فرهنگسازی و رعایت چند دستورالعمل مانند شستوشوی دست و پرهیز از مصرف غذا در اماکن غیربهداشتی قابل پیشگیری است. همچنین پایش سلامت کودکان از نظر سنجش قد، وزن و بیماریهای احتمالی توسط متخصص کودکان نقش مؤثری در سلامت نسلهای آینده دارد.»
کاهش تقاضای تحصیلی
آمار ورودی دستیاری برخی رشتههای تخصصی مانند اطفال، بیهوشی و طب اورژانس بسیار نگرانکننده است. در این زمینه دکتر محمد رئیسزاده، رئیسکل سازمان نظام پزشکی اعلام کرده که در حوزه رشتههای تخصصی جراحی اطفال و جراحی قلب اطفال متقاضی بسیار کم است؛ بهویژه اینکه کارکرد این رشتهها سنگین و طول دوره تحصیل در آنها بسیار سنگین است. بهگفته رئیسی، با اینکه وزارت بهداشت در بحث سقفگذاری برای کارانهها تمهیداتی اندیشیده و وضعیت مقداری بهبود یافته است، اما همچنان پرداختیها متناسب با میزان سختی کار در این رشتهها نیست و طرحهایی مانند قاصدک، مالیات پلکانی و سقفگذاری برای کارانهها باعث میشود که پزشک متناسب با زحمتی که میکشد و متناسب با سنگینی عملها دریافتی نداشته باشد.
در همین زمینه زنوزیراد میگوید: «طی سال تحصیلی گذشته 10 تا 20 درصد ظرفیت آزمونی که به رشته کودکان اختصاص یافته بود، ورود پیدا کردند و همه افرادی که تمایل برای تحصیل در این رشته تخصصی را داشتند، جذب شدند. به علت نبود دانشجو، رزیدنت یا دستیار تخصصی کودکان، بسیاری از بیمارستانهای کودکان با چالش مواجه شدهاند. این درحالی است که ما هنوز به فاز واقعی کمبود پزشک کودکان نرسیدهایم؛ زیرا هنوز متخصص کودکان فعلی به بازنشستگی نرسیدهاند؛ اما هشدار میدهیم که نسل آینده بهطور جدی با کمبود این متخصص مواجه میشود؛ آنهم در شرایطی که بهدلیل اختلاف نرخ ارز، حتی امکان جذب پزشکان خارجی میسر نمیشود. از اینرو مسیر عقبگردی وجود ندارد و تنها باید دیدگاه مدیریتی این حوزه اصلاح شود.»
این کاهش نیرو، تنها یک مشکل عددی نیست؛ کاهش دسترسی به خدمات تخصصی، افزایش احتمال مرگومیر نوزادان و کودکان، و افت کیفیت مراقبتهای پزشکی از تبعات آن است. برخی از بیمارستانهای کودکان از همین حالا با بحران کمبود نیرو مواجهاند و اگر این روند ادامه یابد، در دهه پیشرو ارائه خدمات درمانی به کودکان با دشواری جدی روبهرو خواهد شد.
رشتهای که وظیفهاش مراقبت از نسل آینده است، امروز از بیتوجهی رنج میبرد. متخصصان اطفال نهفقط درمان، بلکه پیشگیری و پایش سلامت را از نوزادی تا جوانی برعهده دارند؛ اما با وجود این نقش کلیدی، کمتر کسی حاضر است وارد این مسیر شود. درآمد پایین، فشار کاری زیاد و بیتوجهی به جایگاه این تخصص، بخشی از دلایل این بیمیلی عمومی است.
دکتر محمد زنوزیراد، دبیر انجمن علمی پزشکان کودکان ایران در ریشه یابی کمبود متخصص کودکان، وضعیت «اقتصاد درمان» در کشور را یکی از عوامل این رخداد میداند: «در همه جوامع دو اصل «سلامت» و «امنیت» از جایگاه استراتژیک برخوردار است که مدیریت آن در دست حاکمیت قرار دارد و به بخشهای خصوصی واگذار نمیشود. در حوزه سلامت برخی رشتههای پزشکی اهمیت بیشتری دارد و باید در اولویت برنامهریزیهای دولت قرار گیرد. زیرا براساس استانداردهای سازمان جهانی بهداشت، ارزیابی سلامت در یک کشور با پنج معیار سنجیده میشود که شامل شاخص مرگومیر کودکان زیر یکسال، میزان مرگومیر کودکان زیر پنج سال، میزان مرگومیر مادران باردار، میزان شیوع سوءتغذیه کودکان و شاخص پنجم مربوط به محیط زیست و آب است. در نتیجه چهار شاخص مهم ارزیابی سلامت یک جامعه در حوزه سلامت مادر و کودک جای دارد و دولتها باید آن را با جدیت پیگیری کنند.»
وی ادامه میدهد: «طی سالهای گذشته کشور ما در این شاخصها نمره اول منطقه را دریافت میکرد؛ اما اکنون جزو کشورهای برتر منطقه شمرده نمیشویم، زیرا مدیریت نامناسب اقتصاد بهویژه اقتصاد سلامت سبب شده این حوزه خود بیمار شود. علت آن به مسئله «صرفه» درمان بازمیگردد. شاید بهنظر برسد که در این زمینه موفقیتهایی را کسب کردهایم و هزینههای درمان در کشور ما بهحدی پایین است که از سایر کشورها برای اقدامات درمانی به ایران میآیند و میتوان گفت، بهصرفهترین منطقه برای درمان شناخته میشویم؛ اما درواقع مفهوم این است که صنعت درمان و صنعت بیمه نتوانستهاند کارکرد مناسبی داشته باشند. برای مثال کارخانهای که محصول خود را ارزان میفروشد و بهرغم خسارت همچنان به تولید ادامه میدهد در درازمدت ورشکسته میشود. اکنون اقتصاد درمان درحال ورشکستگی است؛ درعینحال که گیرنده خدمت رضایت دارد یا نسبتا راضی است. اکنون تصور میشود که از خدمات ارزان استفاده میکنیم؛ اما برای ارائه دهنده خدمت بهدلیل عوامل مختلف، بهصرفه نیست. از جمله آن میتوان به مدت زمانی که برای تحصیل صرف میشود، اشاره کرد. همچنین هزینه انباشته تحصیل و هزینههای حفظ علم و بهروزرسانی اطلاعات نیز وجود دارد. از طرفی نمیتوان هزینههای مربوط به تشخیص و درمان بیماری را نادیده گرفت. در نتیجه بهدلیل محدودیت قانونی اقتصاد سلامت، این کارکردها برای ارائه دهندگان خدمات موثر نبوده و خروجی این شده است که درصد زیادی از جامعه پزشکی از این حوزه حذف میشوند؛ بهنحوی که یا مهاجرت میکنند یا وارد حوزههای درآمدی دیگری مانند ساختوساز، تجارت و سایر صنایع میشوند و درمان را رها کنند.»
تعرفه پایین، بیانگیزگی بالا
در سالهای اخیر، تخصص کودکان در میان دانشآموختگان پزشکی با استقبال کمی مواجه شده؛ پدیدهای نگرانکننده که بهگفته کارشناسان، یکی از دلایل اصلی آن تعرفههای پایین خدمات اطفال است. این تعرفهها با وجود افزایش تورم و دشواری بالای کار با کودکان، تغییر چندانی نکرده و انگیزه پزشکان برای ورود به این حوزه را بهشدت کاهش دادهاند. پزشک اطفال باید در شرایطی دشوار و بدون آنکه کودک بتواند علائم بیماریاش را توضیح دهد، تشخیص دقیق و فوری بدهد، اما درآمد این گروه در مقایسه با تخصصهای پردرآمدتر بسیار پایینتر است.
دبیر انجمن پزشکان کودکان ایران نیز نظام تعرفهگذاری را ناعادلانه میداند. به باور او، بسیاری از رشتههای غیرضروری، مانند جراحیهای زیبایی، تعرفههای بالاتری دارند، در حالی که طب کودکان که مستقیماً با سلامت نسل آینده در ارتباط است، از نظر اقتصادی بیارزش تلقی میشود. این شکاف باعث شده بسیاری از پزشکان به سمت رشتههای پردرآمدتر گرایش پیدا کنند و از تخصصهای حیاتی مانند اطفال فاصله بگیرند.
زنوزیراد، عضو هیأتمدیره انجمن پزشکان کودکان ایران، یکی از دلایل ریشهای این وضعیت را در کتاب مرجع تعرفهگذاری میبیند؛ کتابی که بخش عمده خدمات طب کودکان و داخلی را نادیده گرفته است. او تأکید میکند حذف خدماتی مانند آموزش تغذیه با شیر مادر از فهرست خدمات تعرفهدار، هم انگیزه پزشکان را کاهش داده و هم سلامت کودکان را به خطر انداخته است.
در چنین شرایطی، نظام سلامت با کمبود متخصصان کودکان مواجه خواهد شد؛ خطری خاموش که عوارض آن سالها بعد خود را در قالب بیماریهای مزمن، مشکلات رشد و نارسایی نظام سلامت نشان خواهد داد.
پدیده مهاجرت و تغییر شغل
بهدلیل شرایط اقتصادی نامناسب، موج مهاجرت دامان متخصصان اطفال را نیز گرفته است و این عامل نیز در کمبود متخصصان کودک نقش مهمی دارد. گفته میشود که پزشکان بیشتر به کشورهای حاشیه خلیجفارس و کشورهای اروپایی مهاجرت میکنند، درحالی که کشور به این نیروهای تخصصی نیازمند است. مهاجرت پزشکان علاوه بر ایجاد کمبود نیروهای تخصصی، اتلاف وقت و منابع آموزشی کشور را نیز در پی دارد؛ بهنحوی که پزشکان سالها در مراکز دانشگاهی کشور تحصیل میکنند و ثمره تحصیل آنها نصیب مردم سایر کشورها میشود. همچنین عدم تناسب درآمد پزشکان با تورم سبب شده تا برخی از متخصصان کودکان به سایر مشاغل عمدتا خدمات زیبایی روی آورند، بهنحوی که درخواست آنها برای فعالیت با مدرک پایینتر یعنی پزشکی عمومی افزایش داشته است.
دبیر انجمن علمی پزشکان کودکان ایران در این زمینه میگوید: «اکنون داوطلبان پزشکی بهسمتی رفتهاند که با کمترین هزینه، بیشترین درآمد را داشته باشند و این رشتهها غالباً مربوط به شاخههای زیبایی مانند جراحیهای زیبایی، دندانپزشکی زیبایی، فروش محصولات، داروها و تجهیزات مرتبط با زیبایی است. در نتیجه پزشکان تحلیلگر بیماری که بهصورت تئوری تشخیص و مسئولیت مدیریت بیمار را دارند، وارد کار نمیشوند.»
پیشنهاد به سازمانهای بیمهای
در پاسخ به بحران افزایش هزینههای درمان، دکتر زنوزیراد پیشنهاد میکند تمرکز نظام سلامت و بیمهها بر بیماریهای شایع و پرهزینه مانند اسهال، عفونتها، بیماریهای قلبی و تصادفات باشد و در مقابل، عملهای زیبایی از حمایت مالی دولت خارج شوند. او تأکید دارد که بیمهها باید خدمات پیشگیرانه مانند آموزش سلامت، تغذیه، بهداشت خواب و رفتار را جدی بگیرند و برای آنها کدهای تعرفه در نظر بگیرند تا پزشکان با انگیزه بیشتر، زمان کافی برای بیماران صرف کنند.
او با اشاره به تجربه بیمه متروپولیتن آمریکا در غربالگری فشار خون، توضیح میدهد که تمرکز بر پیشگیری میتواند از شیوع بیماریهای مزمن جلوگیری و هزینههای سنگین بستری را کاهش دهد.
بر اساس تحقیقات سازمان بیمه سلامت ایران، ۸۵ درصد هزینههای بیمه صرف درمان بستری و تنها ۱۵ درصد صرف درمان سرپایی میشود. با این حال، توجه جدی به بخش سرپایی و پرداخت کامل تعرفههای آن، میتواند تا ۱۵ درصد از هزینههای کلی درمان را کاهش دهد. زنوزیراد نتیجه میگیرد که بیتوجهی به این حوزه، منجر به پیشرفت بیماری و افزایش هزینهها خواهد شد.
افزایش ریسک بیماری نوزادان
کمبود متخصص اطفال میتواند منجر به شیوع طیف وسیعی از بیماریها در کودکان شود؛ به ویژه در مناطقی که دسترسی به خدمات بهداشتی کافی وجود ندارد، این کمبود میتواند تأخیر در تشخیص و درمان بیماریهای جدی مانند بیماریهای عفونی، نقص ایمنی و سایر مشکلات سلامتی کودکان را به دنبال داشته باشد.
زنوزیراد یکی از نتایج کمبود متخصص کودکان را شیوع بیماریها میداند: «اسهال از جمله بیماریهای شایعی است که با فرهنگسازی و رعایت چند دستورالعمل مانند شستوشوی دست و پرهیز از مصرف غذا در اماکن غیربهداشتی قابل پیشگیری است. همچنین پایش سلامت کودکان از نظر سنجش قد، وزن و بیماریهای احتمالی توسط متخصص کودکان نقش مؤثری در سلامت نسلهای آینده دارد.»
کاهش تقاضای تحصیلی
آمار ورودی دستیاری برخی رشتههای تخصصی مانند اطفال، بیهوشی و طب اورژانس بسیار نگرانکننده است. در این زمینه دکتر محمد رئیسزاده، رئیسکل سازمان نظام پزشکی اعلام کرده که در حوزه رشتههای تخصصی جراحی اطفال و جراحی قلب اطفال متقاضی بسیار کم است؛ بهویژه اینکه کارکرد این رشتهها سنگین و طول دوره تحصیل در آنها بسیار سنگین است. بهگفته رئیسی، با اینکه وزارت بهداشت در بحث سقفگذاری برای کارانهها تمهیداتی اندیشیده و وضعیت مقداری بهبود یافته است، اما همچنان پرداختیها متناسب با میزان سختی کار در این رشتهها نیست و طرحهایی مانند قاصدک، مالیات پلکانی و سقفگذاری برای کارانهها باعث میشود که پزشک متناسب با زحمتی که میکشد و متناسب با سنگینی عملها دریافتی نداشته باشد.
در همین زمینه زنوزیراد میگوید: «طی سال تحصیلی گذشته 10 تا 20 درصد ظرفیت آزمونی که به رشته کودکان اختصاص یافته بود، ورود پیدا کردند و همه افرادی که تمایل برای تحصیل در این رشته تخصصی را داشتند، جذب شدند. به علت نبود دانشجو، رزیدنت یا دستیار تخصصی کودکان، بسیاری از بیمارستانهای کودکان با چالش مواجه شدهاند. این درحالی است که ما هنوز به فاز واقعی کمبود پزشک کودکان نرسیدهایم؛ زیرا هنوز متخصص کودکان فعلی به بازنشستگی نرسیدهاند؛ اما هشدار میدهیم که نسل آینده بهطور جدی با کمبود این متخصص مواجه میشود؛ آنهم در شرایطی که بهدلیل اختلاف نرخ ارز، حتی امکان جذب پزشکان خارجی میسر نمیشود. از اینرو مسیر عقبگردی وجود ندارد و تنها باید دیدگاه مدیریتی این حوزه اصلاح شود.»
ارسال دیدگاه