
آمادگی ۲۰۳۰ آینده دفاعی قاره سبز
کارگران دیجیتال در دنیای ابر-گیگدر گذشته، هنگامی که از «کار گیگ» یا «کار پروژهای» صحبت میشد، ذهنها به سمت رانندگان تاکسی اینترنتی، فریلنسرهای آنلاین یا پیکهای غذا میرفت. در دهه گذشته اما، پلتفرمها ساختار صنایع مختلف را دگرگون کردهاند. در واقع شرکتها بهجای استخدام نیروی ثابت، از پیمانکاران پروژهای استفاده میکنند که حقوقشان بر اساس کار انجامشده پرداخت میشود، نه ساعات کاری. حالا تصور کنید این مدل کاری با هوش مصنوعی ترکیب شود؛ جایی که نیمی از وظایف روزمرهمان را ماشینها انجام میدهند. نتیجه این ترکیب چیزی است به نام اقتصاد «ابر-گیگ»، مرحلهای جدید از کار پارهوقت و بیثبات، که در آن هر شغل به ریزوظایف خرد میشود و کار برای کسی است که آن را سریعتر و ارزانتر انجام دهد. هوش مصنوعی بهخوبی میتواند کارها را به قطعات کوچک تقسیم کند و فقط زمانی آنها را به انسان بسپارد که خود از انجامشان عاجز باشد؛ مثل برچسبگذاری دادهها، بررسی کیفیت یا پاسخ به سؤالات پیچیده مشتریان. بهجای استخدام یک کارمند تماموقت خدمات مشتری با حقوق و مزایا، شرکتها میتوانند صدها کار پنجدقیقهای را بین هزاران کارگر آزاد در سراسر جهان پخش کنند. این روش برای کسبوکارها بسیار بهصرفه است. به طوریکه پرداخت فقط برای دقیقههای واقعی کار، بدون هزینه بیکاری، مرخصی یا بیمه است؛ بهعبارت دیگر هیچ خدمات یا حمایتی از کارگر در این سیستم وجود ندارد. کارگران، قربانیان بیوقفه این سیستم برای کارگران به معنای کابوسی بیپایان از تلاش بیوقفه است. دیگر نمیتوان گفت، برای فلان شرکت کار میکنم، بلکه باید گفت تسکهای سریع برای 20 پلتفرم مختلف انجام میدهم و برای هرکدام چند سنت دریافت میکنم. این یک مسیر شغلی نیست، بلکه نوعی دویدن بیپایان روی چرخ همستر دیجیتالی است که در آن با افرادی در سراسر جهان، برای لقمهای ناچیز رقابت میکنید. الگوریتمها و کارهای روتین نمونههای اولیه این سیستم در پلتفرمهایی مانند Amazon Mechanical Turk دیده شد. آنجا افراد باید کارهایی مثل برچسبگذاری تصاویر یا رونویسی از کلیپهای صوتی کوتاه را انجام دهند. دستمزدها بسیار ناچیز است، اما این پلتفرمها پیشنمایش آنچه که بازار کار آینده خواهد بود را نشان میدهند؛ وظایف روتین بهطور کامل توسط ماشینها انجام میشود و انسانها فقط باقیماندههای نامشخص وظایف را بر عهده دارند. برای مثال، پردازش داده خودکار شده است، تست نرمافزار بیشتر خودکار شده و تنها باقیماندههای اندکی از این کارها به کارگران دیجیتال واگذار میشود. در تولید محتوا، ۹۵ درصد آن توسط هوش مصنوعی نوشته میشود و شما فقط برای اصلاحات جزئی چند سنت میگیرید. مرحلهای جدید از کار در همین حال، وارد دوران کارهای موقتی، خرد و زودگذر شدهایم. نکته اصلی ماجرا این است که هر کاری در این سیستم انجام میدهید (از اصلاح متن تولید شده توسط یک هوش مصنوعی تا بررسی دادهها) به آموزش بهتر همان هوش مصنوعی کمک میکند که در نهایت شغل شما را از بین خواهد برد. این یک چرخه بازخورد مرگبار است که در آن، انسانها با کار خود، هوش مصنوعی را برای جایگزینی خودشان تربیت میکنند. سیستم بیثبات و بیرحم در نظام جدید، بازندگان کسانی هستند که نمیتوانند در این شتاب بیوقفه دوام بیاورند. سیستم طوری طراحی شده که افراد از یک پلتفرم به دیگری بپرند، پولی جزئی بگیرند و هیچ ثباتی نداشته باشند. خبری از بیمه، مرخصی، بازنشستگی یا حتی امکان اعتراض نیست. الگوریتم تعیین میکند که آیا کیفیت کار شما به اندازه کافی خوب است یا نه؛ اگر نباشد، حذف میشوید و هیچکس پاسخگو نیست. در دنیای واقعی، اجارهخانه و قبض برق همچنان پابرجاست و کاهش درآمد دیجیتالی قادر به پرداخت آنها نیست. یک دنیای بدون مرز بدتر از همه، این است که وضعیت یادشده مرز جغرافیایی نمیشناسد. اگر شرایط کاری در یک کشور خراب شود، نمیتوان به کشور دیگری رفت، چون کار بهمعنای سنتی وجود ندارد. فقط تسکهای پارهپاره از همهجا در دسترس است و همه برای همان چند سنت رقابت میکنند. تصور کنید میلیونها نفر در قارههای مختلف، درگیر انجام وظایفی باشند که هوش مصنوعی هنوز نمیتواند انجام دهد؛ وظایفی که ناامن، زودگذر و در بسیاری موارد استثماریاند. این تصویر یادآور بحران بیکاری در یونان اوایل دهه ۲۰۱۰ است؛ زمانی که بیکاری به ۳۰ درصد رسید، جوانان مهاجرت کردند و صنایع فروپاشید. حال باید این تصویر را در ابعاد جهانی تصور کرد، با این تفاوت که دیگر جایی برای فرار وجود ندارد، چون زمین بازی همه یکی است.
تانکها، راهحل اقتصادی آلمان
تیتر خبرها
-
آمادگی ۲۰۳۰ آینده دفاعی قاره سبز
-
کارگران دیجیتال در دنیای ابر-گیگدر گذشته، هنگامی که از «کار گیگ» یا «کار پروژهای» صحبت میشد، ذهنها به سمت رانندگان تاکسی اینترنتی، فریلنسرهای آنلاین یا پیکهای غذا میرفت. در دهه گذشته اما، پلتفرمها ساختار صنایع مختلف را دگرگون کردهاند. در واقع شرکتها بهجای استخدام نیروی ثابت، از پیمانکاران پروژهای استفاده میکنند که حقوقشان بر اساس کار انجامشده پرداخت میشود، نه ساعات کاری. حالا تصور کنید این مدل کاری با هوش مصنوعی ترکیب شود؛ جایی که نیمی از وظایف روزمرهمان را ماشینها انجام میدهند. نتیجه این ترکیب چیزی است به نام اقتصاد «ابر-گیگ»، مرحلهای جدید از کار پارهوقت و بیثبات، که در آن هر شغل به ریزوظایف خرد میشود و کار برای کسی است که آن را سریعتر و ارزانتر انجام دهد. هوش مصنوعی بهخوبی میتواند کارها را به قطعات کوچک تقسیم کند و فقط زمانی آنها را به انسان بسپارد که خود از انجامشان عاجز باشد؛ مثل برچسبگذاری دادهها، بررسی کیفیت یا پاسخ به سؤالات پیچیده مشتریان. بهجای استخدام یک کارمند تماموقت خدمات مشتری با حقوق و مزایا، شرکتها میتوانند صدها کار پنجدقیقهای را بین هزاران کارگر آزاد در سراسر جهان پخش کنند. این روش برای کسبوکارها بسیار بهصرفه است. به طوریکه پرداخت فقط برای دقیقههای واقعی کار، بدون هزینه بیکاری، مرخصی یا بیمه است؛ بهعبارت دیگر هیچ خدمات یا حمایتی از کارگر در این سیستم وجود ندارد. کارگران، قربانیان بیوقفه این سیستم برای کارگران به معنای کابوسی بیپایان از تلاش بیوقفه است. دیگر نمیتوان گفت، برای فلان شرکت کار میکنم، بلکه باید گفت تسکهای سریع برای 20 پلتفرم مختلف انجام میدهم و برای هرکدام چند سنت دریافت میکنم. این یک مسیر شغلی نیست، بلکه نوعی دویدن بیپایان روی چرخ همستر دیجیتالی است که در آن با افرادی در سراسر جهان، برای لقمهای ناچیز رقابت میکنید. الگوریتمها و کارهای روتین نمونههای اولیه این سیستم در پلتفرمهایی مانند Amazon Mechanical Turk دیده شد. آنجا افراد باید کارهایی مثل برچسبگذاری تصاویر یا رونویسی از کلیپهای صوتی کوتاه را انجام دهند. دستمزدها بسیار ناچیز است، اما این پلتفرمها پیشنمایش آنچه که بازار کار آینده خواهد بود را نشان میدهند؛ وظایف روتین بهطور کامل توسط ماشینها انجام میشود و انسانها فقط باقیماندههای نامشخص وظایف را بر عهده دارند. برای مثال، پردازش داده خودکار شده است، تست نرمافزار بیشتر خودکار شده و تنها باقیماندههای اندکی از این کارها به کارگران دیجیتال واگذار میشود. در تولید محتوا، ۹۵ درصد آن توسط هوش مصنوعی نوشته میشود و شما فقط برای اصلاحات جزئی چند سنت میگیرید. مرحلهای جدید از کار در همین حال، وارد دوران کارهای موقتی، خرد و زودگذر شدهایم. نکته اصلی ماجرا این است که هر کاری در این سیستم انجام میدهید (از اصلاح متن تولید شده توسط یک هوش مصنوعی تا بررسی دادهها) به آموزش بهتر همان هوش مصنوعی کمک میکند که در نهایت شغل شما را از بین خواهد برد. این یک چرخه بازخورد مرگبار است که در آن، انسانها با کار خود، هوش مصنوعی را برای جایگزینی خودشان تربیت میکنند. سیستم بیثبات و بیرحم در نظام جدید، بازندگان کسانی هستند که نمیتوانند در این شتاب بیوقفه دوام بیاورند. سیستم طوری طراحی شده که افراد از یک پلتفرم به دیگری بپرند، پولی جزئی بگیرند و هیچ ثباتی نداشته باشند. خبری از بیمه، مرخصی، بازنشستگی یا حتی امکان اعتراض نیست. الگوریتم تعیین میکند که آیا کیفیت کار شما به اندازه کافی خوب است یا نه؛ اگر نباشد، حذف میشوید و هیچکس پاسخگو نیست. در دنیای واقعی، اجارهخانه و قبض برق همچنان پابرجاست و کاهش درآمد دیجیتالی قادر به پرداخت آنها نیست. یک دنیای بدون مرز بدتر از همه، این است که وضعیت یادشده مرز جغرافیایی نمیشناسد. اگر شرایط کاری در یک کشور خراب شود، نمیتوان به کشور دیگری رفت، چون کار بهمعنای سنتی وجود ندارد. فقط تسکهای پارهپاره از همهجا در دسترس است و همه برای همان چند سنت رقابت میکنند. تصور کنید میلیونها نفر در قارههای مختلف، درگیر انجام وظایفی باشند که هوش مصنوعی هنوز نمیتواند انجام دهد؛ وظایفی که ناامن، زودگذر و در بسیاری موارد استثماریاند. این تصویر یادآور بحران بیکاری در یونان اوایل دهه ۲۰۱۰ است؛ زمانی که بیکاری به ۳۰ درصد رسید، جوانان مهاجرت کردند و صنایع فروپاشید. حال باید این تصویر را در ابعاد جهانی تصور کرد، با این تفاوت که دیگر جایی برای فرار وجود ندارد، چون زمین بازی همه یکی است.
-
تانکها، راهحل اقتصادی آلمان
تیتر خبرها
-
آمادگی ۲۰۳۰ آینده دفاعی قاره سبز
-
کارگران دیجیتال در دنیای ابر-گیگدر گذشته، هنگامی که از «کار گیگ» یا «کار پروژهای» صحبت میشد، ذهنها به سمت رانندگان تاکسی اینترنتی، فریلنسرهای آنلاین یا پیکهای غذا میرفت. در دهه گذشته اما، پلتفرمها ساختار صنایع مختلف را دگرگون کردهاند. در واقع شرکتها بهجای استخدام نیروی ثابت، از پیمانکاران پروژهای استفاده میکنند که حقوقشان بر اساس کار انجامشده پرداخت میشود، نه ساعات کاری. حالا تصور کنید این مدل کاری با هوش مصنوعی ترکیب شود؛ جایی که نیمی از وظایف روزمرهمان را ماشینها انجام میدهند. نتیجه این ترکیب چیزی است به نام اقتصاد «ابر-گیگ»، مرحلهای جدید از کار پارهوقت و بیثبات، که در آن هر شغل به ریزوظایف خرد میشود و کار برای کسی است که آن را سریعتر و ارزانتر انجام دهد. هوش مصنوعی بهخوبی میتواند کارها را به قطعات کوچک تقسیم کند و فقط زمانی آنها را به انسان بسپارد که خود از انجامشان عاجز باشد؛ مثل برچسبگذاری دادهها، بررسی کیفیت یا پاسخ به سؤالات پیچیده مشتریان. بهجای استخدام یک کارمند تماموقت خدمات مشتری با حقوق و مزایا، شرکتها میتوانند صدها کار پنجدقیقهای را بین هزاران کارگر آزاد در سراسر جهان پخش کنند. این روش برای کسبوکارها بسیار بهصرفه است. به طوریکه پرداخت فقط برای دقیقههای واقعی کار، بدون هزینه بیکاری، مرخصی یا بیمه است؛ بهعبارت دیگر هیچ خدمات یا حمایتی از کارگر در این سیستم وجود ندارد. کارگران، قربانیان بیوقفه این سیستم برای کارگران به معنای کابوسی بیپایان از تلاش بیوقفه است. دیگر نمیتوان گفت، برای فلان شرکت کار میکنم، بلکه باید گفت تسکهای سریع برای 20 پلتفرم مختلف انجام میدهم و برای هرکدام چند سنت دریافت میکنم. این یک مسیر شغلی نیست، بلکه نوعی دویدن بیپایان روی چرخ همستر دیجیتالی است که در آن با افرادی در سراسر جهان، برای لقمهای ناچیز رقابت میکنید. الگوریتمها و کارهای روتین نمونههای اولیه این سیستم در پلتفرمهایی مانند Amazon Mechanical Turk دیده شد. آنجا افراد باید کارهایی مثل برچسبگذاری تصاویر یا رونویسی از کلیپهای صوتی کوتاه را انجام دهند. دستمزدها بسیار ناچیز است، اما این پلتفرمها پیشنمایش آنچه که بازار کار آینده خواهد بود را نشان میدهند؛ وظایف روتین بهطور کامل توسط ماشینها انجام میشود و انسانها فقط باقیماندههای نامشخص وظایف را بر عهده دارند. برای مثال، پردازش داده خودکار شده است، تست نرمافزار بیشتر خودکار شده و تنها باقیماندههای اندکی از این کارها به کارگران دیجیتال واگذار میشود. در تولید محتوا، ۹۵ درصد آن توسط هوش مصنوعی نوشته میشود و شما فقط برای اصلاحات جزئی چند سنت میگیرید. مرحلهای جدید از کار در همین حال، وارد دوران کارهای موقتی، خرد و زودگذر شدهایم. نکته اصلی ماجرا این است که هر کاری در این سیستم انجام میدهید (از اصلاح متن تولید شده توسط یک هوش مصنوعی تا بررسی دادهها) به آموزش بهتر همان هوش مصنوعی کمک میکند که در نهایت شغل شما را از بین خواهد برد. این یک چرخه بازخورد مرگبار است که در آن، انسانها با کار خود، هوش مصنوعی را برای جایگزینی خودشان تربیت میکنند. سیستم بیثبات و بیرحم در نظام جدید، بازندگان کسانی هستند که نمیتوانند در این شتاب بیوقفه دوام بیاورند. سیستم طوری طراحی شده که افراد از یک پلتفرم به دیگری بپرند، پولی جزئی بگیرند و هیچ ثباتی نداشته باشند. خبری از بیمه، مرخصی، بازنشستگی یا حتی امکان اعتراض نیست. الگوریتم تعیین میکند که آیا کیفیت کار شما به اندازه کافی خوب است یا نه؛ اگر نباشد، حذف میشوید و هیچکس پاسخگو نیست. در دنیای واقعی، اجارهخانه و قبض برق همچنان پابرجاست و کاهش درآمد دیجیتالی قادر به پرداخت آنها نیست. یک دنیای بدون مرز بدتر از همه، این است که وضعیت یادشده مرز جغرافیایی نمیشناسد. اگر شرایط کاری در یک کشور خراب شود، نمیتوان به کشور دیگری رفت، چون کار بهمعنای سنتی وجود ندارد. فقط تسکهای پارهپاره از همهجا در دسترس است و همه برای همان چند سنت رقابت میکنند. تصور کنید میلیونها نفر در قارههای مختلف، درگیر انجام وظایفی باشند که هوش مصنوعی هنوز نمیتواند انجام دهد؛ وظایفی که ناامن، زودگذر و در بسیاری موارد استثماریاند. این تصویر یادآور بحران بیکاری در یونان اوایل دهه ۲۰۱۰ است؛ زمانی که بیکاری به ۳۰ درصد رسید، جوانان مهاجرت کردند و صنایع فروپاشید. حال باید این تصویر را در ابعاد جهانی تصور کرد، با این تفاوت که دیگر جایی برای فرار وجود ندارد، چون زمین بازی همه یکی است.
-
تانکها، راهحل اقتصادی آلمان