
آیا میدانید لباس نوی شما را کودکان کار ساختهاند؟
حمیدرضا علینیا روزنامه نگار
روز جهانی مبارزه با کار کودکان، هر سال در دوازدهم ژوئن، فرصتی است برای نگاه دوباره به مشکلی که میلیونها کودک را در سراسر جهان از کودکی و آموزش محروم کرده است. این روز از سال ۲۰۰۲ توسط «سازمان بینالمللی کار» (ILO) به رسمیت شناخته شده و همزمان پیشرفتها و چالشهای باقیمانده در ریشهکنکردن کار کودکان را یادآور میشود. اگرچه کار کودکان یک مسأله جهانی است، اما بار اصلی آن بر دوش کشورهای جنوب و جنوبشرقی آسیا است؛ جایی که کودکان در صنایع پوشاک و کفش بهویژه به قیمت از دست دادن سلامتی و آیندهشان به کار گرفته میشوند.
گستره بحران و آمارهای نگرانکننده
بر اساس تازهترین گزارش مشترک «سازمان بینالمللی کار» و یونیسف در سال ۲۰۲۰، نزدیک به ۱۶۰ میلیون کودک در سراسر جهان درگیر کار کودکان هستند که حدود نیمی از آنها در مشاغل خطرناک فعالیت دارند. بیشترین تمرکز این معضل در کشورهای جنوب و جنوبشرق آسیا دیده میشود؛ جایی که تقاضای جهانی برای پوشاک و کفش ارزانقیمت، صنایع را به سوی بهرهکشی از کودکان سوق داده است.
در بنگلادش، طبق آمار اداره کل آمار کشور، بیش از ۱.۲۸ میلیون کودک در کارهای مختلف مشغولاند که بخش بزرگی از آنها در صنعت پوشاک و در کارگاههای فرعی غیررسمی کار میکنند. صنعت پوشاک بنگلادش که بیش از ۸۰ درصد صادرات این کشور را تشکیل میدهد، بهصورت غیرمستقیم کودکان را استخدام میکند، آن هم اغلب از طریق پیمانکاران فرعی و کارگاههایی که نظارت ضعیفی بر آنها وجود دارد.
در پاکستان نیز برآوردها نشان میدهد ۳.۳ میلیون کودک در بخش تولید و کشاورزی کار میکنند؛ بسیاری از این کودکان در تولید کالاهای چرمی، کفش و تجهیزات ورزشی به کار گرفته شدهاند. منطقه سیالکوت پاکستان، که به تولید توپهای فوتبال شهرت دارد، نمونهای از این معضل است که کودکان در شرایط بسیار سخت و استثماری کار میکنند.
فیلیپین با حدود ۲.۱ میلیون کودک کار، صنعت کفش را یکی از بخشهای خطرناک شناسایی کرده است. هندوراس نیز اگرچه جمعیت کمتری دارد، اما در شهرکهای صنعتی «ماکیلاها» گزارشهایی از به کارگیری کودکان در واحدهای تولیدی صادراتمحور بخش پوشاک منتشر شده است.
این ارقام نشان میدهد کار کودکان نهتنها مشکل اخلاقی و حقوق بشری است، بلکه ریشه در فقر اقتصادی و نابرابریهای عمیق دارد که خانوادهها را ناگزیر به استفاده از درآمد کودکان میکند.
کار صنعتی و زنجیرههای تأمین غیررسمی
یکی از پیچیدهترین جنبههای کار کودکان در صنایع پوشاک و کفش، ارتباط مستقیم آن با زنجیرههای تأمین جهانی است. شرکتهای بزرگ بینالمللی اغلب تولیدات خود را به کشورهایی واگذار میکنند که نیروی کار ارزانتری دارند. در این روند، زنجیرههای تأمین چندلایه و در بسیاری موارد غیرشفاف شکل میگیرد. اگرچه کارخانههای رسمی ممکن است قوانینی را رعایت کنند، اما پیمانکاران فرعی که بهویژه در فضاهای غیررسمی و بدون نظارت کار میکنند، محل اصلی بهرهکشی از کودکان هستند.
در این کارگاهها کودکان با وظایف بسیار خطرناکی مواجهاند: بریدن پارچه با ابزار تیز، استفاده از چسبها و مواد شیمیایی سمی، کار با ماشینآلات سنگین و شستوشوی لباس با مواد مضر که سلامت جسمی و روانیشان را به شدت تهدید میکند. این آسیبها میتواند تا پایان عمر با آنها همراه باشد.
«سازمان بینالمللی کار» بارها هشدار داده که این کودکان نهتنها حق آموزش را از دست میدهند، بلکه در معرض فشارهای جسمی و روانی بسیارند. در حقیقت، همهگیری کووید- ۱۹ این معضل را تشدید کرده؛ بهطوری که در این دوره تقریباً ۹ میلیون کودک دیگر به کارهای زیانآور وادار شدهاند.
مطالعات میدانی نشان میدهد در بنگلادش کودکان کار در صنعت پوشاک بهطور متوسط بیش از ۶۰ ساعت در هفته کار میکنند و درآمدشان کمتر از نصف حداقل دستمزد قانونی است. در سیالکوت پاکستان، کودکان در شرایطی بسیار سخت روزانه ۱۰ تا ۱۲ ساعت کار میکنند و اغلب از حمایت قانونی محروماند.
پاسخها و راههای پیشرو
در سطح بینالمللی، کنوانسیونهای شماره ۱۸۲ و ۱۳۸ سازمان بینالمللی کار بهعنوان قوانین بینالمللی برای مقابله با بدترین اشکال کار کودکان و تعیین حداقل سن اشتغال، مورد تصویب بسیاری از کشورها قرار گرفته است. اما بهرغم این توافقها، اجرای این مقررات در عمل ناکافی و نامنظم است.
سازمانهای غیردولتی مانند یونیسف و «نجات کودکان» تلاشهایی در زمینه بهبود دسترسی به آموزش، اجرای برنامههای کمکهای نقدی و افزایش بازرسیهای کار انجام دادهاند. با این حال، شبکههای گسترده کار غیررسمی و پیمانکاری فرعی همچنان به قوت خود باقی ماندهاند و از بین بردن آنها به اقدامهای گستردهتر و قویتری نیاز دارد. شرکتهای چندملیتی و کشورهای مصرفکننده نیز نقش تعیینکنندهای دارند. بیانیههای مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) هرچند رویکردی مثبت به نظر میرسد، اما در بسیاری موارد با واقعیتهای زنجیره تأمین که کودکان را در شرایط استثماری به کار میگیرد، همخوانی ندارد. مصرفکنندگان در کشورهای ثروتمند میتوانند با انتخاب آگاهانه و خرید محصولات از برندهای دارای گواهیهای اخلاقی و شفاف، فشار بزرگی به صنعت وارد کنند. کمپینهایی مانند «کمپین پوشاک پاک» و «انقلاب مد» در افزایش آگاهی عمومی نقش داشتهاند، اما برای ایجاد تغییرات ساختاری پایدار، مشارکت گستردهتر جامعه جهانی ضروری است.
روز جهانی مبارزه با کار کودکان فرصتی است تا به یاد آوریم پشت هر لباس ارزان یا هر کفش و توپ ورزشی، کودکی است که ممکن است قربانی استثمار باشد. پایان دادن به کار کودکان نیازمند فراتر رفتن از قوانین صرف است؛ تحول بنیادین در نحوه مدیریت زنجیرههای تأمین، مقابله با فقر و نگرش انسانیتر نسبت به کودکان است. دولتها، شرکتها و مصرفکنندگان باید دست به دست هم دهند. زنجیرههای تأمین باید شفاف شوند، خانوادهها با حمایتهای اجتماعی تقویت گردند و کودکان ابزارهای لازم برای ساختن آیندهای بهتر را در اختیار داشته باشند؛ آیندهای که در آن به جای سوزن و چسب، کتاب و آموزش و رویاهای کودکانه باشند.
گستره بحران و آمارهای نگرانکننده
بر اساس تازهترین گزارش مشترک «سازمان بینالمللی کار» و یونیسف در سال ۲۰۲۰، نزدیک به ۱۶۰ میلیون کودک در سراسر جهان درگیر کار کودکان هستند که حدود نیمی از آنها در مشاغل خطرناک فعالیت دارند. بیشترین تمرکز این معضل در کشورهای جنوب و جنوبشرق آسیا دیده میشود؛ جایی که تقاضای جهانی برای پوشاک و کفش ارزانقیمت، صنایع را به سوی بهرهکشی از کودکان سوق داده است.
در بنگلادش، طبق آمار اداره کل آمار کشور، بیش از ۱.۲۸ میلیون کودک در کارهای مختلف مشغولاند که بخش بزرگی از آنها در صنعت پوشاک و در کارگاههای فرعی غیررسمی کار میکنند. صنعت پوشاک بنگلادش که بیش از ۸۰ درصد صادرات این کشور را تشکیل میدهد، بهصورت غیرمستقیم کودکان را استخدام میکند، آن هم اغلب از طریق پیمانکاران فرعی و کارگاههایی که نظارت ضعیفی بر آنها وجود دارد.
در پاکستان نیز برآوردها نشان میدهد ۳.۳ میلیون کودک در بخش تولید و کشاورزی کار میکنند؛ بسیاری از این کودکان در تولید کالاهای چرمی، کفش و تجهیزات ورزشی به کار گرفته شدهاند. منطقه سیالکوت پاکستان، که به تولید توپهای فوتبال شهرت دارد، نمونهای از این معضل است که کودکان در شرایط بسیار سخت و استثماری کار میکنند.
فیلیپین با حدود ۲.۱ میلیون کودک کار، صنعت کفش را یکی از بخشهای خطرناک شناسایی کرده است. هندوراس نیز اگرچه جمعیت کمتری دارد، اما در شهرکهای صنعتی «ماکیلاها» گزارشهایی از به کارگیری کودکان در واحدهای تولیدی صادراتمحور بخش پوشاک منتشر شده است.
این ارقام نشان میدهد کار کودکان نهتنها مشکل اخلاقی و حقوق بشری است، بلکه ریشه در فقر اقتصادی و نابرابریهای عمیق دارد که خانوادهها را ناگزیر به استفاده از درآمد کودکان میکند.
کار صنعتی و زنجیرههای تأمین غیررسمی
یکی از پیچیدهترین جنبههای کار کودکان در صنایع پوشاک و کفش، ارتباط مستقیم آن با زنجیرههای تأمین جهانی است. شرکتهای بزرگ بینالمللی اغلب تولیدات خود را به کشورهایی واگذار میکنند که نیروی کار ارزانتری دارند. در این روند، زنجیرههای تأمین چندلایه و در بسیاری موارد غیرشفاف شکل میگیرد. اگرچه کارخانههای رسمی ممکن است قوانینی را رعایت کنند، اما پیمانکاران فرعی که بهویژه در فضاهای غیررسمی و بدون نظارت کار میکنند، محل اصلی بهرهکشی از کودکان هستند.
در این کارگاهها کودکان با وظایف بسیار خطرناکی مواجهاند: بریدن پارچه با ابزار تیز، استفاده از چسبها و مواد شیمیایی سمی، کار با ماشینآلات سنگین و شستوشوی لباس با مواد مضر که سلامت جسمی و روانیشان را به شدت تهدید میکند. این آسیبها میتواند تا پایان عمر با آنها همراه باشد.
«سازمان بینالمللی کار» بارها هشدار داده که این کودکان نهتنها حق آموزش را از دست میدهند، بلکه در معرض فشارهای جسمی و روانی بسیارند. در حقیقت، همهگیری کووید- ۱۹ این معضل را تشدید کرده؛ بهطوری که در این دوره تقریباً ۹ میلیون کودک دیگر به کارهای زیانآور وادار شدهاند.
مطالعات میدانی نشان میدهد در بنگلادش کودکان کار در صنعت پوشاک بهطور متوسط بیش از ۶۰ ساعت در هفته کار میکنند و درآمدشان کمتر از نصف حداقل دستمزد قانونی است. در سیالکوت پاکستان، کودکان در شرایطی بسیار سخت روزانه ۱۰ تا ۱۲ ساعت کار میکنند و اغلب از حمایت قانونی محروماند.
پاسخها و راههای پیشرو
در سطح بینالمللی، کنوانسیونهای شماره ۱۸۲ و ۱۳۸ سازمان بینالمللی کار بهعنوان قوانین بینالمللی برای مقابله با بدترین اشکال کار کودکان و تعیین حداقل سن اشتغال، مورد تصویب بسیاری از کشورها قرار گرفته است. اما بهرغم این توافقها، اجرای این مقررات در عمل ناکافی و نامنظم است.
سازمانهای غیردولتی مانند یونیسف و «نجات کودکان» تلاشهایی در زمینه بهبود دسترسی به آموزش، اجرای برنامههای کمکهای نقدی و افزایش بازرسیهای کار انجام دادهاند. با این حال، شبکههای گسترده کار غیررسمی و پیمانکاری فرعی همچنان به قوت خود باقی ماندهاند و از بین بردن آنها به اقدامهای گستردهتر و قویتری نیاز دارد. شرکتهای چندملیتی و کشورهای مصرفکننده نیز نقش تعیینکنندهای دارند. بیانیههای مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) هرچند رویکردی مثبت به نظر میرسد، اما در بسیاری موارد با واقعیتهای زنجیره تأمین که کودکان را در شرایط استثماری به کار میگیرد، همخوانی ندارد. مصرفکنندگان در کشورهای ثروتمند میتوانند با انتخاب آگاهانه و خرید محصولات از برندهای دارای گواهیهای اخلاقی و شفاف، فشار بزرگی به صنعت وارد کنند. کمپینهایی مانند «کمپین پوشاک پاک» و «انقلاب مد» در افزایش آگاهی عمومی نقش داشتهاند، اما برای ایجاد تغییرات ساختاری پایدار، مشارکت گستردهتر جامعه جهانی ضروری است.
روز جهانی مبارزه با کار کودکان فرصتی است تا به یاد آوریم پشت هر لباس ارزان یا هر کفش و توپ ورزشی، کودکی است که ممکن است قربانی استثمار باشد. پایان دادن به کار کودکان نیازمند فراتر رفتن از قوانین صرف است؛ تحول بنیادین در نحوه مدیریت زنجیرههای تأمین، مقابله با فقر و نگرش انسانیتر نسبت به کودکان است. دولتها، شرکتها و مصرفکنندگان باید دست به دست هم دهند. زنجیرههای تأمین باید شفاف شوند، خانوادهها با حمایتهای اجتماعی تقویت گردند و کودکان ابزارهای لازم برای ساختن آیندهای بهتر را در اختیار داشته باشند؛ آیندهای که در آن به جای سوزن و چسب، کتاب و آموزش و رویاهای کودکانه باشند.
ارسال دیدگاه