
شغل اول فقط کفاک زنده ماندن را میدهد
احسان احمدی روزنامه نگار
در شهرهای شلوغ، پدیدهای آرام اما گسترده در حال تغییر زندگی مردم است: کارگرانی که برای گذران زندگی، مجبورند چند شغل داشته باشند.
از کارگران کارخانهای که عصرها راننده تاکسی اینترنتی میشوند تا کارمندانی که در کنار شغل اصلی، کارهای غیررسمی انجام میدهند، پدیده «چندشغله بودن» نه از سر جاهطلبی، بلکه از روی ناچاری شکل گرفته است. برای بسیاری، دستمزدهای راکد و هزینههای سرسامآور زندگی چارهای جز کار در شیفتهای دوگانه یا سهگانه باقی نمیگذارد؛ بهایی که اغلب با سلامت جسمی، آرامش روانی و تعادل خانوادگی پرداخت میشود. این داستان نیروی کاری است که زیر فشار اقتصادی، تا مرز فرسودگی پیش میرود.
فشارهای اقتصادی، موتور چندشغله بودن
دلیل اصلی چندشغله بودن، مشکلات اقتصادی است. تورم بالا و دستمزدهای پایین باعث شدهاند که یک شغل برای گذران زندگی کافی نباشد. در شهرهای بزرگ، هزینههای سنگین اجاره، درمان و نیازهای روزمره، درآمد افراد را میبلعد. به گفته کارشناسان، بیکاری، شغلهای ناپایدار و نداشتن مهارتهای موردنیاز بازار کار، افراد را به سمت چندشغله بودن سوق میدهد. بسیاری برای تأمین مخارج، ناچار به داشتن چند شغل هستند.
حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار، معتقد است حدود ۶۰ درصد کارگران، بهویژه کارگران یدی، برای تأمین معاش، شغل دوم یا سوم دارند. او به آتیهنو توضیح میدهد: «تورم و گرانی کالاها و خدمات، مردم را به این کار وامیدارد.» برخی هم به دلیل ناراضی بودن از شغل اصلی یا علاقه به تنوع، چندشغله میشوند، اما نیاز مالی مهمترین دلیل است. بدون تغییرات اساسی، این روند ادامه خواهد داشت.
این موضوع، بازار کار را نیز به هم ریخته است. وقتی افراد به کارهای غیررسمی مثل رانندگی در تاکسیهای اینترنتی روی میآورند، نظم شغلی به هم میخورد. برای مثال، افزایش رانندگان آزاد، کار تاکسیهای رسمی را نیز مختل کرده و بازار درآمد را آشوبناک کرده است. این بینظمی، هم برای کارگران و هم برای اقتصاد مشکلساز است.
چالشهای خانوادگی چندشغله بودن
سرپرستان خانواده برای تأمین مخارج زندگی، اغلب ناچار به چندشغله بودن میشوند، حتی اگر از عواقب آن باخبر باشند. نبود راهحل برای مشکلات مالی، آنها را به این مسیر میکشاند. اما این انتخاب، تعادل بین کار، زندگی و استراحت را به هم میزند و به فرد، خانواده و جامعه آسیب میرساند.
کار طولانی در چند شغل، جسم و روان را فرسوده میکند. کارگری که صبح در کارخانه و عصر در تاکسی کار میکند، نه وقت استراحت دارد و نه فرصت بودن با خانواده. این فشار، سلامت او را به خطر میاندازد و روابط خانوادگی را ضعیف میکند. حمید حاجاسماعیلی هشدار میدهد که استرس چندشغله بودن، سلامت روان را تهدید کرده و بهرهوری، خلاقیت و نوآوری را کاهش میدهد. او میگوید: «وقتی نیازهای اولیه مثل معیشت تأمین نشود، استرس و مشکلات روانی پدیدار میشود و کیفیت کار پایین میآید.»
کاهش چندشغله بودن میتواند زندگی و کار را بهتر کند، اما بدون ثبات اقتصادی، این هدف دستنیافتنی است. خانوادهها در این شرایط، با مشکلات مالی، عاطفی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند.
افت بهرهوری و تولید
بهرهوری، شاخص کلیدی در همکاری کارفرمایان با نیروی کار است. اما چندشغله بودن، با کاهش انگیزه، انرژی و تمرکز کارگران، این شاخص را تضعیف میکند. کارگری که روزانه حداقل ۸ ساعت در شغل اصلی خود کار میکند، بهطور طبیعی به استراحت و تجدید قوا نیاز دارد. اما وقتی شغل دوم یا سوم جایگزین این نیازها میشود، توان جسمی و روانی او تحلیل میرود.
کارشناسان معتقدند چندشغله بودن، نهتنها بهرهوری فردی را کاهش میدهد، بلکه چرخه تولید و خدمات را نیز مختل میکند. کارگران خسته، بیانگیزه و تحت فشار، نمیتوانند کیفیت همیشگی را ارائه دهند. حاجاسماعیلی توضیح میدهد: «در شرایط سخت اقتصادی، افراد ناچار به انتخاب مشاغل متعدد و سنگین میشوند که در بلندمدت، بهرهوری آنها را کاهش میدهد.» این افت به کاهش تولید و کیفیت محصولات منجر میشود و چرخه اقتصادی را تضعیف میکند.
فرسودگی شغلی، یکی دیگر از پیامدهای این پدیده است. کارگران چندشغله، اغلب با خستگی مزمن، احساس منفی نسبت به شغل و کاهش کارایی مواجه میشوند. این عوامل، نهتنها به فرد، بلکه به کارفرمایان و کل زنجیره تولید آسیب میرساند.
نیاز به اصلاحات ساختاری
مدیریت منابع انسانی، امروزه بهعنوان علمی دقیق، به بررسی همهجانبه مسائل نیروی کار میپردازد. حاجاسماعیلی تأکید میکند که پرداخت دستمزد عادلانه، رعایت استانداردها و اجرای دقیق قوانین کار، میتواند گرایش به چندشغله بودن را کاهش دهد. ایجاد تعادل در فرصتهای شغلی و رفع نابرابریهای درآمدی، از دیگر راهکارهای پیشنهادی است.
چندشغله بودن، فرصتهای شغلی دیگران را نیز محدود میکند. وقتی یک نفر چندین شغل را اشغال میکند، شانس اشتغال دیگران کاهش مییابد. این موضوع، علاوه بر تبعات اقتصادی، مشکلات اجتماعی و روانی را نیز تشدید میکند. برای مثال، رقابت ناسالم در بازار کار، حس ناامیدی و بیاعتمادی را در میان جویندگان کار تقویت میکند.
در نهایت، مادامی که ثبات اقتصادی برقرار نشود، کاهش چندشغله بودن دور از انتظار است. سیاستگذاریهای کلان، از اصلاح نظام دستمزد گرفته تا ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، برای مهار این پدیده ضروری است. بدون این اصلاحات، نیروی کار همچنان در چرخهای از فرسودگی و ناامنی اقتصادی گرفتار خواهد ماند.
ضرورت تغییر برای آیندهای بهتر
پدیده چندشغله بودن، بیش از آنکه انتخابی داوطلبانه باشد، نتیجه اجبار اقتصادی است. کارگرانی که روز و شب در مشاغل مختلف میدوند، نهتنها خود را فرسوده میکنند، بلکه تعادل بازار کار، بهرهوری تولید و سلامت جامعه را به خطر میاندازند. کاهش این روند، نیازمند اقداماتی فراتر از اراده فردی است: اصلاح ساختارهای اقتصادی، افزایش دستمزدها، ایجاد امنیت شغلی و ترویج فرصتهای برابر.
تا زمانی که این تغییرات رخ ندهد، داستان چندشغله بودن کماکان ادامه دارد؛ داستانی که در آن، کارگران نه برای پیشرفت، بلکه برای بقا میجنگند. این چالش، فراخوانی است برای سیاستگذاران، کارفرمایان و جامعه تا با همکاری، آیندهای پایدارتر برای نیروی کار رقم زنند.
از کارگران کارخانهای که عصرها راننده تاکسی اینترنتی میشوند تا کارمندانی که در کنار شغل اصلی، کارهای غیررسمی انجام میدهند، پدیده «چندشغله بودن» نه از سر جاهطلبی، بلکه از روی ناچاری شکل گرفته است. برای بسیاری، دستمزدهای راکد و هزینههای سرسامآور زندگی چارهای جز کار در شیفتهای دوگانه یا سهگانه باقی نمیگذارد؛ بهایی که اغلب با سلامت جسمی، آرامش روانی و تعادل خانوادگی پرداخت میشود. این داستان نیروی کاری است که زیر فشار اقتصادی، تا مرز فرسودگی پیش میرود.
فشارهای اقتصادی، موتور چندشغله بودن
دلیل اصلی چندشغله بودن، مشکلات اقتصادی است. تورم بالا و دستمزدهای پایین باعث شدهاند که یک شغل برای گذران زندگی کافی نباشد. در شهرهای بزرگ، هزینههای سنگین اجاره، درمان و نیازهای روزمره، درآمد افراد را میبلعد. به گفته کارشناسان، بیکاری، شغلهای ناپایدار و نداشتن مهارتهای موردنیاز بازار کار، افراد را به سمت چندشغله بودن سوق میدهد. بسیاری برای تأمین مخارج، ناچار به داشتن چند شغل هستند.
حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار، معتقد است حدود ۶۰ درصد کارگران، بهویژه کارگران یدی، برای تأمین معاش، شغل دوم یا سوم دارند. او به آتیهنو توضیح میدهد: «تورم و گرانی کالاها و خدمات، مردم را به این کار وامیدارد.» برخی هم به دلیل ناراضی بودن از شغل اصلی یا علاقه به تنوع، چندشغله میشوند، اما نیاز مالی مهمترین دلیل است. بدون تغییرات اساسی، این روند ادامه خواهد داشت.
این موضوع، بازار کار را نیز به هم ریخته است. وقتی افراد به کارهای غیررسمی مثل رانندگی در تاکسیهای اینترنتی روی میآورند، نظم شغلی به هم میخورد. برای مثال، افزایش رانندگان آزاد، کار تاکسیهای رسمی را نیز مختل کرده و بازار درآمد را آشوبناک کرده است. این بینظمی، هم برای کارگران و هم برای اقتصاد مشکلساز است.
چالشهای خانوادگی چندشغله بودن
سرپرستان خانواده برای تأمین مخارج زندگی، اغلب ناچار به چندشغله بودن میشوند، حتی اگر از عواقب آن باخبر باشند. نبود راهحل برای مشکلات مالی، آنها را به این مسیر میکشاند. اما این انتخاب، تعادل بین کار، زندگی و استراحت را به هم میزند و به فرد، خانواده و جامعه آسیب میرساند.
کار طولانی در چند شغل، جسم و روان را فرسوده میکند. کارگری که صبح در کارخانه و عصر در تاکسی کار میکند، نه وقت استراحت دارد و نه فرصت بودن با خانواده. این فشار، سلامت او را به خطر میاندازد و روابط خانوادگی را ضعیف میکند. حمید حاجاسماعیلی هشدار میدهد که استرس چندشغله بودن، سلامت روان را تهدید کرده و بهرهوری، خلاقیت و نوآوری را کاهش میدهد. او میگوید: «وقتی نیازهای اولیه مثل معیشت تأمین نشود، استرس و مشکلات روانی پدیدار میشود و کیفیت کار پایین میآید.»
کاهش چندشغله بودن میتواند زندگی و کار را بهتر کند، اما بدون ثبات اقتصادی، این هدف دستنیافتنی است. خانوادهها در این شرایط، با مشکلات مالی، عاطفی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند.
افت بهرهوری و تولید
بهرهوری، شاخص کلیدی در همکاری کارفرمایان با نیروی کار است. اما چندشغله بودن، با کاهش انگیزه، انرژی و تمرکز کارگران، این شاخص را تضعیف میکند. کارگری که روزانه حداقل ۸ ساعت در شغل اصلی خود کار میکند، بهطور طبیعی به استراحت و تجدید قوا نیاز دارد. اما وقتی شغل دوم یا سوم جایگزین این نیازها میشود، توان جسمی و روانی او تحلیل میرود.
کارشناسان معتقدند چندشغله بودن، نهتنها بهرهوری فردی را کاهش میدهد، بلکه چرخه تولید و خدمات را نیز مختل میکند. کارگران خسته، بیانگیزه و تحت فشار، نمیتوانند کیفیت همیشگی را ارائه دهند. حاجاسماعیلی توضیح میدهد: «در شرایط سخت اقتصادی، افراد ناچار به انتخاب مشاغل متعدد و سنگین میشوند که در بلندمدت، بهرهوری آنها را کاهش میدهد.» این افت به کاهش تولید و کیفیت محصولات منجر میشود و چرخه اقتصادی را تضعیف میکند.
فرسودگی شغلی، یکی دیگر از پیامدهای این پدیده است. کارگران چندشغله، اغلب با خستگی مزمن، احساس منفی نسبت به شغل و کاهش کارایی مواجه میشوند. این عوامل، نهتنها به فرد، بلکه به کارفرمایان و کل زنجیره تولید آسیب میرساند.
نیاز به اصلاحات ساختاری
مدیریت منابع انسانی، امروزه بهعنوان علمی دقیق، به بررسی همهجانبه مسائل نیروی کار میپردازد. حاجاسماعیلی تأکید میکند که پرداخت دستمزد عادلانه، رعایت استانداردها و اجرای دقیق قوانین کار، میتواند گرایش به چندشغله بودن را کاهش دهد. ایجاد تعادل در فرصتهای شغلی و رفع نابرابریهای درآمدی، از دیگر راهکارهای پیشنهادی است.
چندشغله بودن، فرصتهای شغلی دیگران را نیز محدود میکند. وقتی یک نفر چندین شغل را اشغال میکند، شانس اشتغال دیگران کاهش مییابد. این موضوع، علاوه بر تبعات اقتصادی، مشکلات اجتماعی و روانی را نیز تشدید میکند. برای مثال، رقابت ناسالم در بازار کار، حس ناامیدی و بیاعتمادی را در میان جویندگان کار تقویت میکند.
در نهایت، مادامی که ثبات اقتصادی برقرار نشود، کاهش چندشغله بودن دور از انتظار است. سیاستگذاریهای کلان، از اصلاح نظام دستمزد گرفته تا ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، برای مهار این پدیده ضروری است. بدون این اصلاحات، نیروی کار همچنان در چرخهای از فرسودگی و ناامنی اقتصادی گرفتار خواهد ماند.
ضرورت تغییر برای آیندهای بهتر
پدیده چندشغله بودن، بیش از آنکه انتخابی داوطلبانه باشد، نتیجه اجبار اقتصادی است. کارگرانی که روز و شب در مشاغل مختلف میدوند، نهتنها خود را فرسوده میکنند، بلکه تعادل بازار کار، بهرهوری تولید و سلامت جامعه را به خطر میاندازند. کاهش این روند، نیازمند اقداماتی فراتر از اراده فردی است: اصلاح ساختارهای اقتصادی، افزایش دستمزدها، ایجاد امنیت شغلی و ترویج فرصتهای برابر.
تا زمانی که این تغییرات رخ ندهد، داستان چندشغله بودن کماکان ادامه دارد؛ داستانی که در آن، کارگران نه برای پیشرفت، بلکه برای بقا میجنگند. این چالش، فراخوانی است برای سیاستگذاران، کارفرمایان و جامعه تا با همکاری، آیندهای پایدارتر برای نیروی کار رقم زنند.
ارسال دیدگاه