
کار اطفال در کارگاههای زیرزمینی زخمی بر روح که همیشه برجا میماند
کار کودکان همچنان یک مسئله اجتماعی جدی در سرتاسر جهان است و در این میان کارگاههای تولیدی و صنعتی زیرزمینی که از کودک بهعنوان نیروی کار ارزان و قابل بهرهکشی استفاده میکنند، اغلب از نظارت عمومی پنهان ماندهاند. در ایران، این مشکل بهویژه در صنایع غیررسمی که کودکان در محیطهای ناامن و غیرقانونی مورد استثمار قرار میگیرند، بیشتر است.
بررسیها نشان میدهد که چالشهای اقتصادی ایران از جمله تورم، بیکاری و فقر، به افزایش کار کودکان بهویژه در کارگاههای زیرزمینی کمک کرده است. این کارگاهها خارج از محدوده مقررات دولتی و قوانین کار، استانداردهای ایمنی و نظارت فعالیت میکنند. کودکان شاغل در این صنایع غیررسمی معمولاً در منسوجات، نجاری، فلزکاری و تولید در مقیاس کوچک کار میکنند. بسیاری از کودکان شاغل در کارگاههای زیرزمینی ایران از خانوادههای فقیر، جوامع مهاجر یا حاشیهنشین داخلی هستند. برای این خانوادهها، فرستادن کودکان به کار اغلب یک استراتژی بقاست. در عمل، بسیاری از این کودکان از تحصیل محروم میشوند، فرصتهای آینده آنها محدود میشود و چرخههای فقر در زندگیشان تداوم مییابد.
این در حالی است که ماهیت غیررسمی کارگاههای زیرزمینی، کودکان را در معرض خطرات متعددی همچون آسیبهای جسمی، روانی و اجتماعی قرار میدهد. از جمله این خطرها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
خطرات بهداشتی
کودکانی که در کارگاههای زیرزمینی کار میکنند اغلب در معرض شرایط خطرناکی هستند. آنها ممکن است در معرض مواد سمی مانند مواد شیمیایی در صنایع رنگرزی و فلزکاری قرار گیرند یا با خطر آسیب ناشی از ماشینآلات و ابزارهای بدون محافظ مواجه شوند. فقدان تهویه، روشنایی مناسب و تجهیزات ایمنی این خطرات را تشدید میکند. قرار گرفتن طولانیمدت در معرض چنین شرایطی میتواند منجر به بیماریهای مزمن، مشکلات تنفسی و ناتوانیهای دائمی شود.
استثمار و سوءاستفاده
بدون نظارتهای قانونی، این کارگاهها اغلب کودکان کار را با پرداخت دستمزدهای ناچیز، بسیار کمتر از حداقل، استثمار میکنند. کودکان اغلب ساعات طولانی، گاهی اوقات بیش از 12 ساعت در روز و بدون استراحت کار میکنند. علاوه بر این، بسیاری از افراد با آزارهای کلامی و فیزیکی مواجه میشوند که به سلامت روان آنها آسیبهای جدی و جبرانناپذیر وارد میکند.
محرومیت تحصیلی
کار در کارگاههای زیرزمینی، کودکان را از دسترسی به آموزش محروم میکند؛ چراکه آنها باید روز خود را به جای رفتن به مدرسه، کار کنند. این غفلت آموزشی نهتنها رشد فردی را محدود میکند، بلکه فقر را هم تداوم میبخشد. این کودکان فاقد مهارتها و صلاحیتهای لازم برای فرصتهای شغلی بهتر در بزرگسالی هستند.
انگ اجتماعی
کودکان کار اغلب به حاشیه رانده شدن اجتماعی را تجربه میکنند؛ زیرا از شبکههای همسالان و تجربیات عادی دوران کودکی کنار گذاشته شدهاند. این انزوا میتواند تأثیرات بلندمدتی بر عزت نفس و توانایی آنها برای ادغام در جامعه داشته باشد.
تلاشهای جهانی
در حالی که پرداختن به کار کودکان در کارگاههای زیرزمینی چالشبرانگیز است، چندین کشور اقداماتی را برای کاهش کار کودکان و محافظت از آنها در برابر استثمار اجرا کردهاند.
از جمله این اقدامات افزایش آگاهی در خصوص اهمیت آموزش است. آموزش یکی از مؤثرترین ابزارها برای مبارزه با کار کودکان است. کشورهایی مانند بنگلادش و کنیا برنامههای آموزش ابتدایی رایگان و اجباری را معرفی کردهاند تا اطمینان حاصل شود که کودکان خانوادههای کمدرآمد به مدرسه دسترسی دارند. برنامههای تشویقی در برزیل، مشوقهای مالی را برای خانوادههایی فراهم میکند که به جای فرستادن فرزندانشان به محل کار، آنها را به مدرسه میفرستند.
کمپینهای آگاهی عمومی نیز نقش مهمی در تغییر نگرشهای اجتماعی نسبت به کار کودکان دارد. بهعنوان مثال، سازمانهایی مانند یونیسف و سازمان بینالمللی کار (ILO) کمپینهای جهانی را برای آموزش جوامع در مورد آسیبهای کار کودکان و اهمیت آموزش اجرا میکنند. در برخی مناطق، برنامههای مبتنی بر جامعه مستقیماً با خانوادهها درگیر میشوند تا به دلایل اصلی کار کودکان رسیدگی کنند.
همچنین کشورهایی مانند فیلیپین، مکانیسمهای نظارتی را برای نظارت بر بخشهای غیررسمی و شناسایی موارد کار کودکان ایجاد کردهاند. این ابتکارات شامل استقرار بازرسان کار برای ارزیابی شرایط کار و اجرای انطباق با قوانین کار است و در برخی موارد، دولتهای محلی با سازمانهای غیردولتی همکاری میکنند.
در کنار اینها، طرحهای حمایت اجتماعی برای کاهش فشارهای اقتصادی که خانوادهها را به فرستادن فرزندان به کار سوق میدهد، حیاتی هستند. در آفریقای جنوبی، برنامههایی مانند کمکهزینه حمایت از کودک به خانوادههای کمدرآمد کمک مالی میکند و آنها را قادر میسازد تا تحصیل و رفاه فرزندان خود را در اولویت قرار دهند. ابتکارات جهانی مانند برنامه بینالمللی ILO برای حذف کار کودکان هم کشورها را تشویق میکند تا در مقابله با کار کودکان با یکدیگر همکاری کنند. این همکاریها از طریق کمکهای فنی، تحقیقات و برنامههای ظرفیتسازی، از دولتها برای اقدامات همهجانبه جهت لغو کار کودک پشتیبانی میکند.
لغو کار کودک در ایران
کارشناسان اجتماعی معتقدند برای مبارزه با کار کودکان در کارگاههای زیرزمینی، ایران باید رویکردی چندوجهی اتخاذ کند که به علل ریشهای و نارساییهای سیستمی مرتبط با این مشکل بپردازد. توصیههای کلیدی در این حوزه عبارتند از:
افزایش حمایتهای قانونی
قوانین کار موجود در ایران باید برای ممنوعیت صریح کار کودک در همه بخشها از جمله صنایع غیررسمی، تقویت شود. از طرفی اعمال مجازاتهای سختتر برای تخلفات میتواند کارفرمایان را از استثمار کودکان بازدارد.
گسترش دسترسی به آموزش
آموزش رایگان و اجباری، همراه با حمایت مالی از خانوادههای کمدرآمد، میتواند فشارهای اقتصادی را که کودکان را به سمت کار سوق میدهد، کاهش دهد. ابتکارات مبتنی بر جامعه باید بر ادغام مجدد کودکان کار در سیستم آموزشی متمرکز شود.
بهبود مکانیسمهای نظارتی
ایجاد یک کارگروه اختصاصی برای نظارت بر بخشهای غیررسمی و بررسی شیوههای کار کودکان بسیار مهم است. همکاری با سازمانهای غیردولتی و نهادهای حمایتی میتواند این تلاشها را افزایش دهد.
افزایش آگاهی عمومی
کمپینهای آگاهی باید جوامعی را هدف قرار دهند که در آنها کار کودک رایج است و خانوادهها را در مورد خطرات کار کودک و اهمیت آموزش آگاه کنند. این کمپینها همچنین میتوانند به هنجارهای فرهنگی که منجر به تداوم کار کودک شدهاند، بپردازند.
تقویت سیستمهای حمایت اجتماعی
ارائه برنامههای حمایت اجتماعی مانند یارانه برای خانوادههای کمدرآمد، میتواند فشارهای مالی را که منجر به کار کودکان میشود، کاهش دهد.
مشارکتهای بینالمللی
همکاری با سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف و ILO میتواند منابع و تخصص مورد نیاز برای مقابله مؤثر با کار کودکان را در اختیار ایران قرار دهد.
در مجموع باید گفت در حالی که سایر کشورها در مبارزه با کار کودکان پیشرفت چشمگیری داشتهاند، رسیدگی به این مشکل در ایران همچنان نیازمند تلاشهای هماهنگ دولت، جامعه مدنی و سازمانهای بینالمللی است. دولت با اولویت دادن به آموزش، اجرای قوانین کار و حمایت اجتماعی، میتواند محیط امنتر و عادلانهتری را برای فرزندان خود ایجاد و اطمینان حاصل کند که آنها با فرصتهایی شایسته، رشد میکنند.
بررسیها نشان میدهد که چالشهای اقتصادی ایران از جمله تورم، بیکاری و فقر، به افزایش کار کودکان بهویژه در کارگاههای زیرزمینی کمک کرده است. این کارگاهها خارج از محدوده مقررات دولتی و قوانین کار، استانداردهای ایمنی و نظارت فعالیت میکنند. کودکان شاغل در این صنایع غیررسمی معمولاً در منسوجات، نجاری، فلزکاری و تولید در مقیاس کوچک کار میکنند. بسیاری از کودکان شاغل در کارگاههای زیرزمینی ایران از خانوادههای فقیر، جوامع مهاجر یا حاشیهنشین داخلی هستند. برای این خانوادهها، فرستادن کودکان به کار اغلب یک استراتژی بقاست. در عمل، بسیاری از این کودکان از تحصیل محروم میشوند، فرصتهای آینده آنها محدود میشود و چرخههای فقر در زندگیشان تداوم مییابد.
این در حالی است که ماهیت غیررسمی کارگاههای زیرزمینی، کودکان را در معرض خطرات متعددی همچون آسیبهای جسمی، روانی و اجتماعی قرار میدهد. از جمله این خطرها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
خطرات بهداشتی
کودکانی که در کارگاههای زیرزمینی کار میکنند اغلب در معرض شرایط خطرناکی هستند. آنها ممکن است در معرض مواد سمی مانند مواد شیمیایی در صنایع رنگرزی و فلزکاری قرار گیرند یا با خطر آسیب ناشی از ماشینآلات و ابزارهای بدون محافظ مواجه شوند. فقدان تهویه، روشنایی مناسب و تجهیزات ایمنی این خطرات را تشدید میکند. قرار گرفتن طولانیمدت در معرض چنین شرایطی میتواند منجر به بیماریهای مزمن، مشکلات تنفسی و ناتوانیهای دائمی شود.
استثمار و سوءاستفاده
بدون نظارتهای قانونی، این کارگاهها اغلب کودکان کار را با پرداخت دستمزدهای ناچیز، بسیار کمتر از حداقل، استثمار میکنند. کودکان اغلب ساعات طولانی، گاهی اوقات بیش از 12 ساعت در روز و بدون استراحت کار میکنند. علاوه بر این، بسیاری از افراد با آزارهای کلامی و فیزیکی مواجه میشوند که به سلامت روان آنها آسیبهای جدی و جبرانناپذیر وارد میکند.
محرومیت تحصیلی
کار در کارگاههای زیرزمینی، کودکان را از دسترسی به آموزش محروم میکند؛ چراکه آنها باید روز خود را به جای رفتن به مدرسه، کار کنند. این غفلت آموزشی نهتنها رشد فردی را محدود میکند، بلکه فقر را هم تداوم میبخشد. این کودکان فاقد مهارتها و صلاحیتهای لازم برای فرصتهای شغلی بهتر در بزرگسالی هستند.
انگ اجتماعی
کودکان کار اغلب به حاشیه رانده شدن اجتماعی را تجربه میکنند؛ زیرا از شبکههای همسالان و تجربیات عادی دوران کودکی کنار گذاشته شدهاند. این انزوا میتواند تأثیرات بلندمدتی بر عزت نفس و توانایی آنها برای ادغام در جامعه داشته باشد.
تلاشهای جهانی
در حالی که پرداختن به کار کودکان در کارگاههای زیرزمینی چالشبرانگیز است، چندین کشور اقداماتی را برای کاهش کار کودکان و محافظت از آنها در برابر استثمار اجرا کردهاند.
از جمله این اقدامات افزایش آگاهی در خصوص اهمیت آموزش است. آموزش یکی از مؤثرترین ابزارها برای مبارزه با کار کودکان است. کشورهایی مانند بنگلادش و کنیا برنامههای آموزش ابتدایی رایگان و اجباری را معرفی کردهاند تا اطمینان حاصل شود که کودکان خانوادههای کمدرآمد به مدرسه دسترسی دارند. برنامههای تشویقی در برزیل، مشوقهای مالی را برای خانوادههایی فراهم میکند که به جای فرستادن فرزندانشان به محل کار، آنها را به مدرسه میفرستند.
کمپینهای آگاهی عمومی نیز نقش مهمی در تغییر نگرشهای اجتماعی نسبت به کار کودکان دارد. بهعنوان مثال، سازمانهایی مانند یونیسف و سازمان بینالمللی کار (ILO) کمپینهای جهانی را برای آموزش جوامع در مورد آسیبهای کار کودکان و اهمیت آموزش اجرا میکنند. در برخی مناطق، برنامههای مبتنی بر جامعه مستقیماً با خانوادهها درگیر میشوند تا به دلایل اصلی کار کودکان رسیدگی کنند.
همچنین کشورهایی مانند فیلیپین، مکانیسمهای نظارتی را برای نظارت بر بخشهای غیررسمی و شناسایی موارد کار کودکان ایجاد کردهاند. این ابتکارات شامل استقرار بازرسان کار برای ارزیابی شرایط کار و اجرای انطباق با قوانین کار است و در برخی موارد، دولتهای محلی با سازمانهای غیردولتی همکاری میکنند.
در کنار اینها، طرحهای حمایت اجتماعی برای کاهش فشارهای اقتصادی که خانوادهها را به فرستادن فرزندان به کار سوق میدهد، حیاتی هستند. در آفریقای جنوبی، برنامههایی مانند کمکهزینه حمایت از کودک به خانوادههای کمدرآمد کمک مالی میکند و آنها را قادر میسازد تا تحصیل و رفاه فرزندان خود را در اولویت قرار دهند. ابتکارات جهانی مانند برنامه بینالمللی ILO برای حذف کار کودکان هم کشورها را تشویق میکند تا در مقابله با کار کودکان با یکدیگر همکاری کنند. این همکاریها از طریق کمکهای فنی، تحقیقات و برنامههای ظرفیتسازی، از دولتها برای اقدامات همهجانبه جهت لغو کار کودک پشتیبانی میکند.
لغو کار کودک در ایران
کارشناسان اجتماعی معتقدند برای مبارزه با کار کودکان در کارگاههای زیرزمینی، ایران باید رویکردی چندوجهی اتخاذ کند که به علل ریشهای و نارساییهای سیستمی مرتبط با این مشکل بپردازد. توصیههای کلیدی در این حوزه عبارتند از:
افزایش حمایتهای قانونی
قوانین کار موجود در ایران باید برای ممنوعیت صریح کار کودک در همه بخشها از جمله صنایع غیررسمی، تقویت شود. از طرفی اعمال مجازاتهای سختتر برای تخلفات میتواند کارفرمایان را از استثمار کودکان بازدارد.
گسترش دسترسی به آموزش
آموزش رایگان و اجباری، همراه با حمایت مالی از خانوادههای کمدرآمد، میتواند فشارهای اقتصادی را که کودکان را به سمت کار سوق میدهد، کاهش دهد. ابتکارات مبتنی بر جامعه باید بر ادغام مجدد کودکان کار در سیستم آموزشی متمرکز شود.
بهبود مکانیسمهای نظارتی
ایجاد یک کارگروه اختصاصی برای نظارت بر بخشهای غیررسمی و بررسی شیوههای کار کودکان بسیار مهم است. همکاری با سازمانهای غیردولتی و نهادهای حمایتی میتواند این تلاشها را افزایش دهد.
افزایش آگاهی عمومی
کمپینهای آگاهی باید جوامعی را هدف قرار دهند که در آنها کار کودک رایج است و خانوادهها را در مورد خطرات کار کودک و اهمیت آموزش آگاه کنند. این کمپینها همچنین میتوانند به هنجارهای فرهنگی که منجر به تداوم کار کودک شدهاند، بپردازند.
تقویت سیستمهای حمایت اجتماعی
ارائه برنامههای حمایت اجتماعی مانند یارانه برای خانوادههای کمدرآمد، میتواند فشارهای مالی را که منجر به کار کودکان میشود، کاهش دهد.
مشارکتهای بینالمللی
همکاری با سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف و ILO میتواند منابع و تخصص مورد نیاز برای مقابله مؤثر با کار کودکان را در اختیار ایران قرار دهد.
در مجموع باید گفت در حالی که سایر کشورها در مبارزه با کار کودکان پیشرفت چشمگیری داشتهاند، رسیدگی به این مشکل در ایران همچنان نیازمند تلاشهای هماهنگ دولت، جامعه مدنی و سازمانهای بینالمللی است. دولت با اولویت دادن به آموزش، اجرای قوانین کار و حمایت اجتماعی، میتواند محیط امنتر و عادلانهتری را برای فرزندان خود ایجاد و اطمینان حاصل کند که آنها با فرصتهایی شایسته، رشد میکنند.
ارسال دیدگاه