
معایب انصراف از بیمه تأمیناجتماعی
آرمین خوشوقتی کارشناس حقوق و روابط کار
اصل بیمه از اولین ضروریات اشتغال است، اما چرا برخی نیروی کار شاغل نسبت به مزایای کوتاهمدت و بلندمدت بیمه و حمایتهای اجتماعی اطلاع کافی ندارند و برای قطع رابطه بیمهپردازی اشتیاق نشان میدهند؟ چگونه میتوان آگاهی جمعی مردم را در رابطه با مزایای قرارگیری در زیر چتر حمایتی سازمان بزرگ تأمیناجتماعی افزایش داد؟
برخی مواقع مشاهده میشود کارگری که نمیداند داشتن بیمه چه مزایایی دارد و فقدان آن چه مضراتی به بار میآورد، با کارفرما توافق خلاف قانون میکند و میپذیرد که بیمه نشود و در مقابل آن، هر ماه مبلغ حق بیمه را علاوه بر حقوق از کارفرما دریافت کند. این کارگر به احتمال بسیار زیاد در آینده پشیمان میشود و در موارد بسیاری هیچ راهی برای جبران وجود ندارد. برخی کارفرمایان نیز آگاهی ندارند و نمیدانند تبعات این توافق غیرقانونی چیست، بنابراین به این رفتار خلاف قانون تن میدهند و به جای پرداخت حق بیمه به سازمان تأمیناجتماعی، پول بیمه را به خود کارگر میدهند. این کارفرمایان نیز در موارد بسیار ضرر میکنند؛ چراکه کارگری که خود توافق کرده ممکن است به جایی برسد که پشیمان شود، به عنوان نمونه اگر به سن بازنشستگی برسد یا دچار بیماری شود و نیاز به غرامت ایام بیماری داشته باشد، در این شرایط ممکن است از کارفرما شکایت کند؛ چون به بیمه واقعاً نیاز دارد. در صورت شکایت کارگر، آن توافق غیرقانونی هیچ اعتباری نخواهد داشت و کارفرما ضرر خواهد کرد. در صورت شکایت کارگر از کارفرما در مورد بیمه برای نهاد دولت نیز دردسر ایجاد میشود؛ زیرا مراجع حل اختلاف باید وقت و نیرو بگذارند تا به چنین پروندههایی رسیدگی کنند و تأمیناجتماعی نیز باید تبعات اجرای آرای صادره را بپذیرد. بنابراین عدم پرداخت بیمه برای کارگر حتی با توافق خود کارگر، بهشدت دردسرساز است و کارگر، کارفرما و دولت را با مشکل مواجه میکند. اما چگونه میتوان آگاهی مردم و نیروی کار را نسبت به مزایای بیمه افزایش داد؟ در حقیقت رسالت اصلی این کار برعهده نهادهای بیمهگر است. این در حالی است که ما برای افزایش آگاهی جمعی در مورد مزایای بیمه، نیاز به «فرهنگسازی» داریم. تأمیناجتماعی به عنوان صندوقی که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش دارد، این آگاهیرسانی و کار فرهنگی را انجام میدهد، اما به نظر میرسد کماکان به اقدامات بهبودبخش و راهبردهای تکمیلی بیشتر نیازمندیم.
تصویر سازمان تأمیناجتماعی در نگاه جامعه، میبایست یک تصویر خوانا، واضح و منطبق با واقعیت باشد و برای موفقیت در این مسیر، ما به اعتمادسازی نیاز داریم. تصویر تأمیناجتماعی به عنوان یک نهاد عمومی که هدف آن تأمین آتیه کارگر و پشتیبانی از کارفرماست، باید به طور کامل و واضح در رسانهها - و در رأس همه، رسانه خود این سازمان- منعکس شود. با تشریح خدمات سازمان در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و تبیین حمایتهای سازمان، این تصویر تکمیل خواهد شد. تنها در صورت ترسیم چنین تصویری و تبیین همه جزییات آن، روند اعتمادسازی با موفقت انجام خواهد شد. جامعه باید بداند که حضور در زیر چتر سازمان تأمیناجتماعی چه فوایدی دارد. اگر غیر از این باشد، هم کارگران و هم کارفرمایان متضرر میشوند. ما با پروندههای حقوقی بسیاری مواجه هستیم که کارگر ۱۰ سال بعد از انصراف اختیاری از بیمهپردازی که البته روندی غیرقانونی بوده، پشیمان شده و به دنبال شکایت از کارفرماست. ما کارگرانی داریم که در دوران رونق کارگاه، خود را بینیاز از بیمه میبینند، اما بعد از گذشت مدتی، ناگهان بیکار میشوند. در این شرایط این افراد بهشدت به مستمری بیکاری نیازمند میشوند، اما راهی برای بازگشت نیست. جامعه باید متوجه شود «بیمه» اولین شرط اشتغال است. کار بدون بیمه تأمیناجتماعی هیچگونه امنیتی ندارد و کارگر در صورت بروز کوچکترین مشکلی، متوجه جای خالی چتر حمایتها میشود. بنابراین نیروی کار باید بداند انصراف از بیمه به معنای «انصراف از امروز مطمئن و آینده ایمن و آسوده» است. کارگری که بیمه نمیخواهد، غیرمستقیم به خانواده خود نیز آسیب میزند.
برخی مواقع مشاهده میشود کارگری که نمیداند داشتن بیمه چه مزایایی دارد و فقدان آن چه مضراتی به بار میآورد، با کارفرما توافق خلاف قانون میکند و میپذیرد که بیمه نشود و در مقابل آن، هر ماه مبلغ حق بیمه را علاوه بر حقوق از کارفرما دریافت کند. این کارگر به احتمال بسیار زیاد در آینده پشیمان میشود و در موارد بسیاری هیچ راهی برای جبران وجود ندارد. برخی کارفرمایان نیز آگاهی ندارند و نمیدانند تبعات این توافق غیرقانونی چیست، بنابراین به این رفتار خلاف قانون تن میدهند و به جای پرداخت حق بیمه به سازمان تأمیناجتماعی، پول بیمه را به خود کارگر میدهند. این کارفرمایان نیز در موارد بسیار ضرر میکنند؛ چراکه کارگری که خود توافق کرده ممکن است به جایی برسد که پشیمان شود، به عنوان نمونه اگر به سن بازنشستگی برسد یا دچار بیماری شود و نیاز به غرامت ایام بیماری داشته باشد، در این شرایط ممکن است از کارفرما شکایت کند؛ چون به بیمه واقعاً نیاز دارد. در صورت شکایت کارگر، آن توافق غیرقانونی هیچ اعتباری نخواهد داشت و کارفرما ضرر خواهد کرد. در صورت شکایت کارگر از کارفرما در مورد بیمه برای نهاد دولت نیز دردسر ایجاد میشود؛ زیرا مراجع حل اختلاف باید وقت و نیرو بگذارند تا به چنین پروندههایی رسیدگی کنند و تأمیناجتماعی نیز باید تبعات اجرای آرای صادره را بپذیرد. بنابراین عدم پرداخت بیمه برای کارگر حتی با توافق خود کارگر، بهشدت دردسرساز است و کارگر، کارفرما و دولت را با مشکل مواجه میکند. اما چگونه میتوان آگاهی مردم و نیروی کار را نسبت به مزایای بیمه افزایش داد؟ در حقیقت رسالت اصلی این کار برعهده نهادهای بیمهگر است. این در حالی است که ما برای افزایش آگاهی جمعی در مورد مزایای بیمه، نیاز به «فرهنگسازی» داریم. تأمیناجتماعی به عنوان صندوقی که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش دارد، این آگاهیرسانی و کار فرهنگی را انجام میدهد، اما به نظر میرسد کماکان به اقدامات بهبودبخش و راهبردهای تکمیلی بیشتر نیازمندیم.
تصویر سازمان تأمیناجتماعی در نگاه جامعه، میبایست یک تصویر خوانا، واضح و منطبق با واقعیت باشد و برای موفقیت در این مسیر، ما به اعتمادسازی نیاز داریم. تصویر تأمیناجتماعی به عنوان یک نهاد عمومی که هدف آن تأمین آتیه کارگر و پشتیبانی از کارفرماست، باید به طور کامل و واضح در رسانهها - و در رأس همه، رسانه خود این سازمان- منعکس شود. با تشریح خدمات سازمان در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و تبیین حمایتهای سازمان، این تصویر تکمیل خواهد شد. تنها در صورت ترسیم چنین تصویری و تبیین همه جزییات آن، روند اعتمادسازی با موفقت انجام خواهد شد. جامعه باید بداند که حضور در زیر چتر سازمان تأمیناجتماعی چه فوایدی دارد. اگر غیر از این باشد، هم کارگران و هم کارفرمایان متضرر میشوند. ما با پروندههای حقوقی بسیاری مواجه هستیم که کارگر ۱۰ سال بعد از انصراف اختیاری از بیمهپردازی که البته روندی غیرقانونی بوده، پشیمان شده و به دنبال شکایت از کارفرماست. ما کارگرانی داریم که در دوران رونق کارگاه، خود را بینیاز از بیمه میبینند، اما بعد از گذشت مدتی، ناگهان بیکار میشوند. در این شرایط این افراد بهشدت به مستمری بیکاری نیازمند میشوند، اما راهی برای بازگشت نیست. جامعه باید متوجه شود «بیمه» اولین شرط اشتغال است. کار بدون بیمه تأمیناجتماعی هیچگونه امنیتی ندارد و کارگر در صورت بروز کوچکترین مشکلی، متوجه جای خالی چتر حمایتها میشود. بنابراین نیروی کار باید بداند انصراف از بیمه به معنای «انصراف از امروز مطمئن و آینده ایمن و آسوده» است. کارگری که بیمه نمیخواهد، غیرمستقیم به خانواده خود نیز آسیب میزند.
ارسال دیدگاه