نابرابری آموزشی در دوران آموزش غیر حضوری

نابرابری آموزشی در دوران آموزش غیر حضوری

 در سال‌های پساکرونا، بحث پیرامون کیفیت آموزش مجازی و نقش آن در تحول نظام آموزشی ایران همچنان مطرح است. این مسأله در اذهان برخی تهدیدی برای کارایی آموزشی و در دیدگاه دیگران فرصتی برای تحقق عدالت آموزشی تلقی می‌شود. علیرضا رحیمی، معلم، مدرس دانشگاه و کارشناس آموزش و پرورش، در این گفت‌وگو از تجربه خود در دوران کرونا سخن می‌گوید که به عقیده او بهترین دوره تدریسش بود. اما او بر این باور است که نبود زیرساخت‌ها، ناآمادگی معلمان و طراحی نادرست فعالیت‌ها، موجب ناکارآمدی آموزش مجازی در ایران شده است. رحیمی تأکید دارد که برای بهره‌برداری بهینه از این روش، باید معلمان به آموزش‌های تخصصی در این حوزه مجهز شوند.

آیا آموزش مجازی می‌تواند در ایران مؤثر باشد و از کیفیت آموزشی لازم برخوردار است؟
در ابتدا باید تفاوتی اساسی بین پتانسیل بالقوه آموزش مجازی و آنچه که در حال حاضر در ایران وجود دارد، قائل شویم. آموزش مجازی به‌طور ذاتی ظرفیت بالایی دارد. تجربیات شخصی من در سطوح مختلف آموزش، از ابتدایی تا دانشگاه، نشان می‌دهد که در برخی مواقع، این نوع آموزش حتی کاراتر از آموزش حضوری بوده است. در کلاس‌های حضوری، گاهی بخشی از زمان به دلیل حواس‌پرتی‌ها یا مشکلات دیگر هدر می‌رود، اما در فضای مجازی می‌توان هر دقیقه از کلاس را به‌طور کامل و هدفمند استفاده کرد.
با این حال، برای اینکه این بهره‌وری به حقیقت بپیوندد، چند پیش‌شرط ضروری است: داشتن زیرساخت‌های مناسب، از جمله تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، سرعت اینترنت کافی و پلتفرم‌های کارآمد. اما مهم‌ترین عامل، توانمندی معلمان در طراحی فعالیت‌های یادگیری مناسب برای فضای مجازی است. اگر معلم نتواند آموزش را به‌طور مؤثر در فضای مجازی منتقل کند، حتی بهترین پلتفرم‌ها نیز بی‌فایده خواهند بود. به‌همین دلیل، معتقدم که آینده آموزش ممکن است به‌طور کامل به فضای مجازی منتقل شود، اما این تغییر تنها در صورت داشتن زیرساخت‌های مناسب و معلمان توانمند امکان‌پذیر خواهد بود.

آیا سرعت اینترنت و کیفیت ابزارها مهم‌ترین موانع در آموزش مجازی هستند؟
بدون تردید، ابزار مناسب و اینترنت پرسرعت جزو پیش‌نیازهای اساسی برای هر نوع آموزش مجازی هستند. در حال حاضر، پلتفرم‌هایی مانند بیگ‌بلو و اسکای‌روم موجود هستند که بسته به زیرساخت‌های خود می‌توانند عملکرد قابل قبولی داشته باشند. اما سرعت اینترنت و کیفیت ابزارها به‌طور مستقیم بر کارآیی این پلتفرم‌ها تأثیر می‌گذارند. با این حال، مهم‌تر از این‌ها، مسأله اصلی در آموزش مجازی ایران، ناآمادگی معلمان است. حتی اگر بهترین ابزارها و زیرساخت‌ها هم در دسترس باشند، معلمی که قادر به طراحی و پیاده‌سازی فعالیت‌های یادگیری در فضای مجازی نباشد، نمی‌تواند کلاس مؤثری برگزار کند. در دوران کرونا، فرصت طلایی برای رشد و بهبود آموزش مجازی فراهم شد، اما این فرصت به‌طور کامل استفاده نشد. پلتفرم شاد ایجاد شد، اما هیچ اقدامی جدی برای آموزش و توانمندسازی معلمان صورت نگرفت. تجربه من در این دوران، که در سطوح مختلف آموزشی از دکتری تا ابتدایی تدریس می‌کردم، نشان داد که موفقیت در آموزش مجازی تنها به طراحی مؤثر فعالیت‌های یادگیری بستگی دارد. در این شرایط، معلمان باید مهارت‌های لازم برای ایجاد فضایی جذاب و آموزنده در فضای مجازی را بیاموزند، مسئله‌ای که در نظام آموزشی فعلی ایران به‌طور جدی نادیده گرفته شده است.

به نظر شما آموزش مجازی باعث تشدید نابرابری‌های آموزشی در مدارس دولتی شده است؟
اگر زیرساخت‌های آموزشی به درستی فراهم گردد، آموزش مجازی می‌تواند به ابزاری قدرتمند برای برابری آموزشی تبدیل شود. این روش قادر است دانش‌آموزان در مناطق دوردست را به منابع و معلمان باکیفیت متصل کند. اما مشکل اصلی در ناتوانی معلمان و ضعف زیرساخت‌هاست. در چنین شرایطی، کلاس‌های شلوغ با معلمان کم‌تجربه و ابزارهای ناکافی نمی‌توانند توقعات بلندپروازانه‌ای مانند تسخیر آینده کنکور را برآورده کنند. به عبارت دیگر، نابرابری آموزشی از ضعف کیفیت تدریس ناشی می‌شود، نه از خود فضای مجازی.

آیا انجام تکالیف توسط والدین در آموزش آنلاین آسیب جدی محسوب  می شود؟
بله، این یک آسیب جدی است. ریشه این مشکل در طراحی نادرست فعالیت‌های یادگیری است. وقتی تکالیف به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که والدین قادر به انجام آن‌ها به‌جای کودک باشند، این اتفاق می‌افتد. نتیجه‌اش کاهش کیفیت یادگیری و در نهایت منجر به «بی‌سوادپروری» می‌شود، چرا که در ظاهر فرد کلاس را می‌گذراند اما یادگیری واقعی رخ نمی‌دهد. 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه