آموزش آنلاین؛ آزمونی برای عدالت
ثریا مطهرنیا معلم نمونه کشوری
کرونا بهعنوان یک بحران جهانی، نهتنها نظامهای بهداشتی و اقتصادی را به چالش کشید، بلکه آزمونی دشوار برای نظامهای آموزشی سراسر جهان بود. اما برای آموزش و پرورش ایران، این بحران چیزی بیش از یک شوک بود؛ آنچه که در دل این بحران نمایان شد، نابرابریهای عمیق و تاریخیای بود که در ساختار آموزش نهفته بود. تعطیلی مدارس، در حالی که خود یک چالش جدی بود، زمینهساز آزمون دیگری برای نظام آموزشی ایران شد. آزمونی که در آن نهتنها کیفیت آموزش، بلکه دسترسی به آن نیز زیر ذرهبین قرار گرفت. پرسش بزرگ این است: آیا آموزش آنلاین در ایران توانسته نقش جایگزین واقعی کلاسهای حضوری را ایفا کند، یا تنها بهعنوان یک تدبیر موقت، ادامهای نمادین از آموزش است؟ تجربه من بهعنوان معلمی که در مناطق روستایی تدریس کردهام، متفاوت از روایتهای رسمی است. در ایام کرونا، نه اینترنت قابلاستفادهای وجود داشت، نه گوشی هوشمند یا تبلت و نه زیرساختهای مناسب برای برگزاری کلاسهای آنلاین. نتیجه این شد که آموزش مجازی برای بخش بزرگی از کشور عملاً غیرممکن بود. حتی امروز که در دو مدرسه کمبرخوردار مشغول به تدریس هستم، وضعیت تغییری نکرده است. شاید در ظاهر کلاسهای آنلاین برگزار شود، اما کیفیت آموزشی که باید باشد، هنوز در دسترس نیست.
آمارهای جهانی وضعیت اسفبار آموزش در ایران را نشان میدهند. کرونا نابرابریهای آموزشی را بیشتر کرده و فاصله بین مناطق برخوردار و محروم را عمیقتر کرده است. دانشآموزان شهری از امکانات آنلاین بهرهبرداری میکنند، در حالی که دانشآموزان روستایی از ابزارهای ابتدایی هم محروم هستند. این نابرابریها، تأثیرات اجتماعی و اقتصادی گستردهای به دنبال خواهد داشت. چالش اصلی تأمین دسترسی برابر به امکانات آموزشی دیجیتال است. توسعه زیرساختهای اینترنت در مناطق محروم و تأمین تبلت یا لپتاپهای کمهزینه از ضروریات است. طراحی پلتفرمهای سبک و کمحجم برای اینترنت ضعیف و آموزش فناوری برای معلمان مناطق کمبرخوردار نیز ضروری است تا ابزارهای آموزشی بهطور مؤثر استفاده شوند و عدالت آموزشی فراهم گردد. در کنار دولت، سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی نیز باید به این مسیر بپیوندند. ایجاد کتابخانههای دیجیتال محلی، مراکز یادگیری کوچک و پروژههای مسئولیت اجتماعی شرکتها میتواند به کاهش فاصله آموزشی کمک کند. اگر نگاه به آموزش آنلاین بهعنوان یک ابزار عدالت آموزشی و نهتنها یک راهحل اضطراری باشد، میتوان امیدوار بود که در بلندمدت، این تغییرات به نفع تمامی دانشآموزان کشور تمام شود.
چشمانداز امیدوارکنندهای در پیش است؛ روزی که همه کودکان، چه شهری و چه روستایی، بهطور برابر از آموزش دیجیتال باکیفیت بهرهمند شوند. روزی که آموزش آنلاین نه تنها یک ابزار، بلکه یک فرصت برابر برای رشد و پیشرفت باشد. این مسیر دشوار است، اما ضروری است؛ چراکه آموزش بدون عدالت، تنها بازتولید نابرابری خواهد بود.
آمارهای جهانی وضعیت اسفبار آموزش در ایران را نشان میدهند. کرونا نابرابریهای آموزشی را بیشتر کرده و فاصله بین مناطق برخوردار و محروم را عمیقتر کرده است. دانشآموزان شهری از امکانات آنلاین بهرهبرداری میکنند، در حالی که دانشآموزان روستایی از ابزارهای ابتدایی هم محروم هستند. این نابرابریها، تأثیرات اجتماعی و اقتصادی گستردهای به دنبال خواهد داشت. چالش اصلی تأمین دسترسی برابر به امکانات آموزشی دیجیتال است. توسعه زیرساختهای اینترنت در مناطق محروم و تأمین تبلت یا لپتاپهای کمهزینه از ضروریات است. طراحی پلتفرمهای سبک و کمحجم برای اینترنت ضعیف و آموزش فناوری برای معلمان مناطق کمبرخوردار نیز ضروری است تا ابزارهای آموزشی بهطور مؤثر استفاده شوند و عدالت آموزشی فراهم گردد. در کنار دولت، سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی نیز باید به این مسیر بپیوندند. ایجاد کتابخانههای دیجیتال محلی، مراکز یادگیری کوچک و پروژههای مسئولیت اجتماعی شرکتها میتواند به کاهش فاصله آموزشی کمک کند. اگر نگاه به آموزش آنلاین بهعنوان یک ابزار عدالت آموزشی و نهتنها یک راهحل اضطراری باشد، میتوان امیدوار بود که در بلندمدت، این تغییرات به نفع تمامی دانشآموزان کشور تمام شود.
چشمانداز امیدوارکنندهای در پیش است؛ روزی که همه کودکان، چه شهری و چه روستایی، بهطور برابر از آموزش دیجیتال باکیفیت بهرهمند شوند. روزی که آموزش آنلاین نه تنها یک ابزار، بلکه یک فرصت برابر برای رشد و پیشرفت باشد. این مسیر دشوار است، اما ضروری است؛ چراکه آموزش بدون عدالت، تنها بازتولید نابرابری خواهد بود.
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها




