ابزارهای کالامحور؛ مسیر تازه تأمین مالی تولید

ابزارهای کالامحور؛ مسیر تازه تأمین مالی تولید

حمیدرضا بیاتی‌نیا کاشانی روزنامه نگار

اقتصاد ایران در ماه‌های اخیر با نوسان‌های شدید نقدینگی و محدودیت‌های بانکی روبه‌رو بوده است؛ وضعیتی که فشار مضاعفی بر بنگاه‌های تولیدی وارد کرده و سرعت فعالیت آن‌ها را کاهش داده است. مسیرهای سنتی تأمین مالی که عمدتاً مبتنی بر وام‌های بانکی بودند، دیگر پاسخگوی نیازهای فوری و میان‌مدت صنایع نیستند و افزایش زمان بین تولید و وصول نقدینگی، پیچیدگی‌های بیشتری برای برنامه‌ریزی تولید ایجاد کرده و بهره‌وری را تحت فشار قرار داده است. این شرایط، زنگ هشداری برای مدیران و سیاست‌گذاران است تا به جای اتکا صرف به شیوه‌های مرسوم، راهکارهای جایگزین و نوآورانه را بررسی و به کار گیرند. ابزارهای مبتنی بر کالا و سازوکارهای مالی نوین، آرام‌آرام به گزینه‌ای عملی برای تأمین سرمایه در گردش بدل شده‌اند و می‌توانند بخشی از بار تأمین مالی را از دوش نظام بانکی بردارند و مسیر تازه‌ای برای پایداری تولید ایجاد کنند.
بنگاه‌های تولیدی هم‌اکنون در فضایی فعالیت می‌کنند که نه‌تنها منابع مالی محدود شده، بلکه جریان نقدینگی با تاخیرهای طولانی روبه‌رو است. محدودیت‌های بانکی و افزایش سختگیری در ارائه وام‌ها باعث شده است بسیاری از شرکت‌ها حتی برای خرید مواد اولیه یا اجرای طرح‌های توسعه‌ای با مشکل روبه‌رو شوند. در چنین شرایطی، مدیران صنایع به دنبال ابزارهایی هستند که سرعت تأمین مالی را افزایش دهند، هزینه‌ها را کاهش دهند و جریان نقدینگی را روان‌تر کنند.

کاهش وابستگی به بانک‌ها 
یکی از پیامدهای مهم شرایط کنونی، ناکارآمدی مسیرهای سنتی تأمین مالی است. بسیاری از فعالان صنعتی معتقدند اتکا صرف به وام‌های بانکی، دیگر پاسخگوی الزامات تولید در اقتصادی با نوسان‌های شدید و محدودیت‌های اعتباری نیست. کاهش توان وام‌دهی بانک‌ها، سخت‌تر شدن شرایط وثیقه‌گذاری و افزایش هزینه تسهیلات باعث شده مسیر دریافت منابع مالی برای واحدهای تولیدی طولانی‌تر و پرریسک‌تر از گذشته شود. در چنین فضایی، حتی بنگاه‌هایی که ظرفیت تولید مناسب دارند نیز با خطر کاهش فعالیت مواجه می‌شوند، زیرا نبود نقدینگی کافی مانع خرید مواد اولیه، اجرای طرح‌های توسعه‌ای یا حتی حفظ چرخه جاری عملیاتی می‌شود.
در همین راستا، اوراق سلف استاندارد کوتاه‌مدت با تحویل گواهی سپرده کالایی به‌عنوان جدیدترین ابزار تأمین مالی در بازار سرمایه مطرح شده است. مدیر بازار مشتقه و ابزارهای نوین بورس کالا در گفت‌وگو با «آتیه‌نو» این ابزار را راهکاری کارآمد برای رفع مشکلات نقدینگی و افزایش شفافیت در زنجیره تولید معرفی کرد. رحمان آراسته توضیح داد که کل مراحل از زمان ارائه درخواست تا انتشار اوراق، حداکثر طی ۱۴ روز کاری انجام می‌شود و بنگاه‌ها قادر خواهند بود در بازه ۱۵ روز تا شش ماه، تأمین مالی موردنیاز خود را برنامه‌ریزی کنند.
آراسته تأکید کرد که بسیاری از شرکت‌های تولیدی که امکان بازپرداخت نقدی فوری ندارند، می‌توانند از این ابزار بهره ببرند. وی افزود: «استفاده از گواهی سپرده کالایی در کنار اوراق سلف، به بنگاه‌ها اجازه می‌دهد بدهی‌ها و مطالبات خود را به‌صورت تهاتر و در چارچوبی شفاف و قابل رهگیری مدیریت کنند و روابط مالی میان شرکت‌های هم‌گروه یا فعال در یک زنجیره تولید سامان یابد.» وی با اشاره به اینکه ترکیب این دو ابزار سرعت وصول مطالبات را افزایش می‌دهد، اضافه کرد که این ابزار امکان تبدیل سریع کالا به نقدینگی را نیز فراهم می‌کند. آثار این تحول تنها محدود به سرعت تأمین مالی نیست؛ کاهش هزینه‌های مبادلات، بهبود شفافیت مالی و کمک به کنترل فشارهای تورمی در بازه میان‌مدت نیز از دیگر دستاوردهای آن خواهد بود.
به گفته آراسته، صنایع معدنی، پتروشیمی و دیگر بخش‌های تولیدی، می‌توانند از این ابزار تحولی چشمگیر در فرآیند تأمین مالی خود بهره‌مند شوند. این رویکرد نه‌تنها وابستگی به بانک‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه به افزایش چابکی بنگاه‌ها و مدیریت هوشمند نقدینگی کمک می‌کند. هم‌زمان، تحلیلگران مالی معتقدند، در شرایط کنونی، تمرکز صرف بر دریافت وام‌های بانکی، بنگاه‌ها را با خطر افزایش بدهی‌های کوتاه‌مدت مواجه می‌کند و توان برنامه‌ریزی برای سرمایه در گردش را محدود می‌سازد. ابزارهای مبتنی بر کالا، با فراهم کردن امکان تبدیل دارایی‌های موجود به نقدینگی، فرصت می‌دهند تا شرکت‌ها ضمن کاهش فشار بر منابع بانکی، برنامه‌های تولید و توسعه را بدون وقفه پیش ببرند.

مزایای ابزارهای نوین
ابزارهای مالی مبتنی بر کالا در شرایطی اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند که جریان نقدینگی در اقتصاد دچار اختلال باشد. در چنین وضعیتی، واحدهای تولیدی نمی‌توانند کالاهای موجود یا محصولات در حال تولید خود را به‌سرعت به سرمایه در گردش تبدیل کنند. اوراق سلف استاندارد کوتاه‌مدت با پشتوانه گواهی سپرده کالایی، امکان استفاده از ظرفیت انبارها و برنامه تولید آتی را به‌عنوان پشتوانه تأمین مالی فراهم می‌کند و فشار وابستگی به شبکه بانکی را کاهش می‌دهد.
ساختار تهاتری این ابزار باعث می‌شود جریان مطالبات و بدهی‌ها میان شرکت‌ها با سرعت بیشتری تسویه شود. طلبکاران زودتر به منابع خود دسترسی پیدا می‌کنند و بدهکاران نیز می‌توانند از محل فروش یا واگذاری کالا، تعهدات معوق را سامان دهند. این چرخه علاوه بر کاهش هزینه‌های مالی، به روان‌تر شدن گردش پول در زنجیره‌های تولیدی کمک می‌کند و از کند شدن فعالیت واحدها در دوره‌های کمبود نقدینگی جلوگیری می‌کند.
افزایش سرعت بازگشت منابع، کاهش هزینه‌های تأمین مالی و امکان مدیریت فعال موجودی کالا، به بنگاه‌ها اجازه می‌دهد حتی در شرایط بی‌ثباتی اقتصادی نیز توان ادامه فعالیت داشته باشند. قابلیت رهگیری و شفاف‌سازی جریان کالا و پول، نشان می‌دهد که اوراق سلف استاندارد کوتاه‌مدت تنها یک شیوه جایگزین تأمین مالی نیست، بلکه ابزاری برای افزایش چابکی تولید و کاهش ریسک‌های عملیاتی است. مزیت دیگر این ابزار، کاهش وابستگی شرکت‌ها به بانک‌ها و فشار ناشی از دریافت تسهیلات است. بنگاه‌هایی که با محدودیت یا هزینه بالای وام بانکی مواجه هستند، می‌توانند با هزینه کمتر منابع موردنیاز خود را تأمین کنند و از اتکای بیش از حد به وام‌های کوتاه‌مدت فاصله بگیرند. همچنین، ریسک طرف مقابل در معاملات کاهش می‌یابد، زیرا انتشار اوراق و تسویه آن تحت نظارت بورس و در بستر رسمی انجام می‌شود و این موضوع اطمینان خاطر مهمی برای بنگاه‌ها ایجاد می‌کند.
وجود گواهی سپرده کالایی در کنار اوراق سلف، امکان قیمت‌گذاری شفاف‌تر را فراهم می‌کند. کالاها در بستر بورس ارزش‌گذاری شده و این فرآیند مستمر، استاندارد و مبتنی بر مکانیزم بازار است. بنابراین، جریان کالا و پول به‌صورت دقیق ردیابی می‌شود و برای حسابرسان، سرمایه‌گذاران و نهادهای ناظر مزیت قابل توجهی دارد.
از منظر توسعه بازارهای مالی، این ابزار می‌تواند به تعمیق بازار کالایی کمک کند و زمینه طراحی ابزارهای جدید مانند قراردادهای مشتقه مبتنی بر گواهی سپرده یا مدل‌های ترکیبی تأمین مالی را فراهم سازد. این روند ظرفیت جذب سرمایه در بخش تولید را افزایش داده و توسعه ابزارهای نوین مالی را سرعت می‌بخشد.

کارآمدی در سطح زنجیره تولید
برای هلدینگ‌ها و شرکت‌هایی که در قالب یک زنجیره تولید فعالیت می‌کنند، اوراق سلف استاندارد کوتاه‌مدت امکان مدیریت دقیق‌تر نقدینگی در سطح گروه را فراهم می‌کند. تهاتر درون‌گروهی مطالبات و بدهی‌ها با اتکا به اوراق قابل دادوستد، گردش مالی مجموعه‌ها را با سرعت و شفافیت بیشتری انجام می‌دهد و هزینه‌های مالی را کاهش می‌دهد. ابزارهای کالامحور، نه‌تنها مسیر جایگزینی برای تأمین مالی هستند، بلکه ابزارهایی برای کاهش ریسک‌های عملیاتی، تقویت سرمایه در گردش و ارتقای توان برنامه‌ریزی شرکت‌های تولیدی به شمار می‌آیند. با اتکا به این ابزارها، بنگاه‌ها قادر خواهند بود در دوره‌های کمبود نقدینگی نیز فعالیت‌های تولیدی خود را بدون وقفه ادامه دهند و برنامه‌های توسعه‌ای را به صورت مستمر اجرا کنند.
همچنین، استفاده از ابزارهای نوین مالی موجب شفافیت بیشتر در زنجیره‌های تولیدی می‌شود. با امکان رهگیری دقیق کالا و پول، مدیران و حسابرسان می‌توانند عملکرد مالی بنگاه‌ها را بهتر ارزیابی کنند و سرمایه‌گذاران از ریسک‌های پنهان آگاه شوند. این شفافیت، اعتماد میان بازیگران بازار را افزایش داده و به ثبات بیشتر اقتصاد واقعی کمک می‌کند. در نتیجه، تجربه بنگاه‌ها نشان می‌دهد که استفاده از ابزارهای نوین مالی کالامحور، مسیر تازه‌ای برای مدیریت نقدینگی و تامین سرمایه در گردش ایجاد کرده است. این ابزارها، ترکیبی از سرعت، شفافیت و کاهش هزینه را در اختیار تولیدکنندگان قرار می‌دهند و امکان ادامه فعالیت و توسعه اقتصادی را حتی در شرایط کمبود نقدینگی فراهم می‌کنند.
به بیان دیگر، بازار سرمایه و ابزارهای مبتنی بر کالا، جایگزینی منطقی و عملی برای مسیرهای سنتی بانکی هستند؛ راهکاری که نه‌تنها نیازهای مالی فوری صنایع را پوشش می‌دهد، بلکه باعث افزایش شفافیت، کاهش ریسک‌های عملیاتی و ارتقای توان برنامه‌ریزی تولید می‌شود و زمینه‌ساز توسعه پایدار در بخش واقعی اقتصاد خواهد بود. 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه