اروپا و آزمون باورهای تازهواردان
پژوهشی تازه از دانشگاه مانهایم تصویری روشن از سازوکار درونی جوامع مهاجر در اروپا عرضه میدهد؛ تصویری که با بسیاری از داوریهای سیاسی و رسانهای این سالها فاصله دارد. پرسش آغازین این مطالعه ساده، اما بنیادین است: آیا مهاجرانی که از کشورهایی با ساختار سیاسی بسته میآیند، در جوامع میزبان اروپایی با ارزشهای دموکراتیک هماهنگ میشوند؟ پاسخ یافتهشده در دادههای پیمایش اجتماعی اروپا و شاخص ادغام آلمان، به روشنی مثبت است. مهاجران در اروپا، حتی آنان که از نظامهای استبدادی برخاستهاند، در پذیرش اصول بنیادین دموکراسی با شهروندان بومی تفاوتی چشمگیر ندارند. باور به آزادی مطبوعات، حاکمیت قانون و برابری در برابر آن، در میان اکثریت مهاجران، در همان سطحی قرار دارد که در میان اروپاییان بدون پیشینه مهاجرتی مشاهده میشود.
پژوهشگران مانهایم بر دو نیروی اجتماعی تأکید میکنند: نخست، خاستگاه فرهنگی و سیاسی که ارزشهای اولیه فرد را شکل میدهد و دوم، فرایند اجتماعیشدن در جامعه میزبان. آنچه در دادهها آشکار شده این است که تأثیر دوم، یعنی تجربه زیست در نظامهای آزاد، بسیار نیرومندتر از تأثیر نخست عمل میکند. مهاجرانی که سالهای بیشتری را در کشورهای اروپایی گذراندهاند، بهمراتب نگرش دموکراتیکتری دارند. در واقع، زمان اقامت در جامعهای باز و قانونمدار، خود به شاخصی از میزان باور به ارزشهای دموکراتیک بدل میشود. هرچند پیشینه زندگی در نظامهای اقتدارگرا اثری اندک بر شکلگیری باورهای سیاسی دارد، اما این اثر با گذشت زمان تقریباً از میان میرود. به تعبیر نویسندگان مقاله، همسویی ارزشی مهاجران با جامعه میزبان، پدیدهای تدریجی اما پایدار است.
این یافته، معنایی ژرفتر از خود اعداد و درصدها دارد. برخلاف تصور رایجی که مهاجرت را منشأ گسستهای فرهنگی و سیاسی میپندارد، واقعیت این است که ساختارهای دموکراتیک، بهویژه زمانی که در زندگی روزمره قابل لمس باشند، قدرتی درونی و تربیتی دارند. حضور در جامعهای که آزادی بیان و نظارت بر قدرت در آن نهادینه است، در درازمدت همان اثر آموزشی را دارد که نظامهای مدرسهای یا نهادهای مدنی بر فرد میگذارند. از همین رو، تنها اقلیتی بسیار اندک از مهاجران – حدود پنج درصد – ارزشهای دموکراتیک را بهصراحت رد میکنند، نسبتی که تقریباً با سهم گرایشهای ضددموکراتیک در خود جوامع اروپایی برابر است.
از این منظر، نگرانی از ناسازگاری مهاجران با ارزشهای دموکراتیک، بیش از آنکه ریشه در واقعیت اجتماعی داشته باشد، حاصل گفتمانهای سیاسی و ترس از تغییر است. تجربه مهاجرت نشان میدهد که ارزشهای آزاد، نه میراث قومی یا جغرافیایی، بلکه دستاورد زیستن در چارچوب نهادهای باز و پاسخگو است. جامعهای که امکان مشارکت، بیان و نقد را در اختیار تازهواردان قرار دهد، در واقع ارزشهای خود را بازتولید میکند؛ نه آنکه تهدیدشان سازد. پژوهش مانهایم یادآور میشود که فرایند ادغام، پیش از هرچیز، فرایند درونیشدن تجربه دموکراسی است؛ تجربهای که هرچه عمیقتر زیسته شود، به باور مشترک بدل میگردد و جامعه میزبان را نه متکثرتر، که استوارتر میکند.
منبع: ejpr.com
پژوهشگران مانهایم بر دو نیروی اجتماعی تأکید میکنند: نخست، خاستگاه فرهنگی و سیاسی که ارزشهای اولیه فرد را شکل میدهد و دوم، فرایند اجتماعیشدن در جامعه میزبان. آنچه در دادهها آشکار شده این است که تأثیر دوم، یعنی تجربه زیست در نظامهای آزاد، بسیار نیرومندتر از تأثیر نخست عمل میکند. مهاجرانی که سالهای بیشتری را در کشورهای اروپایی گذراندهاند، بهمراتب نگرش دموکراتیکتری دارند. در واقع، زمان اقامت در جامعهای باز و قانونمدار، خود به شاخصی از میزان باور به ارزشهای دموکراتیک بدل میشود. هرچند پیشینه زندگی در نظامهای اقتدارگرا اثری اندک بر شکلگیری باورهای سیاسی دارد، اما این اثر با گذشت زمان تقریباً از میان میرود. به تعبیر نویسندگان مقاله، همسویی ارزشی مهاجران با جامعه میزبان، پدیدهای تدریجی اما پایدار است.
این یافته، معنایی ژرفتر از خود اعداد و درصدها دارد. برخلاف تصور رایجی که مهاجرت را منشأ گسستهای فرهنگی و سیاسی میپندارد، واقعیت این است که ساختارهای دموکراتیک، بهویژه زمانی که در زندگی روزمره قابل لمس باشند، قدرتی درونی و تربیتی دارند. حضور در جامعهای که آزادی بیان و نظارت بر قدرت در آن نهادینه است، در درازمدت همان اثر آموزشی را دارد که نظامهای مدرسهای یا نهادهای مدنی بر فرد میگذارند. از همین رو، تنها اقلیتی بسیار اندک از مهاجران – حدود پنج درصد – ارزشهای دموکراتیک را بهصراحت رد میکنند، نسبتی که تقریباً با سهم گرایشهای ضددموکراتیک در خود جوامع اروپایی برابر است.
از این منظر، نگرانی از ناسازگاری مهاجران با ارزشهای دموکراتیک، بیش از آنکه ریشه در واقعیت اجتماعی داشته باشد، حاصل گفتمانهای سیاسی و ترس از تغییر است. تجربه مهاجرت نشان میدهد که ارزشهای آزاد، نه میراث قومی یا جغرافیایی، بلکه دستاورد زیستن در چارچوب نهادهای باز و پاسخگو است. جامعهای که امکان مشارکت، بیان و نقد را در اختیار تازهواردان قرار دهد، در واقع ارزشهای خود را بازتولید میکند؛ نه آنکه تهدیدشان سازد. پژوهش مانهایم یادآور میشود که فرایند ادغام، پیش از هرچیز، فرایند درونیشدن تجربه دموکراسی است؛ تجربهای که هرچه عمیقتر زیسته شود، به باور مشترک بدل میگردد و جامعه میزبان را نه متکثرتر، که استوارتر میکند.
منبع: ejpr.com
ارسال دیدگاه




