چمدان به دستهای سفیدپوش
نازنین رزاقی مهر روزنامه نگار
وقتی «ندا» بعد از دوازده سال کار در بخش اورژانس تصمیم گرفت برای مهاجرت اقدام کند، هنوز در دلش تردیدهایی داشت. میگفت: «ایران را دوست دارم، بیمارانم را هم دوست دارم، اما دیگر نمیکشم. ماهی ۱۸ میلیون حقوق میگیرم، با هزار تا شیفت اضافه، درحالیکه فقط اجاره خانهام بیست میلیون است. وقتی دیدم همکارم در آلمان با همان سابقه و تخصص، پنج برابر من حقوق میگیرد و آخر هفتهها تعطیل است، تصمیم گرفتم بروم.» ندا تنها نیست. طی دو سال گذشته، سیلی از پرستاران ایرانی راهی کشورهای اروپایی و آمریکایی شدهاند؛ از آلمان و دانمارک تا کانادا و انگلستان. این مهاجرت بیسابقه، چهرهی نظام سلامت ایران را دگرگون کرده است. گرچه آمار رسمی دقیقی در این زمینه وجود ندارد، اما گزارشهای پراکنده از صدور هزاران گواهی «صلاحیت حرفهای» برای پرستارانی حکایت دارد که قصد کار در خارج از کشور دارند. در برخی سالها، این اعداد بین هزار تا سه هزار نفر در نوسان بوده است؛ رقمی که اگر در کنار نرخ بالای ترک خدمت و استعفا در بیمارستانهای داخلی قرار گیرد، تصویر بحرانیتری را نشان میدهد. این خروج نیروی انسانی، تنها یک روند مهاجرتی نیست؛ بلکه نشانهای از فرسودگی، بیانگیزگی و نارضایتی عمیق در یکی از حیاتیترین مشاغل کشور است.
حقوق ناچیز، نخستین زخم پرستاری
بیشتر پرستاران، نخستین دلیل مهاجرت را «بیعدالتی در پرداخت» عنوان میکنند. آنها میگویند حقوقشان نهتنها با حجم و فشار کاریشان تناسب ندارد، بلکه در برابر تورم افسارگسیخته عملاً بیارزش شده است. پرستاران در ایران جزو معدود گروههای تحصیلکردهای هستند که با مدرک کارشناسی یا کارشناسیارشد، ماهها اضافهکاری میکنند تا بتوانند هزینههای ابتدایی زندگی را تأمین کنند. «حسین»، پرستار بیمارستانی در شیراز، میگوید: «در یک ماه عادی، بین ۲۴ تا ۲۶ شیفت کار میکنم. بعضی وقتها فقط دو روز در ماه خانهام را میبینم. با این همه، آخر ماه ماندهام که پول اجاره را بدهم یا قسط وام را.» او خسته است؛ نه فقط از کار، بلکه از احساسی که میگوید «در این کشور به ما به چشم نیروهای فرعی نگاه میشود، نه متخصصان درمان.» در کشورهای مقصد، پرستار نهتنها دستمزد کافی میگیرد، بلکه مزایایی چون ساعت کاری منظم، بیمه قوی، فرصت آموزش مداوم و احترام اجتماعی دارد. همین مقایسه ساده، انگیزهی خروج را تقویت میکند.
مراقبت از بیماران با بدنهای فرسوده
کمبود شدید نیروی انسانی یکی از مشکلات مزمن نظام پرستاری در ایران است. نسبت پرستار به تخت در برخی بیمارستانها نصف استاندارد جهانی است که منجر به شیفتهای ۱۲ تا ۱۸ ساعته و اضافهکاریهای اجباری شده است. در دوران کرونا، فشار کاری و کمبود نیرو، پرستاران را تا مرز فروپاشی برد. «الهام»، پرستار آیسییو در تهران، میگوید: «در دوران کرونا، ماهها بدون مرخصی کار کردیم و روزانه مرگ همکاران را شاهد بودیم.
بعد از بحران، هیچ قدردانی ندیدیم، فقط شیفتها بیشتر شد.» این شرایط باعث فرسودگی شغلی، خستگی مزمن، افسردگی و اضطراب در میان پرستاران شده است. بسیاری از آنها مهاجرت را نهتنها «فرصت اقتصادی»، بلکه «راه نجات روانی» میدانند. محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار، میگوید: «برای تأمین حداقل مراقبتهای پرستاری، به حداقل نیروی پرستاری نیاز داریم. اگر مردم بخواهند مراقبتهای بهداشتی دریافت کنند، باید ۱۰۰ هزار پرستار جدید استخدام شوند. حتی با استخدام این تعداد، بسیاری از خدمات مراقبتی همچنان به مردم نخواهد رسید.» شرایط سخت کاری و کمبود نیروی انسانی، نظام سلامت کشور را با بحران جدی روبهرو کرده است.
قراردادهای موقت و آیندهی نامعلوم
یکی دیگر از عوامل نارضایتی، وضعیت استخدامی و نبود امنیت شغلی است. بسیاری از پرستاران در ایران با قراردادهای موقت، طرحی یا شرکتی مشغولاند. یعنی هر لحظه ممکن است قراردادشان تمدید نشود یا معوقاتشان ماهها به تعویق بیفتد. پرستاران طرحی، که تازهکار و پرانرژیاند، معمولاً پس از پایان دوره خدمت، بیکار میشوند یا در صف استخدامهای طولانی گرفتار میمانند.
«زهره» که سه سال است در یکی از بیمارستانهای دولتی کار میکند، میگوید: «دو سال است دنبال رسمی شدنم. هر بار میگویند بودجه نیست. حالا یکی از دوستانم در نروژ کار پیدا کرده و به من هم میگوید زودتر بیا اینجا. میگوید آنجا هر پرستار تازهکار، امنیت شغلی دارد و حقوقش تضمینشده است. چرا نروم!»
در چنین فضایی، پرستاری که بهجای تمرکز بر کیفیت کار، باید نگران تمدید قراردادش باشد، بهسختی میتواند انگیزه و امیدی برای ماندن داشته باشد.
بیعدالتی ساختاری و ضعف مدیریتی
پرستاران بارها از تبعیض در نظام پرداخت و تصمیمگیریها شکایت کردهاند. در بیمارستانهای دولتی، تفاوت چشمگیر دریافتی پزشکان و پرستاران وجود دارد، در حالی که بار مراقبت بر دوش پرستاران است.
مدیریت ناکارآمد و ساختارهای غیرشفاف موجب شده که صدای پرستاران در تصمیمگیریها شنیده نشود. در سالهای اخیر، اعتراضات صنفی در استانهای مختلف برگزار شده و پرستاران خواستار پرداخت معوقات، اجرای تعرفهگذاری خدمات پرستاری و امنیت شغلی هستند. اما در بیشتر موارد، وعدهها عملی نشده و پرستاران همچنان در برابر بیتوجهیها و کمتوجهیها مقاومت میکنند.
وعدهی نظم، احترام و زندگی
کشورهای اروپایی و آمریکایی با کمبود شدید نیروی پرستاری مواجهاند و با برنامههای جذب نیرو از کشورهای در حال توسعه، پرستاران را با حقوق بالا، آموزش رایگان و ویزای کاری جذب میکنند. پرستاران ایرانی به دلیل تحصیلات و تبحر حرفهای در میان نیروهای مورد توجه قرار گرفتهاند. در آلمان، انگلیس، کانادا و استرالیا، پرستاران ایرانی به سرعت جذب میشوند. درآمدشان چندبرابر ایران است، ساعات کاری مشخص است و بیمه و مزایا کامل است. اما مهاجرت گستردهی پرستاران، پیامدهایی مانند کمبود نیروی انسانی، افزایش فشار بر پرستاران باقیمانده و کاهش کیفیت مراقبتها در ایران بهدنبال دارد.
حقوق ناچیز، نخستین زخم پرستاری
بیشتر پرستاران، نخستین دلیل مهاجرت را «بیعدالتی در پرداخت» عنوان میکنند. آنها میگویند حقوقشان نهتنها با حجم و فشار کاریشان تناسب ندارد، بلکه در برابر تورم افسارگسیخته عملاً بیارزش شده است. پرستاران در ایران جزو معدود گروههای تحصیلکردهای هستند که با مدرک کارشناسی یا کارشناسیارشد، ماهها اضافهکاری میکنند تا بتوانند هزینههای ابتدایی زندگی را تأمین کنند. «حسین»، پرستار بیمارستانی در شیراز، میگوید: «در یک ماه عادی، بین ۲۴ تا ۲۶ شیفت کار میکنم. بعضی وقتها فقط دو روز در ماه خانهام را میبینم. با این همه، آخر ماه ماندهام که پول اجاره را بدهم یا قسط وام را.» او خسته است؛ نه فقط از کار، بلکه از احساسی که میگوید «در این کشور به ما به چشم نیروهای فرعی نگاه میشود، نه متخصصان درمان.» در کشورهای مقصد، پرستار نهتنها دستمزد کافی میگیرد، بلکه مزایایی چون ساعت کاری منظم، بیمه قوی، فرصت آموزش مداوم و احترام اجتماعی دارد. همین مقایسه ساده، انگیزهی خروج را تقویت میکند.
مراقبت از بیماران با بدنهای فرسوده
کمبود شدید نیروی انسانی یکی از مشکلات مزمن نظام پرستاری در ایران است. نسبت پرستار به تخت در برخی بیمارستانها نصف استاندارد جهانی است که منجر به شیفتهای ۱۲ تا ۱۸ ساعته و اضافهکاریهای اجباری شده است. در دوران کرونا، فشار کاری و کمبود نیرو، پرستاران را تا مرز فروپاشی برد. «الهام»، پرستار آیسییو در تهران، میگوید: «در دوران کرونا، ماهها بدون مرخصی کار کردیم و روزانه مرگ همکاران را شاهد بودیم.
بعد از بحران، هیچ قدردانی ندیدیم، فقط شیفتها بیشتر شد.» این شرایط باعث فرسودگی شغلی، خستگی مزمن، افسردگی و اضطراب در میان پرستاران شده است. بسیاری از آنها مهاجرت را نهتنها «فرصت اقتصادی»، بلکه «راه نجات روانی» میدانند. محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار، میگوید: «برای تأمین حداقل مراقبتهای پرستاری، به حداقل نیروی پرستاری نیاز داریم. اگر مردم بخواهند مراقبتهای بهداشتی دریافت کنند، باید ۱۰۰ هزار پرستار جدید استخدام شوند. حتی با استخدام این تعداد، بسیاری از خدمات مراقبتی همچنان به مردم نخواهد رسید.» شرایط سخت کاری و کمبود نیروی انسانی، نظام سلامت کشور را با بحران جدی روبهرو کرده است.
قراردادهای موقت و آیندهی نامعلوم
یکی دیگر از عوامل نارضایتی، وضعیت استخدامی و نبود امنیت شغلی است. بسیاری از پرستاران در ایران با قراردادهای موقت، طرحی یا شرکتی مشغولاند. یعنی هر لحظه ممکن است قراردادشان تمدید نشود یا معوقاتشان ماهها به تعویق بیفتد. پرستاران طرحی، که تازهکار و پرانرژیاند، معمولاً پس از پایان دوره خدمت، بیکار میشوند یا در صف استخدامهای طولانی گرفتار میمانند.
«زهره» که سه سال است در یکی از بیمارستانهای دولتی کار میکند، میگوید: «دو سال است دنبال رسمی شدنم. هر بار میگویند بودجه نیست. حالا یکی از دوستانم در نروژ کار پیدا کرده و به من هم میگوید زودتر بیا اینجا. میگوید آنجا هر پرستار تازهکار، امنیت شغلی دارد و حقوقش تضمینشده است. چرا نروم!»
در چنین فضایی، پرستاری که بهجای تمرکز بر کیفیت کار، باید نگران تمدید قراردادش باشد، بهسختی میتواند انگیزه و امیدی برای ماندن داشته باشد.
بیعدالتی ساختاری و ضعف مدیریتی
پرستاران بارها از تبعیض در نظام پرداخت و تصمیمگیریها شکایت کردهاند. در بیمارستانهای دولتی، تفاوت چشمگیر دریافتی پزشکان و پرستاران وجود دارد، در حالی که بار مراقبت بر دوش پرستاران است.
مدیریت ناکارآمد و ساختارهای غیرشفاف موجب شده که صدای پرستاران در تصمیمگیریها شنیده نشود. در سالهای اخیر، اعتراضات صنفی در استانهای مختلف برگزار شده و پرستاران خواستار پرداخت معوقات، اجرای تعرفهگذاری خدمات پرستاری و امنیت شغلی هستند. اما در بیشتر موارد، وعدهها عملی نشده و پرستاران همچنان در برابر بیتوجهیها و کمتوجهیها مقاومت میکنند.
وعدهی نظم، احترام و زندگی
کشورهای اروپایی و آمریکایی با کمبود شدید نیروی پرستاری مواجهاند و با برنامههای جذب نیرو از کشورهای در حال توسعه، پرستاران را با حقوق بالا، آموزش رایگان و ویزای کاری جذب میکنند. پرستاران ایرانی به دلیل تحصیلات و تبحر حرفهای در میان نیروهای مورد توجه قرار گرفتهاند. در آلمان، انگلیس، کانادا و استرالیا، پرستاران ایرانی به سرعت جذب میشوند. درآمدشان چندبرابر ایران است، ساعات کاری مشخص است و بیمه و مزایا کامل است. اما مهاجرت گستردهی پرستاران، پیامدهایی مانند کمبود نیروی انسانی، افزایش فشار بر پرستاران باقیمانده و کاهش کیفیت مراقبتها در ایران بهدنبال دارد.
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها




