مازاد تجاری چین تهدید یا فرصت؟
افزایش مازاد تجاری چین دوباره نگرانیهایی را در ایالات متحده و اروپا برانگیخته است. این نگرانیها بیشتر به دلیل تأثیرات منفی بر کشورهای در حال توسعه است؛ جایی که صدها میلیون نفر هنوز به تولید با مهارت پایین وابستهاند. در دهههای گذشته، ورود چین به بازار جهانی باعث تحولاتی شد که موجب نابودی شغلها و جوامع صنعتی در کشورهای پیشرفته، به ویژه در ایالات متحده شد. اما بسیاری از این تغییرات ناشی از پیشرفتهای فناوری و تغییرات ساختاری در اقتصادهای توسعهیافته بود، که بخشهای کممهارت تولیدی را رها کردند. حالا، این بخشها بیشتر تحت تسلط چین قرار دارد.چین امروز حدود ۲ تریلیون دلار مازاد تجاری دارد که ۱.۴ تریلیون دلار آن از صادرات کالاهای کممهارت ناشی میشود. در حالی که در کشورهای پیشرفته، تأثیرات این شوک محدود به چند بخش خاص مانند خودروهای برقی و انرژیهای تجدیدپذیر است، اما کشورهای کمدرآمد و متوسط (LMICs) تأثیرات شدیدتری را تجربه میکنند. در این کشورها، واردات از چین تقریباً ۴ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد که سهمی بزرگتر از واردات کالاها در کشورهای توسعهیافته است. اگرچه سهم چین از صادرات کالاهای کممهارت کمی کاهش یافته، اما هنوز بیش از نیمی از بازار جهانی به چین اختصاص دارد. کاهش نیروی کار چین باعث پیشبینی کاهش سریعتر سهم این کشور از صادرات جهانی میشد، اما هنوز این روند به طور کامل مشاهده نمیشود. این موضوع نشان میدهد چین همچنان فضایی را اشغال کرده که میتواند برای ایجاد میلیونها شغل در کشورهای فقیرتر به کار رود. وضعیت نگرانکنندهتر این است که دستمزدهای تولیدی در چین به طور قابل توجهی بالاتر از کشورهای کمدرآمد و متوسط است و همچنان در حال افزایش است. به طور مثال، دستمزد سالانه در صنعت پوشاک چین حدود ۱۰ هزار دلار است که پنج برابر بیشتر از بنگلادش و چهار برابر بیشتر از هند است. این تفاوت در دستمزدها میتواند مشکلات جدیدی برای کشورهای کمدرآمد ایجاد کند که در حال تلاش برای بهبود شرایط اقتصادی خود هستند. با این حال، اگر قدرت صادراتی چین فقط ناشی از بهرهوری و اتوماسیون باشد، شاید نگرانی کمتری ایجاد کند. اما شواهد نشان میدهند این قدرت بیشتر به دلیل تنظیمات سیاستی چین، نظیر یارانههای صنعتی، نرخ ارز پایین و ظرفیت مازاد تولیدی است که به نفع این کشور مزیت رقابتی ایجاد میکند. از منظر تاریخی، قدرتهای مسلط در بازارهای جهانی کالاهای عمومی به نوعی فضاهایی برای تولید و صادرات کشورهای دیگر فراهم میکردند، به طوری که پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده چنین نقشی ایفا میکرد. اما اکنون، با عقبنشینی ایالات متحده از این موقعیت، چین باید نشان دهد که آیا میتواند به عنوان جایگزین ایالات متحده عمل کند یا خیر. فشار بر کشورهای LMICs در حال افزایش است که نمونهای از آن ناآرامیهای اخیر در اندونزی است. چین با تغییر وضعیت خود در سازمان تجارت جهانی تلاش کرده گامهای نمادینی بردارد، اما تا زمانی که فضای تولید جهانی را ترک نکند، این اقدامات بیمحتوا خواهند بود. برای رهبری جهانی، چین باید بفهمد که هژمونی از توانمندسازی دیگران به دست میآید؛ نه از تسلط بر آنها. این شوک جدید چینی یک آزمون است تا نشان دهد آیا میتواند بهعنوان نگهبانی منصف عمل کند یا همچنان به شیوه تجاری «گدایی از همسایه» باقی بماند.
منبع: پروجکت سیندیکیت
منبع: پروجکت سیندیکیت
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها




