پرستاران در خط مقدم اعتماد عمومی
آریا بهاروند روزنامه نگار
نظام درمان تأمیناجتماعی، نه صرفاً مجموعهای از بیمارستانها و بخشنامهها، بلکه شبکهای زنده از اعتماد عمومی است؛ اعتمادی که بیش از هر چیز بر دوش پرستارانی استوار مانده که در سکوت و استمرار، بار انسانیترین مأموریت سازمان را بر دوش میکشند. امروز، تحلیل روند درمان در تأمیناجتماعی، بدون شناخت جایگاه پرستاران، ناتمام است.
ستونهای ناپیدای نظام درمان
در نظام درمانی کشور، سازمان تأمیناجتماعی نهفقط یکی از بزرگترین ارائهدهندگان خدمات، بلکه مهمترین نقطه تماس مستقیم میان مردم و نظام سلامت است. بیش از نیمی از بیمهشدگان کشور امر درمان خود را در بیمارستانها و مراکز درمانی این سازمان پی میگیرند؛ جایی که کار روزانه، اضطرارهای انسانی و سنگینی مسئولیت، بیش از هر گروهی بر دوش پرستاران است. آنان پیوند زنده میان سیاست و واقعیتاند؛ میان بخشنامههای نظام سلامت و زندگی روزمره بیماران. اگر درمان تأمیناجتماعی تکیهگاهی برای میلیونها نفر است، استواری آن بیش از هر چیز به استقامت و مهارت همین قشر وابسته است. با وجود این جایگاه، نظام درمان تأمیناجتماعی سالهاست با شکافهای مزمن در حوزه منابع انسانی مواجه است. کمبود نیرو، فشار کاری، و عقبماندگی در نظام پرداخت، در کنار پیچیدگیهای بوروکراتیک، سبب شده است تا بسیاری از پرستاران با بار مضاعف کار کنند و بخشهایی از این سیستم، به جای رشد، در چرخهای از فرسودگی تکرار شوند. در چنین شرایطی، حفظ کیفیت خدمات درمانی دیگر تنها به امکانات وابسته نیست بلکه به توان بازآفرینی درونی سازمان؛ بهویژه در نیروی پرستاری، گره خورده است. پرستاری در تأمیناجتماعی، برخلاف تصور عمومی، تنها حرفهای مراقبتی نیست؛ ستون نظم و استمرار در شبکه درمانی است. حدود ۱۵ هزار پرستار در مراکز درمانی این سازمان فعالیت میکنند، دو سوم آنان زناناند و در عین ایفای مسئولیت حرفهای، بار خانواده را نیز بر دوش دارند. آنان با حضور در اورژانسها، بخشهای بستری، اتاقهای عمل و مراقبت ویژه، ساختار درمان را در سطحی انسانی نگه میدارند. اما همین نیروی انسانی در برابر کمبودها ایستاده است؛ کمبودهایی که نتیجه سالها بیتوجهی به توازن میان توسعه کمی مراکز درمانی و ظرفیت انسانی آنهاست.
اصلاح درونزا برای آینده درمان
سازمان تأمیناجتماعی تلاش کرده شکاف میان نیازهای درمانی و ظرفیت موجود را با تمرکز بر منابع انسانی پر کند.
برنامه جذب حدود سههزار نیروی تازه در بخش درمان، حتی در شرایط محدودیت بودجه، نشاندهنده تغییر رویکرد از توسعه صرف زیرساختها به توجه ویژه به پرستاران و کارکنان درمانی است. این اقدام در کنار اصلاح نظام پرداخت و اجرای تعرفهگذاری خدمات پرستاری میتواند انگیزه حرفهای را بازآفرینی و کیفیت خدمات را ارتقا دهد. تعرفهگذاری جدید پاسخی به مطالبه دیرین پرستاران برای شفافیت در ارزشگذاری حرفه آنان است و قرار است خدمات پرستاری جایگاهی متناسب در نظام پرداخت بیابند. در عین حال، میانگین سابقه خدمت پرستاران افزایش یافته و بیش از ۲۷۰۰ نفر با بیش از بیست سال تجربه فعالیت دارند؛ خروج این نیروهای باتجربه نیازمند انتقال تجربه، آموزش مستمر و بازنگری در مسیر حرفهای پرستاران است تا تعادلی پایدار میان انگیزش نیروهای جوان و بهرهگیری از دانش قدیمی برقرار شود. همزمان، جهش هزینهها در دارو و تجهیزات، مدیریت درمان را پیچیده کرده و پرستاران نقش واسطه اعتماد بیماران و سازمان را ایفا میکنند. آنان نخستین چهره دیدهشده و آخرین صدای شنیدهشده توسط بیمارانند؛ کیفیت عملکردشان مستقیماً بازتاب اعتماد عمومی به نظام درمان تأمیناجتماعی است.
سرمایه انسانی و بازتعریف منزلت
در سالهای اخیر، پرستاران بهعنوان سرمایه اجتماعی در نظام درمان تأمیناجتماعی شناخته شدهاند. منزلت شغلی، معیشت و سلامت روانی آنان مستقیماً بر کیفیت خدمات و اعتماد عمومی تأثیر میگذارد. بازتعریف جایگاه پرستاران فراتر از افزایش دستمزد است و شامل مسیر پیشرفت شغلی، توازن زندگی کاری و شخصی، حمایت از مادران پرستار و مشارکت در تصمیمگیریهای درمانی میشود. پرستاران باید شریک حرفهای مدیران باشند، نه صرفاً مجری سیاستها. آینده درمان تأمیناجتماعی به درک و حفظ این سرمایه انسانی وابسته است؛ آنان قلب تپنده نظام درمان و تضمینکننده اعتماد بیمهشدگانند.
ستونهای ناپیدای نظام درمان
در نظام درمانی کشور، سازمان تأمیناجتماعی نهفقط یکی از بزرگترین ارائهدهندگان خدمات، بلکه مهمترین نقطه تماس مستقیم میان مردم و نظام سلامت است. بیش از نیمی از بیمهشدگان کشور امر درمان خود را در بیمارستانها و مراکز درمانی این سازمان پی میگیرند؛ جایی که کار روزانه، اضطرارهای انسانی و سنگینی مسئولیت، بیش از هر گروهی بر دوش پرستاران است. آنان پیوند زنده میان سیاست و واقعیتاند؛ میان بخشنامههای نظام سلامت و زندگی روزمره بیماران. اگر درمان تأمیناجتماعی تکیهگاهی برای میلیونها نفر است، استواری آن بیش از هر چیز به استقامت و مهارت همین قشر وابسته است. با وجود این جایگاه، نظام درمان تأمیناجتماعی سالهاست با شکافهای مزمن در حوزه منابع انسانی مواجه است. کمبود نیرو، فشار کاری، و عقبماندگی در نظام پرداخت، در کنار پیچیدگیهای بوروکراتیک، سبب شده است تا بسیاری از پرستاران با بار مضاعف کار کنند و بخشهایی از این سیستم، به جای رشد، در چرخهای از فرسودگی تکرار شوند. در چنین شرایطی، حفظ کیفیت خدمات درمانی دیگر تنها به امکانات وابسته نیست بلکه به توان بازآفرینی درونی سازمان؛ بهویژه در نیروی پرستاری، گره خورده است. پرستاری در تأمیناجتماعی، برخلاف تصور عمومی، تنها حرفهای مراقبتی نیست؛ ستون نظم و استمرار در شبکه درمانی است. حدود ۱۵ هزار پرستار در مراکز درمانی این سازمان فعالیت میکنند، دو سوم آنان زناناند و در عین ایفای مسئولیت حرفهای، بار خانواده را نیز بر دوش دارند. آنان با حضور در اورژانسها، بخشهای بستری، اتاقهای عمل و مراقبت ویژه، ساختار درمان را در سطحی انسانی نگه میدارند. اما همین نیروی انسانی در برابر کمبودها ایستاده است؛ کمبودهایی که نتیجه سالها بیتوجهی به توازن میان توسعه کمی مراکز درمانی و ظرفیت انسانی آنهاست.
اصلاح درونزا برای آینده درمان
سازمان تأمیناجتماعی تلاش کرده شکاف میان نیازهای درمانی و ظرفیت موجود را با تمرکز بر منابع انسانی پر کند.
برنامه جذب حدود سههزار نیروی تازه در بخش درمان، حتی در شرایط محدودیت بودجه، نشاندهنده تغییر رویکرد از توسعه صرف زیرساختها به توجه ویژه به پرستاران و کارکنان درمانی است. این اقدام در کنار اصلاح نظام پرداخت و اجرای تعرفهگذاری خدمات پرستاری میتواند انگیزه حرفهای را بازآفرینی و کیفیت خدمات را ارتقا دهد. تعرفهگذاری جدید پاسخی به مطالبه دیرین پرستاران برای شفافیت در ارزشگذاری حرفه آنان است و قرار است خدمات پرستاری جایگاهی متناسب در نظام پرداخت بیابند. در عین حال، میانگین سابقه خدمت پرستاران افزایش یافته و بیش از ۲۷۰۰ نفر با بیش از بیست سال تجربه فعالیت دارند؛ خروج این نیروهای باتجربه نیازمند انتقال تجربه، آموزش مستمر و بازنگری در مسیر حرفهای پرستاران است تا تعادلی پایدار میان انگیزش نیروهای جوان و بهرهگیری از دانش قدیمی برقرار شود. همزمان، جهش هزینهها در دارو و تجهیزات، مدیریت درمان را پیچیده کرده و پرستاران نقش واسطه اعتماد بیماران و سازمان را ایفا میکنند. آنان نخستین چهره دیدهشده و آخرین صدای شنیدهشده توسط بیمارانند؛ کیفیت عملکردشان مستقیماً بازتاب اعتماد عمومی به نظام درمان تأمیناجتماعی است.
سرمایه انسانی و بازتعریف منزلت
در سالهای اخیر، پرستاران بهعنوان سرمایه اجتماعی در نظام درمان تأمیناجتماعی شناخته شدهاند. منزلت شغلی، معیشت و سلامت روانی آنان مستقیماً بر کیفیت خدمات و اعتماد عمومی تأثیر میگذارد. بازتعریف جایگاه پرستاران فراتر از افزایش دستمزد است و شامل مسیر پیشرفت شغلی، توازن زندگی کاری و شخصی، حمایت از مادران پرستار و مشارکت در تصمیمگیریهای درمانی میشود. پرستاران باید شریک حرفهای مدیران باشند، نه صرفاً مجری سیاستها. آینده درمان تأمیناجتماعی به درک و حفظ این سرمایه انسانی وابسته است؛ آنان قلب تپنده نظام درمان و تضمینکننده اعتماد بیمهشدگانند.
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
تیتر خبرها




