کلید رهایی نسل آینده از فقر
هادی موسوینیک اقتصاددان
صبحانه دانشآموزان یک موضوع جدی است؛ موضوعی که تأثیر مستقیم آن بر عملکرد آموزشی هم در تحقیقات داخلی و هم در مطالعات بینالمللی به اثبات رسیده است. بخشی از این ماجرا فرهنگی است و میتوان با نقشآفرینی رسانهها، آموزش در مدارس و تقویت ارتباط میان اولیا و مربیان آن را بهبود بخشید. اما بخش دیگر به اقتصاد خانوادهها بازمیگردد؛ خانوادههایی که توان تأمین تغذیه کافی برای فرزندانشان را ندارند. در اینجا دیگر مدرسه و دولت نمیتوانند بیتفاوت بمانند.
آموزش و پرورش به خودی خود وظیفهای فراتر از کلاس درس و محیط درون مدرسه ندارد. اما وقتی پای حمایت اجتماعی به میان میآید این مسئولیت معنا پیدا میکند. پیش از هر چیز باید این کودکان شناسایی شوند. بر اساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس و وزارت کار، اکنون امکان شناسایی مدارسی که نرخ فقر در آنها بالاست وجود دارد؛ مدارسی که بیش از ۵۰ درصد دانشآموزانشان در فقر به سر میبرند. پایگاههای اطلاعات رفاه و آموزش میتوانند شاخصهای دقیقتری ارائه کنند.
تجربههای داخلی و بینالمللی نشان میدهد که مداخله هدفمند در این زمینه نتیجهبخش است. برای نمونه، در بهارستان تهران، خیرین با توزیع غذای گرم و آش در مدارس، موجب ارتقای ۲۰ درصدی عملکرد دانشآموزان شدند. در هرسین کرمانشاه نیز برنامههایی که حمایت اجتماعی را در کنار آموزش پیش بردند، تغییرات معناداری در نتایج تحصیلی به همراه داشتند. چنین نمونههایی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته نیز دیده میشود.
اکنون بودجهای معادل ۶ همت برای شیر مدارس در نظر گرفته شده است؛ بودجهای خوب اما ناکافی. در چنین شرایطی، توزیع شیر مدارس نباید بهطور یکسان میان همه مدارس انجام شود. این بودجه باید به بچههای محروم از غذا اختصاص داده شود. برآوردها نشان میدهد بیش از یکونیم میلیون دانشآموز در مدارسی با نرخ فقر بالای ۵۰ درصد تحصیل میکنند. بنابراین باید بهصورت هدفمند و دقیق عمل کرد. یکی از طرحهای پیشنهادی در این زمینه که الان در مجلس مطرح است طرح «حامد» (حمایت اجتماعی مدرسه) است.
این طرح مدارسی با فقر و کیفیت آموزشی پایین را هدف قرار میدهد و ترکیبی از حمایتهای اجتماعی، روانشناختی، رفاهی و تغذیه سالم کودکان با مشارکت نهادهای مرتبط ارائه میکند.اهمیت طرح حامد در این است که نگاه «صدقهای» را از حمایتها برمیدارد. هدف، شکستن «تله فقر» خانواده از درون مدرسه است. آموزش میتواند کلید رهایی نسل آینده از فقر باشد. کودکی که غذای کافی دریافت نمیکند، نهتنها در یادگیری دچار مشکل میشود، بلکه برچسبهایی چون «کندذهن» به او زده میشود؛ برچسبی که در همان زمان و در آینده اثرات مخربی بر اعتمادبهنفس و مسیر زندگی او دارد. در حالیکه مشکل واقعی، کمبود گلوکز در مغز و سوءتغذیه است، نه کمبود هوش.
ارسال دیدگاه




