
سیستمهای منابع انسانی و فساد قدرت
محمد رسولی دکترای مدیریت منابعانسانی
سیستمهای منابع انسانی اغلب با هدف ارتقای بهرهوری و افزایش کارایی سازمانها طراحی میشوند؛ اما در عمل، این سازوکارها میتوانند پیامدهایی ناخواسته به همراه داشته باشند و به بستری برای تشویق رفتارهای غیراخلاقی میان مدیران تبدیل شوند. کارشناسان میگویند این وضعیت نه حاصل نیت اولیه، بلکه نتیجه طراحی و اجرای ناقص سازوکارهای مدیریتی است.
یکی از اصلیترین نقاط آسیب، نظام پاداشدهی است. زمانی که معیارهای جبران خدمت صرفاً بر شاخصهای کمی و کوتاهمدت مانند سود سهماهه، حجم فروش یا کاهش هزینه متمرکز میشود، پیام روشنی به مدیران ارسال میشود: نتیجه اهمیت دارد، نه نحوه رسیدن به آن. این شیوه باعث میشود مدیران برای تحقق اهداف و دریافت پاداش، به روشهایی روی بیاورند که الزاما با اصول اخلاقی همخوانی ندارند.
از سوی دیگر، شیوههای ارزیابی عملکرد نیز میتوانند زمینهساز مشکلات مشابه باشند. اگر تنها مدیر مستقیم مسئول ارزیابی باشد و سازوکار بازخورد از همکاران یا زیردستان وجود نداشته باشد، مدیر در فضایی بدون نظارت اجتماعی عمل میکند. این وضعیت احساس مصونیت ایجاد کرده و «فرهنگ سکوت» را در میان کارکنان تقویت میکند. زیردستان، به دلیل ترس از پیامدهای منفی، معمولا از گزارش تخلفات یا بیان انتقادات خودداری میکنند.
نقش فرهنگ سازمانی در این میان تعیینکننده است. فرهنگهایی که بر «برد به هر قیمت» یا قهرمانسازی فردی تکیه دارند، بیش از دیگران مستعد نهادینه کردن بیاخلاقی هستند. در چنین محیطهایی، مدیرانی که با زیر پا گذاشتن قواعد به نتایج میرسند، نه تنها توبیخ نمیشوند، بلکه پاداش و ترفیع نیز دریافت میکنند. این چرخه معیوب، بیپروایی را به رفتاری عادی بدل میکند.
انتخاب و ترفیع مدیران نیز در این معادله نقش جدی دارد. اگر سازمانها تنها بر اساس معیارهای فنی و نتایج کمی افراد را به جایگاههای بالاتر برسانند، بدون توجه به یکپارچگی اخلاقی یا مهارتهای رهبری مسئولانه، ناخواسته افراد مستعد تخطی اخلاقی را به قدرت میرسانند.
سیستمهای انضباطی ناکارآمد نیز مشکل را تشدید میکنند. نبود سازوکار گزارشدهی امن و ناشناس، حمایت ناکافی از افشاگران یا رسیدگی کند و جانبدارانه به تخلفات، در عمل مانع بازخواست مدیران متخلف میشود. چنین شرایطی این پیام را منتقل میکند که قوانین برای کارکنان پاییندست سختگیرانه است، اما مدیران از مصونیت برخوردارند.
به گفته تحلیلگران، پیامد چنین وضعیتی، تقویت احساس استحقاق و مصونیت در میان مدیران است؛ پدیدهای که نه تنها اعتماد کارکنان به سیستم را کاهش میدهد، بلکه در درازمدت به سرمایه اجتماعی سازمان نیز آسیب میزند.
یکی از اصلیترین نقاط آسیب، نظام پاداشدهی است. زمانی که معیارهای جبران خدمت صرفاً بر شاخصهای کمی و کوتاهمدت مانند سود سهماهه، حجم فروش یا کاهش هزینه متمرکز میشود، پیام روشنی به مدیران ارسال میشود: نتیجه اهمیت دارد، نه نحوه رسیدن به آن. این شیوه باعث میشود مدیران برای تحقق اهداف و دریافت پاداش، به روشهایی روی بیاورند که الزاما با اصول اخلاقی همخوانی ندارند.
از سوی دیگر، شیوههای ارزیابی عملکرد نیز میتوانند زمینهساز مشکلات مشابه باشند. اگر تنها مدیر مستقیم مسئول ارزیابی باشد و سازوکار بازخورد از همکاران یا زیردستان وجود نداشته باشد، مدیر در فضایی بدون نظارت اجتماعی عمل میکند. این وضعیت احساس مصونیت ایجاد کرده و «فرهنگ سکوت» را در میان کارکنان تقویت میکند. زیردستان، به دلیل ترس از پیامدهای منفی، معمولا از گزارش تخلفات یا بیان انتقادات خودداری میکنند.
نقش فرهنگ سازمانی در این میان تعیینکننده است. فرهنگهایی که بر «برد به هر قیمت» یا قهرمانسازی فردی تکیه دارند، بیش از دیگران مستعد نهادینه کردن بیاخلاقی هستند. در چنین محیطهایی، مدیرانی که با زیر پا گذاشتن قواعد به نتایج میرسند، نه تنها توبیخ نمیشوند، بلکه پاداش و ترفیع نیز دریافت میکنند. این چرخه معیوب، بیپروایی را به رفتاری عادی بدل میکند.
انتخاب و ترفیع مدیران نیز در این معادله نقش جدی دارد. اگر سازمانها تنها بر اساس معیارهای فنی و نتایج کمی افراد را به جایگاههای بالاتر برسانند، بدون توجه به یکپارچگی اخلاقی یا مهارتهای رهبری مسئولانه، ناخواسته افراد مستعد تخطی اخلاقی را به قدرت میرسانند.
سیستمهای انضباطی ناکارآمد نیز مشکل را تشدید میکنند. نبود سازوکار گزارشدهی امن و ناشناس، حمایت ناکافی از افشاگران یا رسیدگی کند و جانبدارانه به تخلفات، در عمل مانع بازخواست مدیران متخلف میشود. چنین شرایطی این پیام را منتقل میکند که قوانین برای کارکنان پاییندست سختگیرانه است، اما مدیران از مصونیت برخوردارند.
به گفته تحلیلگران، پیامد چنین وضعیتی، تقویت احساس استحقاق و مصونیت در میان مدیران است؛ پدیدهای که نه تنها اعتماد کارکنان به سیستم را کاهش میدهد، بلکه در درازمدت به سرمایه اجتماعی سازمان نیز آسیب میزند.
ارسال دیدگاه