خشونت، بیمارستان‌ها را تهدید می‌کند

خشونت، بیمارستان‌ها را تهدید می‌کند

سمیرا مرادی روزنامه نگار

خشونت علیه کادر درمان معضلی جهانی است. در سال‌های گذشته چندین مرکز درمانی در ایران شاهد درگیری‌های خونین میان همراهان بیماران و کادر درمان بوده‌اند؛ شرایطی که امنیت جانی و روانی پرستاران و بیماران را زیر سؤال برده است. درگیری دوم شهریورماه در بیمارستان آیت‌الله کاشانی بار دیگر این زخم را تازه کرد. برای درک این پدیده نمی‌توان تنها به سرزنش فرد مهاجم بسنده کرد. تحلیلگران مسائل اجتماعی، مجموعه پیچیده‌ای از عوامل را در بروز این خشونت‌ها مؤثر می‌دانند. بنا به گزارش روابط عمومی بیمارستان کاشانی شهرکرد، همراه یکی از بیماران بستری با دیدن زخم بیمار خود دچار افت فشار شده و غش می‌کند و به دنبال آن از سوی همراهان این بیمار به کادر درمان اعتراض می‌شود که چرا به وضعیت این فرد رسیدگی نمی‌کنند. سپس بین همراهان این بیمار و کادر بیمارستان درگیری رخ می‌دهد و چهار انترن‌ بیمارستان کاشانی (پزشکانی که دوران کارورزی خود را در بیمارستان سپری می‌کنند) مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند. 
تکرار حوادث بیمارستانی و تأثیرات پیدا و پنهان این معضل باعث شده که در حال حاضر، پلیس در بسیاری از بیمارستان‌های کشور؛ به‌ویژه مراکز درمانی پرمراجعه حضور داشته باشد. همچنین وزارت بهداشت به مسئله ورود کرده و برای جلوگیری از تشنج تمهیداتی اندیشیده است. هفته آخر مردادماه امسال مشاور عالی و جانشین وزیر بهداشت از ورود معاونت‌های آموزشی، فرهنگی و دانشجویی مختلف وزارت بهداشت به این موضوع و مذاکره جهت بازنگری در قوانین و بازدارنده شدن آن خبر داد. او حضور پلیس در بیمارستان را راه چاره این مشکل ندانست.  به گفته علی جعفریان، هماهنگی‌هایی با کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی انجام شده که در قوانین بازنگری کنند. او بر این باور است که این موضوع را باید جدی گرفت و یک مسئله قلمداد شود. 
درگیری در مراکز درمانی ریشه‌های مختلفی دارد. دکتر مرتضی پدریان، جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی به آتیه‌نو می‌گوید: «یکی از مواردی که در حوزه خشونت داریم مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که مردم در فرایند زندگی با آن برخورد می‌کنند. این عوامل باعث می‌شود آستانه تحمل جامعه پایین بیاید و رفتارها به سمت شکل‌های مختلف پرخاشگری اعم از کلامی، فیزیکی یا پرخاشگری ساکن برود. در بحث کادر درمان این مسئله بیشتر خود را نشان می‌دهد؛ چراکه با سلامت کسی که به بیمارستان آمده روبه‌روست. بخشی از کادر درمانی و پزشکان ما در مورد بیماران دچار قصورهایی می‌شوند که به صورت نمادین در ذهن مردم باقی مانده و همراه فکر می‌کند اگر کادر درمان به‌موقع و خوب به بیمار او رسیدگی نکند او دچار عارضه‌های سخت‌تر و احتمالاً مرگ می‌شود.» 

اورژانس شلوغ، همراه خشمگین
پزشکان زیادی در دوران حرفه‌ای کار خود تجربه برخوردهای سخت با همراهان بیماران را دارند. گروه «بلک لیست دندانپزشکان و پزشکان» که در آن مسائل و مشکلات صنفی حوزه پزشکی مطرح می‌شود از تجربه‌های شامل خشونت اعضا پر است. پزشک شبکه داورزن سبزوار نوشته: «مردم پرتوقع و بی‌ادب که برخورد بد و فحاشی می‌کنند. وضعیت پرستار بسیار بده و هرکاری که خودشون صلاح بدونن انجام میدن و اصلاً به حرف پزشک گوش نمیدن.» پزشکی از صوغان ارزوییه واقع در استان کرمان گفته: «هر ماه حتماً یه حمله یا برخورد تهاجمی رو با مردم پرتوقع و به دور از فرهنگ این منطقه دارین.»  یک بیمار بستری در یک مرکز درمانی در قزوین می‌گوید: «برای هر کار کوچکی باید دو ساعت دنبال یک پرستار بدویم. با اکراه و ناراحتی می‌گویند الان می‌آییم و باز هم نمی‌آیند. من درد دارم و دکتر برایم مسکن تجویز کرده اما پرستار فعلا صلاح ندانسته دستور پزشک را اجرا کند.»  سال گذشته در یاسوج، ماجرا از اورژانس فراتر رفت و به تراژدی بدل شد و قتل «مسعود داوودی» متخصص قلب ۵۱ ساله در ۲۱ آبان ۱۴۰۳ را رقم زد. قاتل، برادر بیماری بود که چند سال‌ پیش فوت کرده بود. ابتدا در یک مرجع بدوی، ظن «تقصیر پزشک» طرح و بعد در مرجع بالاتر رفع شد. قتل، موجی از تجمع‌های اعتراضی پزشکان و پرستاران و مطالبه تأمین امنیت را به‌راه انداخت.  تجربه پزشکان از برخوردهای کلامی و فیزیکی را اگر پی بگیری مثنوی هفتاد من است. بیماران هم دل خوشی از بودن در درمانگاه و بیمارستان ندارند. دکتر پدریان در این‌باره می‌گوید: «جامعه ما یک جامعه اتمیزه و گسسته شده است و در چنین جامعه‌ای میزان اعتماد افراد به یکدیگر بسیار پایین است. یکی از دلایل خشونت این است که مردم به کادر درمان اعتماد ندارند. برای همین وقتی می‌خواهند پیش یک دکتر بروند از چندنفر سؤال و جواب می‌کنند که کدام دکتر خوب است. ساختارهای قبلی شرایطی را ایجاد کرده که فرد نسبت به جامعه پزشکی بی‌اعتماد شده است. بعضی از افراد قصورهای پزشکی و درمان را یا به‌صورت شایعه شنیده‌اند یا واقعی دیده‌اند. وقتی فرد با کادر درمان مواجه می‌شود و می‌بیند که برای درمان بیمار تعلل می‌کند آستانه تحمل او با زمینه عوامل بیرونی دیگر پایین می‌آید و نوعی برخورد خشونت آمیز از خود نشان می‌دهد.» 

جغرافیای پراکنده؛ مسئله‌ای واحد
نقشه رخدادها پراکنده است؛ از الیگودرز که دادستانی از «بازداشت عاملان درگیری با کادر درمان» خبر داد تا مشهد که خبر «ضرب‌وشتم نیروهای اورژانس با سلاح سرد» به صدور حکم برای ضارب انجامید؛ از یاسوج که یک پزشک جان باخت تا اهواز و کرج و حالا در سال 1404 شهرکرد.  پراکندگی خشونت و گلاویز شدن با کادر درمان در مناطق مختلف متفاوت است. پدریان در مورد اینکه آیا ارتباطی میان جغرافیا و طبقه اجتماعی و میزان خشونت وجود دارد، توضیح می‌دهد: «در قشربندی اجتماعی طبقه اجتماعی فرد در کنش‌ها و رفتار او تأثیرگذار است؛ قشری که درآمد و توانمندی بالایی دارد با توجه به هزینه‌هایی که می‌تواند پرداخت کند از امکانات رفاهی بیشتری برخوردار است و مشکلی برای هزینه‌های درمان ندارد. خود به خود او به خواسته‌هایش می‌رسد و کمتر دچار خشونت می‌شود. وقتی قشر متوسط و پایین برای درمان بیمار به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند اولاً هزینه‌ها برای آن‌ها بسیار بالاست و پول بیمه‌ای که داده‌اند تأثیر چندانی در کاهش هزینه‌های درمان ندارد. کادر درمان هم توجه آنچنانی به او ندارند. این‌ها را کنار هم می‌گذارند و دچار پرخاشگری می‌شوند و همه این‌ها را از چشم کادر درمان می‌بینند. در واقع وقتی دستشان به جایی نمی‌رسد خشم خود را سر کادر درمان خالی می‌کنند.» به گفته پدریان در مورد جغرافیا بخشی از مسئله به تعاملات اجتماعی و فرهنگی  و انتظاراتی که فرد از کادر درمان دارد بازمی‌گردد. در جایی مثل تهران یا اصفهان انتظار فرد از درمان معجزه نیست. همراه می‌داند که درمان زمان‌بر است و سریع اتفاق نمی‌افتد. در جاهایی که فرهنگ مردم پایین است و به طول درمان باور ندارند انتظار این است که در لحظه حال بیمار خوب شود. هر چقدر سطح انتظارات منطقی‌تر باشد خشونت کمتر است و هر چقدر انتظارات غیرمنطقی‌تر باشد خشونت بالاتر است.»

نشت پیامدهای یک درگیری
رفتار تندخویانه و سخت فضای یک محیط درمانی را ناامن می‌کند. چنین واکنش‌هایی عواقب زیادی در جامعه دارد. آسیب‌شناس اجتماعی در این مورد می‌گوید: «وقتی چنین اتفاقاتی می‌افتد، کادر درمان دچار یک بی‌تفاوتی مزمن می‌شود و برایش مهم نیست چه اتفاقی برای مریض می‌افتد. او بر این باور است که من هرچقدر تلاش کنم باز همراه بیمار تنش ایجاد می‌کند. همراه هم منتظر کوچک‌ترین بی‌تفاوتی است تا پرستار و پزشک را تهدید کند. این‌ها به صورت دومینو وار اتفاق می‌افتد؛ هرکدام به دیگری ضربه می‌زند و دوباره این اتفاق تکرار می‌شود.» از طرفی، مراکزی که احتمال درگیری در آن‌ها زیاد است، به منطقه قرمز برای ورود پرستاران و پزشکان تبدیل می‌شوند. آن‌ها دیگر تمایل ندارند در مناطقی با احتمال درگیری خدمت کنند. همین امر، کمبود نیروی درمانگر را در بسیاری از مراکز تشدید کرده است. شیفت‌های طولانی کادر درمان و چندمسئولیتی شدن، خستگی و کم‌طاقتی برای اندک نیروهای باقی‌مانده را به دنبال دارد. 

چگونه می‌توان ترمز خشم را کشید؟
تلاش برای یافتن راهکارهای درست مقابله با خشونت علیه کادر درمان وزارت بهداشت و پلیس را وارد میدان عمل کرده است. دکتر پدریان از راهکارهای مؤثر در این زمینه می‌گوید که باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد: «اولین نکته این است که ما سطح آگاهی جامعه را نسبت به درمان بالا ببریم و به آن‌ها بگوییم که درمان یک پروسه چندمرحله‌ای است و نمی‌توان معجزه کرد. اعضای کادر درمان هم باید آموزش ببینند با کسی که وارد بیمارستان می‌شود و در مورد بیمار خود نگرانی‌های زیاد و استیصال دارد چگونه رفتار کنند. درمانگر باید بداند این فرد آستانه تحمل پایینی دارد. در این حالت پرستار باید شرایط روحی و روانی خود را حفظ و کنترل کند و رفتارش طوری باشد تا بیمار و همراه او را برای رفتارهای پرخاشگرانه تحریک نکند. کادر درمان هم در دوره‌های دانشگاهی و هم در آموزش‌های ضمن خدمت می‌توانند این امور را فرا گیرند و این دوره‌ها مدام باید نوآموزی شود و مطالب تازه را به آن اضافه کنند و آزمون داشته باشند.  اخیراً حضور نیروهای انتظامی در بیمارستان‌ها و کلینیک‌ها واکنش‌های زیادی را برانگیخته است. پدریان در این مورد معتقد است: «حضور پلیس در بیمارستان‌ها خشونت را افزایش می‌دهد و مردم را بیشتر تحریک می‌کند. فرد با دیدن پلیس گارد می‌گیرد. چشمش که به پلیس می‌افتد فکر می‌کند وارد یک فضای امنیتی شده نه یک فضای درمانی. بنابراین باید به فکر راهکارهای نرم‌تر بود.» 
خشونت علیه کادر درمان را نباید به شکل یک نزاع فردی دید. این یک زنگ خطر برای سیستمی تحت فشار است. حوادث اتفاق افتاده نشان می‌دهند که چگونه کمبودهای اقتصادی، اجتماعی و ساختاری می‌تواند به خشونت در آسیب‌پذیرترین نقطه، یعنی محیط درمانی، بینجامد. حل این معضل، نه‌تنها امنیت و کرامت کادر درمان و مردم را به همراه دارد، بلکه گامی اساسی در حفظ سلامت کل جامعه است. تا زمانی که محیط بیمارستان برای درمانگران ناامن باشد، نمی‌توان انتظار ارائه خدماتی باکیفیت و آرامش خاطر برای درمانجویان را داشت. 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه