
هوش مصنوعی و اقتصاد انرژی
مسعود علیپور اقدم روزنامه نگار
هوش مصنوعی دیگر افسانه آزمایشگاهها یا رؤیای آینده نیست؛ بلکه اکنون به قلب زندگی روزمره ما آمده و جهان را با سرعتی سرسامآور دگرگون کرده است. اما این فناوری جذاب، پشت پرده چهرهای هراسانگیز دارد: هیولایی برقخوار که شبکههای فرسوده جهان را زیر فشار میبرد. تازهترین گزارش آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد مراکز داده و پردازندههای قدرتمند هوش مصنوعی در حال آغاز جنگی پنهان بر سر انرژیاند؛ جنگی که میتواند آینده اقتصاد، اقلیم و امنیت جهانی را رقم بزند. پرسش بزرگ این است: آیا زیرساختهای برق توان تاب آوردن دارند، یا شعلههای این انقلاب پیش از شکوفایی خاموش خواهند شد؟
ولع بیپایان مراکز داده
مراکز داده، قلب تپنده هوش مصنوعیاند. این ساختمانهای عظیم پر از هزاران سرور، بیوقفه پیامها، تصاویر و جستوجوهای ما را پردازش میکنند. با ظهور مدلهای زبانی بزرگ، این مراکز دیگر مصرفکنندهای معمولی نیستند، بلکه به موجوداتی برقخوار بدل شدهاند. پردازندههای گرافیکی که روزگاری برای بازیهای ویدیویی ساخته میشدند، اکنون ستون فقرات هوش مصنوعی هستند. آموزش یک مدل پیشرفته مانند GPT-4 به خوشهای از ۲۵ هزار تراشه نیاز داشت که حدود ۲۲ مگاوات برق مصرف کرد؛ معادل توان لازم برای صدها ایستگاه شارژ خودروهای برقی.
اما این تنها مرحله آموزش است. مصرف اصلی در استفاده روزانه رخ میدهد؛ جایی که میلیاردها پرسوجوی کاربران انرژی را میبلعند. هر پرسش هوش مصنوعی حدود ده برابر یک جستوجوی ساده گوگل برق میخواهد. وقتی این رقم در مقیاس میلیاردها تعامل روزانه ضرب شود، به عددی نجومی میرسیم. آمار آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد در سال ۲۰۲۴، مصرف مراکز داده به ۴۱۵ تراواتساعت رسید، معادل ۱.۵ درصد کل مصرف جهانی برق. این رقم تا سال ۲۰۳۰ میتواند دو برابر شود و به اندازه کل مصرف سالانه کشوری چون ژاپن برسد.
فشار طاقتفرسا بر شبکهها
شبکههای برق جهان برای چنین عطشی ساخته نشدهاند. آنها سالها پیش طراحی شدند، زمانی که رشد تقاضا آرام و قابل پیشبینی بود. اکنون، هجوم مراکز داده به معنای تمرکز عظیم مصرف در نقاط خاص است؛ خوشههایی که میتوانند کل یک منطقه را فلج کنند. در ویرجینیای شمالی، اتصال یک مرکز داده تازه به شبکه تا هفت سال طول میکشد؛ در هلند این زمان به یک دهه میرسد. زنجیره تأمین قطعاتی مانند ترانسفورماتورهای بزرگ تحت فشار است و زمان تحویل آنها دو برابر شده است. این موانع نهتنها سرعت توسعه را کند میکنند، بلکه خطر خاموشی را نیز افزایش میدهند. آژانس بینالمللی انرژی برآورد میکند تا سال ۲۰۳۰ حدود یکپنجم پروژههای مراکز داده با تأخیر جدی روبهرو شوند. آمریکا، چین و اروپا اکنون ۸۵ درصد مصرف مراکز داده را به خود اختصاص دادهاند. فشار اصلی بر دوش اقتصادهای پیشرفته خواهد بود، در حالی که کشورهای در حال توسعه تنها سهم کوچکی از این رشد را پوشش میدهند. این شکاف دیجیتال، خطر عقبماندگی جهانی را افزایش میدهد. فاتح بیرول، مدیر اجرایی آژانس، هشدار داده است: «بدون انرژی، هوش مصنوعی وجود ندارد.» این پیام روشن است؛ اگر شبکهها تاب نیاورند، انقلاب دیجیتال نیمهتمام میماند.
جستوجو برای ترکیب انرژی
پرسش کلیدی این است: چگونه باید این هیولا را تغذیه کرد؟ هیچ منبعی به تنهایی پاسخگو نیست، بلکه ترکیبی متنوع و هوشمندانه نیاز است.
تجدیدپذیرها در خط مقدماند. خورشید و باد اکنون ارزانتر و سریعتر از همیشه توسعه مییابند و انتظار میرود تا سال ۲۰۳۵ نیمی از رشد تقاضای مراکز داده را تأمین کنند. غولهای فناوری با سرمایهگذاریهای عظیم، پروژههای خورشیدی و بادی را در نقاط مختلف جهان پیش میبرند. مزارع خورشیدی گوگل در نوادا و توربینهای بادی مایکروسافت در اسکاندیناوی تنها بخشی از این تلاشاند.
اما محدودیتها آشکار است. خورشید همیشه نمیتابد و باد همیشه نمیوزد. گاز طبیعی بهعنوان پشتیبان پایدار وارد میدان میشود، هرچند وابستگی به آن در تضاد با اهداف اقلیمی است. در افق آینده، فناوریهای نو مانند راکتورهای هستهای کوچک و انرژی زمینگرمایی امیدهای تازهای هستند. مایکروسافت و گوگل میلیاردها دلار روی این گزینهها سرمایهگذاری کردهاند. اگر موفق شوند، شاید بتوان مراکز داده را مستقیماً با انرژی پاک و بیوقفه تغذیه کرد.
هوش مصنوعی بهعنوان ناجی
شاید بزرگترین تناقض این باشد که هوش مصنوعی نهتنها مصرفکنندهای حریص، بلکه میتواند نجاتدهنده بحران انرژی هم باشد. همین فناوری قادر است شبکههای برق را هوشمند کند و مصرف را بهینه سازد.
الگوریتمها میتوانند بار شبکه را در لحظه مدیریت کنند، ظرفیت خطوط موجود را افزایش دهند و از خاموشیها جلوگیری نمایند.
آژانس بینالمللی انرژی برآورد کرده این نوآوریها میتواند ۱۷۵ گیگاوات ظرفیت تازه آزاد کند؛ معادل تأمین برق میلیونها خانه بدون نیاز به ساخت نیروگاه جدید.
فراتر از شبکه، در صنایع سنگین مانند فولاد و سیمان، هوش مصنوعی میتواند مصرف انرژی را تا هشت درصد کاهش دهد. در ساختمانها، سامانههای هوشمند مدیریت انرژی صدها تراواتساعت صرفهجویی میکنند. در حملونقل، مسیرهای بهینه و الگوریتمهای رانندگی میتوانند مصرف سوخت میلیونها خودرو را کاهش دهند.
اما تحقق این آینده آسان نیست. کمبود دادههای یکپارچه، نبود نیروی متخصص و مقررات دستوپاگیر مانع جدیاند. برای عبور از این موانع، نیاز به همکاری جهانی، مسئولیتپذیری غولهای فناوری و حمایت دولتها وجود دارد.
هوش مصنوعی و انرژی پاک
انقلاب هوش مصنوعی و انقلاب انرژی پاک، دو روی یک سکهاند. اگر هوش مصنوعی رها شود، میتواند بحران انرژی و اقلیم را شدت بخشد؛ اما اگر خردمندانه هدایت شود، به یار انسان و زمین بدل خواهد شد. انتخاب با ماست: یا اجازه دهیم این هیولای دیجیتال آینده را ببلعد، یا از توان آن برای ساخت جهانی پایدار بهره گیریم.
سرنوشت قرن بیستویکم شاید در همین انتخاب نهفته باشد. میان تاریکی و روشنایی، میان مصرف بیمهار و بهرهوری هوشمند، میان آشوب و امید. میراث ما بر صفحه تاریخ با برق و کد نوشته خواهد شد؛ اینکه آن صفحه روایت تراژدی باشد یا داستان پیروزی، تنها به انتخاب امروزمان بستگی دارد.
منبع: نیویورکتایمز
ولع بیپایان مراکز داده
مراکز داده، قلب تپنده هوش مصنوعیاند. این ساختمانهای عظیم پر از هزاران سرور، بیوقفه پیامها، تصاویر و جستوجوهای ما را پردازش میکنند. با ظهور مدلهای زبانی بزرگ، این مراکز دیگر مصرفکنندهای معمولی نیستند، بلکه به موجوداتی برقخوار بدل شدهاند. پردازندههای گرافیکی که روزگاری برای بازیهای ویدیویی ساخته میشدند، اکنون ستون فقرات هوش مصنوعی هستند. آموزش یک مدل پیشرفته مانند GPT-4 به خوشهای از ۲۵ هزار تراشه نیاز داشت که حدود ۲۲ مگاوات برق مصرف کرد؛ معادل توان لازم برای صدها ایستگاه شارژ خودروهای برقی.
اما این تنها مرحله آموزش است. مصرف اصلی در استفاده روزانه رخ میدهد؛ جایی که میلیاردها پرسوجوی کاربران انرژی را میبلعند. هر پرسش هوش مصنوعی حدود ده برابر یک جستوجوی ساده گوگل برق میخواهد. وقتی این رقم در مقیاس میلیاردها تعامل روزانه ضرب شود، به عددی نجومی میرسیم. آمار آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد در سال ۲۰۲۴، مصرف مراکز داده به ۴۱۵ تراواتساعت رسید، معادل ۱.۵ درصد کل مصرف جهانی برق. این رقم تا سال ۲۰۳۰ میتواند دو برابر شود و به اندازه کل مصرف سالانه کشوری چون ژاپن برسد.
فشار طاقتفرسا بر شبکهها
شبکههای برق جهان برای چنین عطشی ساخته نشدهاند. آنها سالها پیش طراحی شدند، زمانی که رشد تقاضا آرام و قابل پیشبینی بود. اکنون، هجوم مراکز داده به معنای تمرکز عظیم مصرف در نقاط خاص است؛ خوشههایی که میتوانند کل یک منطقه را فلج کنند. در ویرجینیای شمالی، اتصال یک مرکز داده تازه به شبکه تا هفت سال طول میکشد؛ در هلند این زمان به یک دهه میرسد. زنجیره تأمین قطعاتی مانند ترانسفورماتورهای بزرگ تحت فشار است و زمان تحویل آنها دو برابر شده است. این موانع نهتنها سرعت توسعه را کند میکنند، بلکه خطر خاموشی را نیز افزایش میدهند. آژانس بینالمللی انرژی برآورد میکند تا سال ۲۰۳۰ حدود یکپنجم پروژههای مراکز داده با تأخیر جدی روبهرو شوند. آمریکا، چین و اروپا اکنون ۸۵ درصد مصرف مراکز داده را به خود اختصاص دادهاند. فشار اصلی بر دوش اقتصادهای پیشرفته خواهد بود، در حالی که کشورهای در حال توسعه تنها سهم کوچکی از این رشد را پوشش میدهند. این شکاف دیجیتال، خطر عقبماندگی جهانی را افزایش میدهد. فاتح بیرول، مدیر اجرایی آژانس، هشدار داده است: «بدون انرژی، هوش مصنوعی وجود ندارد.» این پیام روشن است؛ اگر شبکهها تاب نیاورند، انقلاب دیجیتال نیمهتمام میماند.
جستوجو برای ترکیب انرژی
پرسش کلیدی این است: چگونه باید این هیولا را تغذیه کرد؟ هیچ منبعی به تنهایی پاسخگو نیست، بلکه ترکیبی متنوع و هوشمندانه نیاز است.
تجدیدپذیرها در خط مقدماند. خورشید و باد اکنون ارزانتر و سریعتر از همیشه توسعه مییابند و انتظار میرود تا سال ۲۰۳۵ نیمی از رشد تقاضای مراکز داده را تأمین کنند. غولهای فناوری با سرمایهگذاریهای عظیم، پروژههای خورشیدی و بادی را در نقاط مختلف جهان پیش میبرند. مزارع خورشیدی گوگل در نوادا و توربینهای بادی مایکروسافت در اسکاندیناوی تنها بخشی از این تلاشاند.
اما محدودیتها آشکار است. خورشید همیشه نمیتابد و باد همیشه نمیوزد. گاز طبیعی بهعنوان پشتیبان پایدار وارد میدان میشود، هرچند وابستگی به آن در تضاد با اهداف اقلیمی است. در افق آینده، فناوریهای نو مانند راکتورهای هستهای کوچک و انرژی زمینگرمایی امیدهای تازهای هستند. مایکروسافت و گوگل میلیاردها دلار روی این گزینهها سرمایهگذاری کردهاند. اگر موفق شوند، شاید بتوان مراکز داده را مستقیماً با انرژی پاک و بیوقفه تغذیه کرد.
هوش مصنوعی بهعنوان ناجی
شاید بزرگترین تناقض این باشد که هوش مصنوعی نهتنها مصرفکنندهای حریص، بلکه میتواند نجاتدهنده بحران انرژی هم باشد. همین فناوری قادر است شبکههای برق را هوشمند کند و مصرف را بهینه سازد.
الگوریتمها میتوانند بار شبکه را در لحظه مدیریت کنند، ظرفیت خطوط موجود را افزایش دهند و از خاموشیها جلوگیری نمایند.
آژانس بینالمللی انرژی برآورد کرده این نوآوریها میتواند ۱۷۵ گیگاوات ظرفیت تازه آزاد کند؛ معادل تأمین برق میلیونها خانه بدون نیاز به ساخت نیروگاه جدید.
فراتر از شبکه، در صنایع سنگین مانند فولاد و سیمان، هوش مصنوعی میتواند مصرف انرژی را تا هشت درصد کاهش دهد. در ساختمانها، سامانههای هوشمند مدیریت انرژی صدها تراواتساعت صرفهجویی میکنند. در حملونقل، مسیرهای بهینه و الگوریتمهای رانندگی میتوانند مصرف سوخت میلیونها خودرو را کاهش دهند.
اما تحقق این آینده آسان نیست. کمبود دادههای یکپارچه، نبود نیروی متخصص و مقررات دستوپاگیر مانع جدیاند. برای عبور از این موانع، نیاز به همکاری جهانی، مسئولیتپذیری غولهای فناوری و حمایت دولتها وجود دارد.
هوش مصنوعی و انرژی پاک
انقلاب هوش مصنوعی و انقلاب انرژی پاک، دو روی یک سکهاند. اگر هوش مصنوعی رها شود، میتواند بحران انرژی و اقلیم را شدت بخشد؛ اما اگر خردمندانه هدایت شود، به یار انسان و زمین بدل خواهد شد. انتخاب با ماست: یا اجازه دهیم این هیولای دیجیتال آینده را ببلعد، یا از توان آن برای ساخت جهانی پایدار بهره گیریم.
سرنوشت قرن بیستویکم شاید در همین انتخاب نهفته باشد. میان تاریکی و روشنایی، میان مصرف بیمهار و بهرهوری هوشمند، میان آشوب و امید. میراث ما بر صفحه تاریخ با برق و کد نوشته خواهد شد؛ اینکه آن صفحه روایت تراژدی باشد یا داستان پیروزی، تنها به انتخاب امروزمان بستگی دارد.
منبع: نیویورکتایمز
ارسال دیدگاه