
نابینایان و شکاف آموزشی
امید هاشمی سردبیر ماهنامه نسل مانا
در جهان امروز، دسترسی به آموزش برابر برای همه دانشآموزان یک ضرورت اساسی است، اما دانشآموزان نابینا هنوز با چالشهای فراوانی مواجهاند که نیازمند توجه جدی و راهکارهای عملی است. این گروه به دو دسته عمده تقسیم میشوند؛ کسانی که مهارت خواندن خط بریل را دارند و آنهایی که با این خط آشنا نیستند. برای دسته دوم، کتابهای صوتی تنها پنجره به منابع آموزشی محسوب میشود، اما تکیه صرف بر این روش نهتنها کافی نیست، بلکه پیامدهای منفی نیز به دنبال دارد.
واقعیت این است که تولید و توزیع کتابهای بریل به اندازه کافی انجام نمیشود و انگیزهای برای یادگیری این مهارت پایه فراهم نشده است. این امر، به مرور زمان باعث تضعیف مهارتهای خواندن و نوشتن دانشآموزان نابینا میشود؛ مهارتهایی که پایهایترین ستونهای آموزش و پرورش هستند و بدون آنها نمیتوان به عدالت آموزشی دست یافت. در عین حال، اتکای بیش از حد به نسخههای صوتی که گاه کیفیت مطلوبی ندارند، مشکلاتی از قبیل کاهش تمرکز و یادگیری نادرست تلفظها را به همراه دارد.
از سوی دیگر، این دانشآموزان از دسترسی به کتابهای کمکدرسی و منابع غیردرسی صوتی محروماند؛ منابعی که دیگر دانشآموزان به آنها دسترسی دارند و میتواند تفاوت مهمی در یادگیری و موفقیت آنها ایجاد کند. مسئولیت تولید این محتوا بر عهده آموزش و پرورش استثنایی است؛ اما تاکنون نشانی از اراده جدی برای فراهم کردن چنین منابعی دیده نشده است. افزون بر این، خانوادهها اغلب توان مالی تهیه کتابهای صوتی را ندارند، که این خود به نابرابری آموزشی دامن میزند. کیفیت پایین کتابهای صوتی، مشکلاتی اساسی را برای دانشآموزان نابینا ایجاد میکند. ضبط ضعیف و تلفظ اشتباه، نهتنها یادگیری را مختل میکند بلکه ممکن است الگوهای اشتباه گفتاری را در ذهن آنها شکل دهد، وضعیتی که میتواند آینده تحصیلی و اجتماعی آنها را تحت تأثیر منفی قرار دهد. نبود استانداردهای لازم و دستورالعملهای مشخص، همراه با کمبود بودجه و زمان، این مشکل را تشدید کرده است.
یکی دیگر از موانع، تأخیرهای اداری در هماهنگی میان نهادهای مسئول تولید کتابهای درسی و صوتی است. تغییرات مکرر کتابهای درسی در زمانهای محدود، باعث میشود که نسخههای صوتی دیر به دست دانشآموزان برسد یا حتی تولید نشود، وضعیتی که حق تحصیل برابر را نقض میکند.
وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را محدود به تأمین کتابهای درسی میداند و تولید کتابهای کمکدرسی صوتی را خارج از وظایفش میخواند. این موضع، ادعای عدالت آموزشی را تنها در حد شعار نگه داشته و پاسخگویی به نیازهای واقعی دانشآموزان نابینا را به تعویق میاندازد.
واقعیت این است که تولید و توزیع کتابهای بریل به اندازه کافی انجام نمیشود و انگیزهای برای یادگیری این مهارت پایه فراهم نشده است. این امر، به مرور زمان باعث تضعیف مهارتهای خواندن و نوشتن دانشآموزان نابینا میشود؛ مهارتهایی که پایهایترین ستونهای آموزش و پرورش هستند و بدون آنها نمیتوان به عدالت آموزشی دست یافت. در عین حال، اتکای بیش از حد به نسخههای صوتی که گاه کیفیت مطلوبی ندارند، مشکلاتی از قبیل کاهش تمرکز و یادگیری نادرست تلفظها را به همراه دارد.
از سوی دیگر، این دانشآموزان از دسترسی به کتابهای کمکدرسی و منابع غیردرسی صوتی محروماند؛ منابعی که دیگر دانشآموزان به آنها دسترسی دارند و میتواند تفاوت مهمی در یادگیری و موفقیت آنها ایجاد کند. مسئولیت تولید این محتوا بر عهده آموزش و پرورش استثنایی است؛ اما تاکنون نشانی از اراده جدی برای فراهم کردن چنین منابعی دیده نشده است. افزون بر این، خانوادهها اغلب توان مالی تهیه کتابهای صوتی را ندارند، که این خود به نابرابری آموزشی دامن میزند. کیفیت پایین کتابهای صوتی، مشکلاتی اساسی را برای دانشآموزان نابینا ایجاد میکند. ضبط ضعیف و تلفظ اشتباه، نهتنها یادگیری را مختل میکند بلکه ممکن است الگوهای اشتباه گفتاری را در ذهن آنها شکل دهد، وضعیتی که میتواند آینده تحصیلی و اجتماعی آنها را تحت تأثیر منفی قرار دهد. نبود استانداردهای لازم و دستورالعملهای مشخص، همراه با کمبود بودجه و زمان، این مشکل را تشدید کرده است.
یکی دیگر از موانع، تأخیرهای اداری در هماهنگی میان نهادهای مسئول تولید کتابهای درسی و صوتی است. تغییرات مکرر کتابهای درسی در زمانهای محدود، باعث میشود که نسخههای صوتی دیر به دست دانشآموزان برسد یا حتی تولید نشود، وضعیتی که حق تحصیل برابر را نقض میکند.
وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را محدود به تأمین کتابهای درسی میداند و تولید کتابهای کمکدرسی صوتی را خارج از وظایفش میخواند. این موضع، ادعای عدالت آموزشی را تنها در حد شعار نگه داشته و پاسخگویی به نیازهای واقعی دانشآموزان نابینا را به تعویق میاندازد.
ارسال دیدگاه