
فرزند کمتر، آینده مبهمتر
نازنین رزاقیمهر روزنامه نگار
آخرین گزارش مرکز آمار ایران تا مردادماه ۱۴۰۴، تصویر نگرانکنندهای از تحولات جمعیتی کشور ارائه میدهد. بر اساس این آمار، تعداد نوزادان متولد شده در زمستان ۱۴۰۳ به ۲۴۵ هزار و ۶۸۱ نفر رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل، کاهش بیش از ۱۳ هزار نفری را نشان میدهد. این افت، در ادامه روند نزولی نرخ زاد و ولد در سالهای اخیر، نشانهای روشن از کاهش تمایل خانوارها به فرزندآوری است. کاهش نرخ تولد در ایران، تنها یک موضوع آماری نیست؛ بلکه پیامدهای گستردهای در حوزه اقتصاد، بازار کار، نظام بازنشستگی، امنیت اجتماعی و حتی فرهنگ خواهد داشت. این روند، با ترکیبی از فشارهای اقتصادی، تغییرات اجتماعی و تحولات فرهنگی گره خورده و آینده جمعیت کشور را تحت تأثیر قرار میدهد.
هشدار بیصدای آمارها
آمارهای رسمی نشان میدهد فرایند «گذار جمعیتی» در ایران با شتاب ادامه دارد. بهعنوان نمونه، سازمان ثبت احوال گزارش داده در سال ۱۴۰۳ تنها 979.923 واقعه ولادت ثبت شده که در مقایسه با سال قبل حدود ۸۰ هزار تولد کمتر است. مطابق این گزارش، در سال مذکور بیشترین تولدها در استان تهران (120.562) و کمترین در ایلام (۶۵۳۴) بوده است. در کنار آمار تولد، دیگر شاخصهای جمعیتی نیز هشداردهندهاند: نرخ باروری کل زنان ایرانی در سال ۱۴۰۰ برابر 65 /1 و در سال ۱۴۰۱ برابر 66 /1 فرزند به ازای هر زن (نزدیک به حد جایگزینی) اعلام شده است. همچنین، گزارشهای رسمی حاکی از آن است که میانگین سن زنان در اولین بارداری حدود 5 /27 سال و مردان 3 /32 سال بوده است.
گزارش اخیر مرکز آمار ایران نیز بیانگر آن است که تورم ۳۵ درصدی چهار ماهه نخست سال ۱۴۰۴، در حالی که درآمدها رشد متناسبی نداشتهاند، فشار قابل توجهی بر معیشت خانوارها وارد کرده است. بر اساس آمار، در تیر ماه ۱۴۰۴، تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، ۴۱.۲ درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین، ۴۱.۲ درصد بیشتر از تیر ماه ۱۴۰۳ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. گرچه برخی آمارهای غیررسمی تورم واقعی را بیش از این نیز برآورد میکنند، همین رقم رسمی نیز نشان میدهد هزینههای زندگی از خوراک و مسکن گرفته تا آموزش و درمان بهشدت افزایش یافته است. در کنار تورم، بیکاری جوانان و درآمد پایین، امید خانوادهها را برای آینده دچار تردید کرده است. به گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری کل کشور در سال ۱۴۰۳ حدود 6 /7 درصد بود، اما این رقم برای جوانان 15 تا 24 سال حدود 1 /20 درصد گزارش شده است. بیکاری و امنیت شغلی پایین خصوصاً در میان جوانان و زنان تحصیلکرده زمینه تعویق ازدواج و فرزندآوری را فراهم میکند. اما عوامل دیگری نیز در کاهش تمایل خانوادهها، به ویژه جوانان در فرزندآوری دخیل است:
رشد سریع قیمت مسکن و اجارهبها
رشد سریع قیمت مسکن و اجارهبها نیز یکی از دغدغههای اصلی زوجهای جوان است. در واقع بازار مسکن در ایران سالهاست از دسترس طبقه متوسط خارج شده است. افزایش اجارهبها و قیمت خرید مسکن، بهویژه در شهرهای بزرگ، باعث شده بسیاری از زوجها حتی توانایی تأمین فضای مناسب برای یک کودک را نداشته باشند. تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که نرخ اجارهنشینی در میان خانوادههای دارای فرزند نسبت به یک دهه پیش ۴۵ درصد بیشتر شده است.
اشتغال بیثبات و بیکاری جوانان
طبق آمار رسمی، نرخ بیکاری جوانان حدود دو برابر نرخ بیکاری کلی است. از سوی دیگر، بخش عظیمی از اشتغال موجود در قالب قراردادهای موقت، پارهوقت یا بدون بیمه شکل گرفته است. این بیثباتی شغلی، آیندهنگری اقتصادی زوجها را تضعیف کرده و امنیت روانی لازم برای تشکیل خانواده یا افزودن عضو جدید را از بین میبرد.
تغییر ارزشها و سبک زندگی
فراتر از عوامل اقتصادی، تغییر در ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نیز نقش پررنگی در کاهش نرخ تولد دارد. در نسلهای جدید، تمایل به تمرکز بر رشد فردی، تحصیلات، سفر و مصرفگرایی جایگزین الگوهای سنتی زندگی با فرزندان متعدد شده است. دکتر «مینا پورحسین»، جامعهشناس، میگوید: «در گذشته، فرزندآوری یک ارزش اجتماعی و حتی یک وظیفه تلقی میشد. اما امروز برای بسیاری از زنان و مردان، داشتن یا نداشتن فرزند یک انتخاب شخصی است و در این انتخاب، کیفیت زندگی فردی اهمیت بیشتری پیدا کرده است.»
پیامدهای کاهش جمعیت
پیامدهای کاهش نرخ تولد بسیار گسترده است. یکی از مهمترین آنها سرعت گرفتن روند پیری جمعیت است. پیشبینیهای سازمان ملل نشان میدهد که در صورت ادامه این روند، ایران تا سال ۱۴۳۰ خورشیدی به یکی از سالمندترین کشورهای جهان تبدیل خواهد شد. این تغییر ساختار جمعیتی، فشار سنگینی بر صندوقهای بازنشستگی و نظام تأمین اجتماعی وارد میکند؛ چرا که تعداد نیروی کار نسبت به جمعیت بازنشسته کاهش مییابد. همچنین کاهش جمعیت جوان و فعال، ظرفیت تولید و نوآوری کشور را محدود کرده و رشد اقتصادی را کندتر میسازد. تجربه کشورهایی مانند ژاپن و کرهجنوبی نشان میدهد که حتی با تکنولوژی پیشرفته، کمبود نیروی کار میتواند هزینههای تولید را بالا ببرد و رقابتپذیری اقتصادی را کاهش دهد.
کوچکتر شدن خانوادهها و کاهش تعداد فرزندان، روابط خانوادگی را نیز دگرگون میکند. ساختارهای حمایتی سنتی که بر اساس حضور فرزندان متعدد شکل گرفته بود، تضعیف میشود و بار مراقبت از سالمندان بر دوش دولت یا تعداد محدودی از فرزندان باقی میماند.
درسهایی برای ایران
با این همه باید توجه داشت که ایران تنها کشوری نیست که با کاهش نرخ زاد و ولد روبهروست. بسیاری از کشورهای جهان، از شرق آسیا گرفته تا اروپای غربی، پیشتر با این چالش مواجه شدهاند و هر یک به شیوهای خاص برای مقابله با آن برنامهریزی کردهاند. مرور این تجربهها نشان میدهد سیاستهای جمعیتی، اگرچه در هر کشور با فرهنگ و شرایط اقتصادی متفاوتی اجرا میشود، اما میتواند درسهای مهمی برای ایران به همراه داشته باشد؛ از شکستهای پرهزینه ژاپن گرفته تا موفقیت نسبی فرانسه در حفظ نرخ تولد.
1- ژاپن: سیاستهای پرهزینه و اثرگذاری محدود
ژاپن یکی از نخستین کشورهایی بود که با بحران جمعیت روبهرو شد. دولت این کشور با ارائه یارانههای مالی، مرخصی طولانیمدت برای والدین، و توسعه زیرساختهای مهدکودک تلاش کرد نرخ تولد را افزایش دهد. با این حال، به دلیل ریشههای فرهنگی و اقتصادی، این سیاستها تنها تأثیر محدودی داشتند.
2- فرانسه: ترکیب حمایت مالی و خدمات اجتماعی
فرانسه توانسته با اجرای سیاستهای گسترده مانند یارانههای ماهانه برای هر کودک، آموزش رایگان، و ایجاد تعادل میان کار و خانواده (از طریق ساعات کاری منعطف و مرخصی والدین)، نرخ تولد خود را نزدیک به سطح جایگزینی جمعیت نگه دارد. نکته کلیدی در موفقیت این سیاستها، پایداری آنها و حمایت چندجانبه از خانوادهها بوده است.
3- ترکیه: استفاده از ابزارهای فرهنگی
ترکیه در کنار سیاستهای حمایتی اقتصادی، تلاش کرده با تبلیغات رسانهای و تقویت ارزشهای خانوادهمحور، انگیزه فرزندآوری را بالا ببرد. این رویکرد در کوتاهمدت اثر محدودی داشته، اما توانسته روند کاهش سریع تولدها را تا حدی کند کند.
هشدار بیصدای آمارها
آمارهای رسمی نشان میدهد فرایند «گذار جمعیتی» در ایران با شتاب ادامه دارد. بهعنوان نمونه، سازمان ثبت احوال گزارش داده در سال ۱۴۰۳ تنها 979.923 واقعه ولادت ثبت شده که در مقایسه با سال قبل حدود ۸۰ هزار تولد کمتر است. مطابق این گزارش، در سال مذکور بیشترین تولدها در استان تهران (120.562) و کمترین در ایلام (۶۵۳۴) بوده است. در کنار آمار تولد، دیگر شاخصهای جمعیتی نیز هشداردهندهاند: نرخ باروری کل زنان ایرانی در سال ۱۴۰۰ برابر 65 /1 و در سال ۱۴۰۱ برابر 66 /1 فرزند به ازای هر زن (نزدیک به حد جایگزینی) اعلام شده است. همچنین، گزارشهای رسمی حاکی از آن است که میانگین سن زنان در اولین بارداری حدود 5 /27 سال و مردان 3 /32 سال بوده است.
گزارش اخیر مرکز آمار ایران نیز بیانگر آن است که تورم ۳۵ درصدی چهار ماهه نخست سال ۱۴۰۴، در حالی که درآمدها رشد متناسبی نداشتهاند، فشار قابل توجهی بر معیشت خانوارها وارد کرده است. بر اساس آمار، در تیر ماه ۱۴۰۴، تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، ۴۱.۲ درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین، ۴۱.۲ درصد بیشتر از تیر ماه ۱۴۰۳ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. گرچه برخی آمارهای غیررسمی تورم واقعی را بیش از این نیز برآورد میکنند، همین رقم رسمی نیز نشان میدهد هزینههای زندگی از خوراک و مسکن گرفته تا آموزش و درمان بهشدت افزایش یافته است. در کنار تورم، بیکاری جوانان و درآمد پایین، امید خانوادهها را برای آینده دچار تردید کرده است. به گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری کل کشور در سال ۱۴۰۳ حدود 6 /7 درصد بود، اما این رقم برای جوانان 15 تا 24 سال حدود 1 /20 درصد گزارش شده است. بیکاری و امنیت شغلی پایین خصوصاً در میان جوانان و زنان تحصیلکرده زمینه تعویق ازدواج و فرزندآوری را فراهم میکند. اما عوامل دیگری نیز در کاهش تمایل خانوادهها، به ویژه جوانان در فرزندآوری دخیل است:
رشد سریع قیمت مسکن و اجارهبها
رشد سریع قیمت مسکن و اجارهبها نیز یکی از دغدغههای اصلی زوجهای جوان است. در واقع بازار مسکن در ایران سالهاست از دسترس طبقه متوسط خارج شده است. افزایش اجارهبها و قیمت خرید مسکن، بهویژه در شهرهای بزرگ، باعث شده بسیاری از زوجها حتی توانایی تأمین فضای مناسب برای یک کودک را نداشته باشند. تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که نرخ اجارهنشینی در میان خانوادههای دارای فرزند نسبت به یک دهه پیش ۴۵ درصد بیشتر شده است.
اشتغال بیثبات و بیکاری جوانان
طبق آمار رسمی، نرخ بیکاری جوانان حدود دو برابر نرخ بیکاری کلی است. از سوی دیگر، بخش عظیمی از اشتغال موجود در قالب قراردادهای موقت، پارهوقت یا بدون بیمه شکل گرفته است. این بیثباتی شغلی، آیندهنگری اقتصادی زوجها را تضعیف کرده و امنیت روانی لازم برای تشکیل خانواده یا افزودن عضو جدید را از بین میبرد.
تغییر ارزشها و سبک زندگی
فراتر از عوامل اقتصادی، تغییر در ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نیز نقش پررنگی در کاهش نرخ تولد دارد. در نسلهای جدید، تمایل به تمرکز بر رشد فردی، تحصیلات، سفر و مصرفگرایی جایگزین الگوهای سنتی زندگی با فرزندان متعدد شده است. دکتر «مینا پورحسین»، جامعهشناس، میگوید: «در گذشته، فرزندآوری یک ارزش اجتماعی و حتی یک وظیفه تلقی میشد. اما امروز برای بسیاری از زنان و مردان، داشتن یا نداشتن فرزند یک انتخاب شخصی است و در این انتخاب، کیفیت زندگی فردی اهمیت بیشتری پیدا کرده است.»
پیامدهای کاهش جمعیت
پیامدهای کاهش نرخ تولد بسیار گسترده است. یکی از مهمترین آنها سرعت گرفتن روند پیری جمعیت است. پیشبینیهای سازمان ملل نشان میدهد که در صورت ادامه این روند، ایران تا سال ۱۴۳۰ خورشیدی به یکی از سالمندترین کشورهای جهان تبدیل خواهد شد. این تغییر ساختار جمعیتی، فشار سنگینی بر صندوقهای بازنشستگی و نظام تأمین اجتماعی وارد میکند؛ چرا که تعداد نیروی کار نسبت به جمعیت بازنشسته کاهش مییابد. همچنین کاهش جمعیت جوان و فعال، ظرفیت تولید و نوآوری کشور را محدود کرده و رشد اقتصادی را کندتر میسازد. تجربه کشورهایی مانند ژاپن و کرهجنوبی نشان میدهد که حتی با تکنولوژی پیشرفته، کمبود نیروی کار میتواند هزینههای تولید را بالا ببرد و رقابتپذیری اقتصادی را کاهش دهد.
کوچکتر شدن خانوادهها و کاهش تعداد فرزندان، روابط خانوادگی را نیز دگرگون میکند. ساختارهای حمایتی سنتی که بر اساس حضور فرزندان متعدد شکل گرفته بود، تضعیف میشود و بار مراقبت از سالمندان بر دوش دولت یا تعداد محدودی از فرزندان باقی میماند.
درسهایی برای ایران
با این همه باید توجه داشت که ایران تنها کشوری نیست که با کاهش نرخ زاد و ولد روبهروست. بسیاری از کشورهای جهان، از شرق آسیا گرفته تا اروپای غربی، پیشتر با این چالش مواجه شدهاند و هر یک به شیوهای خاص برای مقابله با آن برنامهریزی کردهاند. مرور این تجربهها نشان میدهد سیاستهای جمعیتی، اگرچه در هر کشور با فرهنگ و شرایط اقتصادی متفاوتی اجرا میشود، اما میتواند درسهای مهمی برای ایران به همراه داشته باشد؛ از شکستهای پرهزینه ژاپن گرفته تا موفقیت نسبی فرانسه در حفظ نرخ تولد.
1- ژاپن: سیاستهای پرهزینه و اثرگذاری محدود
ژاپن یکی از نخستین کشورهایی بود که با بحران جمعیت روبهرو شد. دولت این کشور با ارائه یارانههای مالی، مرخصی طولانیمدت برای والدین، و توسعه زیرساختهای مهدکودک تلاش کرد نرخ تولد را افزایش دهد. با این حال، به دلیل ریشههای فرهنگی و اقتصادی، این سیاستها تنها تأثیر محدودی داشتند.
2- فرانسه: ترکیب حمایت مالی و خدمات اجتماعی
فرانسه توانسته با اجرای سیاستهای گسترده مانند یارانههای ماهانه برای هر کودک، آموزش رایگان، و ایجاد تعادل میان کار و خانواده (از طریق ساعات کاری منعطف و مرخصی والدین)، نرخ تولد خود را نزدیک به سطح جایگزینی جمعیت نگه دارد. نکته کلیدی در موفقیت این سیاستها، پایداری آنها و حمایت چندجانبه از خانوادهها بوده است.
3- ترکیه: استفاده از ابزارهای فرهنگی
ترکیه در کنار سیاستهای حمایتی اقتصادی، تلاش کرده با تبلیغات رسانهای و تقویت ارزشهای خانوادهمحور، انگیزه فرزندآوری را بالا ببرد. این رویکرد در کوتاهمدت اثر محدودی داشته، اما توانسته روند کاهش سریع تولدها را تا حدی کند کند.
ارسال دیدگاه