ظرفیت فراموش‌شده صنایع سلولزی

ظرفیت فراموش‌شده صنایع سلولزی

رامین بیات روزنامه نگار

ایران در دل خود یکی از کهن‌ترین و گسترده‌ترین زنجیره‌های تولیدی کشور را جای داده؛ صنایع سلولزی، شبکه‌ای چندوجهی که دامنه آن از تولید کاغذ و مقوا تا مصنوعات چوبی، مبلمان، اوراق فشرده، دستمال و محصولات بهداشتی گسترده است. این تنوع نه‌تنها جنبه صنعتی دارد، بلکه صنایع سلولزی به‌مثابه زیرساختی حیاتی برای توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور عمل می‌کنند و نقشی فراتر از یک حوزه تولیدی صرف ایفا می‌کنند. گستره جنگل‌های کشور، منابع عظیم ضایعات کشاورزی و بازار داخلی وسیع، ایران را در موقعیتی قرار داده که ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه فراوانی برای رشد این صنعت در اختیار دارد و می‌تواند به قطبی مهم در منطقه تبدیل شود.
ضرورت ایجاد زنجیره‌های کامل تولید و تجمیع صنایع مرتبط در چنین شرایطی بیش‌ازپیش احساس می‌شود. نمونه‌هایی مانند ساختارهای یکپارچه در هلدینگ‌هایی همچون تاسیکو، زیرمجموعه شستا، نشان می‌دهد که تنها در یک ساختار متمرکز و هماهنگ می‌توان از ظرفیت‌های گسترده این بخش بهره‌برداری کامل و ظرفیت‌های فراموش‌شده آن را احیا کرد. اهمیت این صنعت از آنجا آشکار می‌شود که نیازهای روزمره جامعه به‌طور مستقیم به تولیدات سلولزی وابسته است: از نشر کتاب و مطبوعات، بسته‌بندی کالا، کاغذ اداری و مقوای صنعتی تا MDF، سازه‌های چوبی و انواع محصولات بهداشتی، هر یک سهمی مهم در اقتصاد مصرفی و تولیدی کشور دارند و در صنایع بزرگ‌تر مانند لوازم خانگی، خودروسازی، ساخت‌وساز و صادرات غیرنفتی نیز نقش غیرقابل انکاری ایفا می‌کنند.
افزون بر این، گرایش جهانی به مصرف کالاهای سازگار با محیط‌زیست، مسیر توسعه این صنعت را هموار ساخته و ایران را در آستانه تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی منطقه‌ای در این حوزه قرار داده است. بهره‌برداری از این ظرفیت، نه‍‌تنها اشتغال و تولید داخلی را تقویت می‌کند، بلکه زمینه‌ای برای حضور فعال ایران در بازارهای منطقه‌ای و بین‌المللی فراهم می‌آورد و می‌تواند صنایع سلولزی را به پیشرانی مؤثر در اقتصاد کشور تبدیل کند.

چالش‌های عمده صنایع سلولزی
با وجود ظرفیت‌های گسترده و پتانسیل بالای صنایع سلولزی، فعالان این حوزه همواره بر این باورند که مشکلات ساختاری و اقتصادی مانع از بهره‌برداری کامل از توان تولید شده‌اند. نیما بصیری طهرانی، عضو هیأت رئیسه انجمن صنایع سلولزی ایران، کاهش قدرت نقدینگی واحدهای تولیدی را یکی از مهم‌ترین موانع پیش روی صنعت معرفی می‌کند. او توضیح می‌دهد واحدهایی که پیش‌تر با سرمایه‌ای مشخص قادر به خرید صد تن مواد اولیه بودند، امروز با همان مبلغ تنها می‌توانند پنجاه تا هفتاد تن مواد اولیه تهیه کنند. این محدودیت مستقیم بر حجم تولید و برنامه‌ریزی مالی اثر گذاشته و انگیزه تولیدکنندگان را کاهش داده است. به گفته او، مجموعه تحولات اقتصادی و سیاست‌گذاری‌های نامنسجم، نه‌تنها حمایتی از تولید محسوب نمی‌شوند، بلکه گاه با شعارهای رسمی حمایت از تولید در تضاد بوده و فشار مضاعفی بر فعالان این بخش وارد می‌کنند.
یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، نوسان مداوم نرخ ارز است که صنایع سلولزی را در موقعیتی ناپایدار قرار داده است. بخش قابل توجهی از مواد اولیه، ماشین‌آلات و قطعات خطوط تولید وارداتی است و هر تغییر در نرخ ارز، مستقیماً هزینه تولید را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بصیری طهرانی توضیح می‌دهد که این نوسانات نه‌تنها بر قیمت مواد اولیه اثر می‌گذارد، بلکه کل فرایند تولید را دستخوش تغییر کرده و موجب کاهش محسوس تولید در ماه‌های اخیر شده است. بسیاری از واحدها امروز کمتر از ظرفیت اسمی خود تولید می‌کنند، زیرا توان خرید مواد اولیه کاهش یافته، تأمین قطعات با مشکل مواجه شده و برنامه‌ریزی مالی با محدودیت روبه‌روست. این شرایط انگیزه ادامه فعالیت را تحت تأثیر قرار داده و ریسک توقف تولید را افزایش داده است.
همچنین، افزایش هزینه‌های جانبی تولید از جمله انرژی، حمل‌ونقل، بیمه و مالیات‌های متعدد، فشار بر تولیدکنندگان را تشدید کرده است. در بخش چوب و مصنوعات چوبی، محدودیت‌های برداشت، مشکلات تأمین چوب صنعتی و وابستگی به واردات، چالش‌های جدی برای تولیدکنندگان ایجاد کرده و قیمت نهایی محصولات را بالا برده است. این موضوع نه‌تنها قدرت رقابت‌پذیری محصولات داخلی را در بازارهای داخلی و خارجی کاهش داده، بلکه زمینه نارضایتی مصرف‌کنندگان و افزایش وابستگی به واردات را فراهم کرده است.
بازار محصولات کاغذی و بهداشتی نیز با نوسانات تقاضا، افزایش هزینه‌های بسته‌بندی و تغییرات نرخ ارز مواجه است. تولیدکنندگان می‌گویند اگرچه قیمت مواد اولیه تغییر چندانی نکرده، افزایش هزینه‌های جانبی و نوسان‌های ارزی توان تولید را به شدت کاهش داده است. شکاف بین ظرفیت بالقوه و توان واقعی تولید روزبه‌روز بیشتر شده و این وضعیت برای صنعتی که نقش کلیدی در اشتغال، امنیت کالایی و زنجیره تأمین کشور دارد، هشداردهنده است. کارشناسان معتقدند بدون اصلاحات ساختاری، حمایت‌های واقعی و سیاست‌گذاری هماهنگ، توان صنایع سلولزی برای ایفای نقش اقتصادی و رقابت در بازارهای بین‌المللی محدود خواهد ماند.

فرصت پیش‌روی صنعت سلولزی
با وجود چالش‌های متعدد، فعالان صنعت سلولزی بر این باورند که فرصت‌های توسعه در این حوزه همچنان گسترده و قابل توجه است و در صورت رفع موانع، امکان جهش تولید و گسترش صادرات به‌طور همزمان فراهم خواهد شد. ایران دارای بازار داخلی بسیار بزرگ و رو به رشدی است؛ مصرف محصولات کاغذی و چوبی هر سال افزایش یافته و صنایع متنوعی از جمله بسته‌بندی، نشر، ساخت‌وساز و تولید کالاهای مصرفی، به‌طور مستمر به این زنجیره نیازمندند. این وابستگی گسترده داخلی، فرصتی بی‌نظیر برای تثبیت جایگاه تولیدکنندگان داخلی و کاهش وابستگی به واردات فراهم می‌کند.
علاوه بر بازار داخلی، موقعیت جغرافیایی ایران امکان دسترسی آسان به کشورهای همسایه و منطقه را فراهم می‌آورد. این مزیت استراتژیک می‌تواند به صنایع سلولزی کمک کند تا صادرات خود را گسترش دهند و سهم قابل توجهی از بازارهای منطقه‌ای را به دست آورند. دستیابی به این اهداف مستلزم تقویت زنجیره‌های یکپارچه تولید، سیاست‌گذاری هماهنگ و افزایش حمایت‌های واقعی از تولیدکنندگان است. نمونه‌هایی مانند ساختارهای یکپارچه در هلدینگ‌هایی مانند تاسیکو نشان می‌دهد که ایجاد شبکه کامل تولید از مواد اولیه تا محصول نهایی، نه تنها وابستگی صنایع را کاهش می‌دهد، بلکه بهره‌وری و کیفیت محصولات را نیز ارتقا می‌بخشد.
صنعت سلولزی می‌تواند به یکی از پیشران‌های اصلی توسعه صنعتی کشور تبدیل شود؛ به شرط آنکه ثبات اقتصادی، دسترسی پایدار به مواد اولیه و سیاست‌گذاری شفاف و حمایتی فراهم شود. فعالان این حوزه تأکید دارند که در صورت ایجاد ثبات مالی و رفع نوسان‌های مخرب، امکان بازگشت ظرفیت‌های تولیدی از دست رفته و حتی توسعه صادرات وجود خواهد داشت. این صنعت نه‌تنها نیازهای داخلی را تأمین می‌کند، بلکه می‌تواند به یکی از منابع مهم ارزآوری کشور تبدیل شود؛ ظرفیتی که تاکنون به‌طور کامل فعال نشده و بهره‌برداری از آن نیازمند نگاهی عمیق‌تر و سیاست‌گذاری دقیق‌تر است. 
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه