صدای دهک‌های پایین باید شنیده شود

صدای دهک‌های پایین باید شنیده شود

 افزایش بی‌رویه نرخ تورم و رشد روزافزون قیمت‌ها، به ویژه در بخش خوراکی‌ها، فشار شدیدی بر خانواده‌های دهک‌های پایین و متوسط وارد کرده است. بسیاری از کارشناسان هشدار می‌دهند که ادامه این روند می‌تواند ده‌ها میلیون نفر را به سمت فقر شدید سوق دهد و تبعات اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای به دنبال داشته باشد. مرتضی افقه در این باره نکات مهمی را اشاره می‌کند و از نگرانی‌های خود نسبت به تشدید فقر مطلق سخت می‌گوید.

با توجه به افزایش شدید قیمت‌ها و تورم، فکر می‌کنید چه فشارهایی روی خانواده‌های دهک‌های پایین وارد می‌شود؟
واقعیت این است که این فشار‌ها قابل پیش‌بینی بود؛ حتی قبل از اینکه جنگ ۱۲ روزه رخ بدهد یا موضوع اسنپ‌بک و تحریم‌ها شدت گیرد. ما از قبل می‌دانستیم که با محدودیت‌های فروش نفت و کاهش درآمدها، دولت از نیمه دوم ۱۴۰۴ ممکن است دیگر نتواند حقوق کارمندان و هزینه‌های جاری خود را تأمین کند. حالا با اضافه شدن جنگ و خسارات ناشی از آن، فرار سرمایه و نوسانات بازار، اوضاع بدتر هم شده است. دولت در یک چرخه باطل گرفتار شده؛ از یک طرف کسری بودجه شدید دارد و از طرف دیگر برای جبران آن، به افزایش قیمت خدمات، ارز و سوخت روی آورده که همه این‌ها فشار بیشتری به مردم وارد می‌کند.

یعنی افزایش قیمت‌ها خود به بحران اقتصادی دامن می‌زند؟
دقیقاً. وقتی می‌گوییم نرخ تورم، معمولاً میانگین سالانه را در نظر می‌گیرند، اما واقعیت زندگی مردم؛ به‌خصوص دهک‌های پایین چیز دیگری است. این دهک‌ها بیش از سایرین ضربه می‌خورند. اگر متوسط تورم سالانه را ۳۰ درصد در نظر بگیریم، این عدد طی هشت سال گذشته روی هم انباشته شده است. امسال هم تورم رسمی حدود ۳۹ درصد اعلام شده، اما وقتی تراکم تورم‌های گذشته را حساب کنیم، فشار واقعی روی سفره مردم خیلی شدیدتر است. بسیاری از خانواده‌ها دیگر نمی‌توانند حتی نیازهای غذایی اولیه خود را تأمین کنند.

با این وضعیت، دولت چه کاری می‌تواند انجام دهد؟
 واقعیت این است که دولت منابع کافی ندارد و حتی اگر بخواهد جمعیت زیادی را تحت پوشش سبدهای معیشتی قرار دهد، توان مالی‌اش محدود است. حتی اقداماتی مثل افزایش قیمت بنزین یا ارز که بعضاً با فشار برخی اقتصاددانان گرفته می‌شود، به جای کمک به مردم، تورم را افزایش می‌دهد. راهکار درست کاهش هزینه‌ها و صرفه‌جویی است، نه فشار آوردن بر سفره مردم.

راهکار فوری برای کاهش فقر مطلق چیست؟
نکته مهم این است که بحران کشور نتیجه سوءتدبیرهای دهه‌های گذشته است. دولت کنونی قادر نیست مشکلات اساسی مثل کمبود آب، برق، مدیریت محیط زیست یا معیشت مردم را به سرعت حل کند. حتی قوی‌ترین تصمیمات هم اثر محدودی خواهد داشت؛ مگر اینکه تحریم‌ها رفع شوند. بدون حل تحریم‌ها، هیچ تدبیری نمی‌تواند وضعیت موجود را حفظ کند یا جلوی بدتر شدن آن را بگیرد.

آیا افزایش سبد معیشتی می‌تواند درصدی از مردم را از سقوط به فقر مطلق نجات دهد؟
بله ممکن است، اما مشکل اینجاست که دولت منابع لازم برای این کار ندارد. وقتی منابع نیست، همه تلاش‌ها محدود می‌شود و گاه تصمیمات خطرناک مانند افزایش قیمت‌ها گرفته می‌شود که خود تورم را تسریع می‌کند. در ادبیات اقتصادی، حمایت‌های مستقیم شامل یارانه، سبد معیشتی و کنترل قیمت‌ها شناخته شده، اما وقتی پول نباشد، اجرای آن دشوار است.در داخل کشور، اقدام مؤثر تقریباً ممکن نیست مگر حل مسئله تحریم‌ها. بدون رفع تحریم، دولت نمی‌تواند سیاست حمایتی مؤثر اجرا کند و حتی حفظ وضعیت موجود هم دشوار خواهد بود. تنها می‌توان امیدوار بود که دست از اقداماتی که فشار بر مردم را بیشتر می‌کند برداشته شود، مثل افزایش قیمت بنزین و ارز.
  
پس تبعات اجتماعی هم وجود دارد؟
تردیدی وجود ندارد. وقتی مردم نمی‌توانند نیازهای ابتدایی خود را تأمین کنند، اعتراض‌های پنهان شکل می‌گیرد. حتی اگر اعتراض‌ها خشونت‌آمیز نباشد، افزایش نارضایتی اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی به دولت، تهدید بزرگی برای جامعه است. این وضعیت می‌تواند به شورش‌های کور و ناآرامی‌های گسترده، به ویژه در شهرها و مناطق محروم که فشار اقتصادی بیشتر است، منجر شود. دهک‌های پایین هر روز کمتر می‌توانند نیازهای خود را تأمین کنند و حتی طبقه متوسط که زمانی احساس امنیت اقتصادی داشت، حالا در مرز سقوط به دهک پایین قرار دارد. این یعنی فشار واقعی بر زندگی مردم ملموس و روزانه است؛ فشار بر خرید، تغذیه، آموزش فرزندان و حتی پرداخت هزینه‌های درمانی.
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه