توانمندسازی زنان؛ ضرورت توسعه پایدار
جهانگیر قهرمانزاده کارشناس رفاه اجتماعی
توانمندسازی زنان دیگر یک سیاست تازه نیست، بلکه ضرورتی است برای حفظ تعادل اجتماعی و رشد اقتصادی کشور. در دهههای اخیر، نگرش جامعه نسبت به جایگاه زنان دگرگون شده و نقش آنان از مرزهای سنتی خانه و خانواده فراتر رفته است. هرچند هنوز در جوامع سنتی از زن انتظار میرود در نقش مادر و خانهدار ظاهر شود، اما واقعیت این است که در همان جوامع، اگر مرد خانواده – نانآور اصلی – به هر دلیل از چرخه کار خارج شود، نگاه سنتی از زن میخواهد نقش او را بر عهده گیرد. در سالهای اخیر، افزایش آمار طلاق، اعتیاد و فقر موجب رشد جمعیت زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار شده است. این تحول، ضرورت توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی آنان را بیشازپیش نمایان کرده است. سیاستگذاران نیز به این تغییر توجه نشان داده و در اسناد توسعه و برنامههای اشتغالزایی، جایگاه ویژهای برای آموزش و مهارتآموزی زنان در نظر گرفتهاند. اهمیت حضور زنان در بازار کار تنها در بعد اقتصادی خلاصه نمیشود. اشتغال آنان بهعنوان ابزاری برای کاهش آسیبهای اجتماعی، افزایش سرمایه اجتماعی و ارتقای تابآوری خانواده عمل میکند. زنان بهدلیل دقت، نظم و توانایی بالا در یادگیری مهارتهای فنی، در بسیاری از مشاغل میتوانند نقشآفرینی مؤثری داشته باشند. با این حال، نمیتوان نسخهای واحد برای اشتغال زنان تجویز کرد؛ شرایط خانوادگی و اجتماعی آنان متنوع است و سیاستهای حمایتی باید متناسب با این تفاوتها طراحی شود.
آموزش فنی و حرفهای در سالهای اخیر اهمیت زیادی یافته است، بهویژه برای زنان در مناطق کمترتوسعهیافته که به دلایل مختلف به مهارتآموزی نیاز دارند. مراکز آموزشی فنی و حرفهای به پایگاههای مهم توانمندسازی زنان تبدیل شدهاند و آموزشها بهصورت استاندارد و با اعطای گواهینامه معتبر ارائه میشود. این سیاستها با استقبال زنان مواجه شده و آنها را برای توسعه حرفهای خود بیشتر تشویق کرده است.
در سالهای اخیر، سیاستها به سمت ایجاد فرصتهای برابر برای زنان حرکت کرده است. زنان در شهرهای مختلف مهارتهای متناسب با بازار کار میآموزند و برای کسانی که قادر به حضور در محیطهای کاری نیستند، اشتغال خانگی فراهم میشود.
نتیجه این روند، ظهور زنانی است که با تکیه بر مهارت و پشتکار، از خانه تا صنعت در حرکتاند؛ زنانی که آثار هنری، صنایعدستی و محصولات باکیفیت تولید میکنند و به اقتصاد خانواده و جامعه جان تازهای میبخشند. اشتغال زنان علاوه بر افزایش تولید ناخالص داخلی، آنان را از بسیاری از بزههای اجتماعی ناشی از بیکاری و فقر مصون میدارد.
توانمندسازی زنان، در کنار دسترسی به آموزش، حمایت مالی و فرصتهای برابر شغلی، میتواند نقطه آغاز صنعتیشدن جامعه زنان ایران باشد. سرمایهگذاری بر آموزش و اشتغال زنان، نه تنها به معنای حمایت از یک قشر خاص، بلکه گامی ضروری برای پایداری اقتصادی، کاهش فقر و تقویت عدالت اجتماعی در کشور است.
آموزش فنی و حرفهای در سالهای اخیر اهمیت زیادی یافته است، بهویژه برای زنان در مناطق کمترتوسعهیافته که به دلایل مختلف به مهارتآموزی نیاز دارند. مراکز آموزشی فنی و حرفهای به پایگاههای مهم توانمندسازی زنان تبدیل شدهاند و آموزشها بهصورت استاندارد و با اعطای گواهینامه معتبر ارائه میشود. این سیاستها با استقبال زنان مواجه شده و آنها را برای توسعه حرفهای خود بیشتر تشویق کرده است.
در سالهای اخیر، سیاستها به سمت ایجاد فرصتهای برابر برای زنان حرکت کرده است. زنان در شهرهای مختلف مهارتهای متناسب با بازار کار میآموزند و برای کسانی که قادر به حضور در محیطهای کاری نیستند، اشتغال خانگی فراهم میشود.
نتیجه این روند، ظهور زنانی است که با تکیه بر مهارت و پشتکار، از خانه تا صنعت در حرکتاند؛ زنانی که آثار هنری، صنایعدستی و محصولات باکیفیت تولید میکنند و به اقتصاد خانواده و جامعه جان تازهای میبخشند. اشتغال زنان علاوه بر افزایش تولید ناخالص داخلی، آنان را از بسیاری از بزههای اجتماعی ناشی از بیکاری و فقر مصون میدارد.
توانمندسازی زنان، در کنار دسترسی به آموزش، حمایت مالی و فرصتهای برابر شغلی، میتواند نقطه آغاز صنعتیشدن جامعه زنان ایران باشد. سرمایهگذاری بر آموزش و اشتغال زنان، نه تنها به معنای حمایت از یک قشر خاص، بلکه گامی ضروری برای پایداری اقتصادی، کاهش فقر و تقویت عدالت اجتماعی در کشور است.
ارسال دیدگاه




