پزشک خانواده  و تجربه موفق جهانی

پزشک خانواده  و تجربه موفق جهانی

دکتر ابوالفضل بهجو رییس سابق کمیته پزشک خانواده کشور


بسیاری از کشورهای پیشرفته طی دهه‌های گذشته نظام پزشک خانواده را به‌عنوان ستون اصلی اصلاح سلامت ملی پیگیری کرده و توانسته‌اند آن را به شکل کارآمد پیاده‌سازی و ارتقا دهند. اهمیت این برنامه تا حدی است که برخی کشورها، از جمله انگلستان، آن را بزرگ‌ترین دستاورد نظام اجتماعی خود می‌دانند و به آن به چشم نمادی از موفقیت ملی و غرور جمعی نگاه می‌کنند. این تجربه‌ها نشان می‌دهد که استقرار نظام پزشک خانواده نه‌تنها به بهبود دسترسی مردم به خدمات اولیه سلامت کمک می‌کند، بلکه موجب افزایش هماهنگی میان سطوح مختلف درمان و کاهش بار بیمارستان‌ها می‌شود و سلامت عمومی را بهبود می‌بخشد.
در ایران، اجرای نظام پزشک خانواده از سال‌های اولیه برنامه‌های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران بوده است. این برنامه در قانون برنامه چهارم توسعه کلید خورد و در هر دوره بعدی، از جمله برنامه هفتم، همچنان مورد اشاره قرار گرفت. تجربه اجرای پزشک خانواده در روستاها از سال ۱۳۸۴ آغاز شد و تا امروز، هرچند به‌طور پراکنده، ادامه یافته است. موفقیت نسبی این طرح روستایی عمدتاً مدیون شبکه‌های بهداشت و درمان مستقر و پایدار است که با تلاش جمعی بزرگان عرصه سلامت پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنیان گذاشته شد. با این حال، نسخه شهری این برنامه در ابتدا در چند استان غیربرخوردار تحت عنوان «دستورالعمل ۰۱» آغاز شد و پس از مدتی با شکست مواجه شد. تلاش‌های بعدی در دولت نهم نیز به‌رغم شروع در استان‌های فارس و مازندران، ادامه پیدا نکرد و با تغییر دولت به کلی متوقف شد. وضعیت کنونی اجرای پزشک خانواده در کشور نشان از ناکامی طولانی‌مدت دارد. پایگاه‌های پزشکان خانواده در فارس و مازندران طی چهار ماه اخیر حتی حقوق پرسنل و هزینه‌های مطب را از جیب خود پرداخت کرده‌اند، و این روند طی ۱۳ سال گذشته تقریباً بی‌وقفه ادامه داشته است. زیرساخت‌های لازم مانند سامانه‌های الکترونیک کارآمد و گایدلاین‌های بالینی در دسترس نیست و مسیر مشخصی برای ارجاع بیماران به متخصصان نیز عملیاتی نشده است. مردم همچنان برای دریافت خدمات اولیه و مطمئن درمان سردرگم هستند و هیچ منبع پایدار و کارشناسی‌شده‌ای که با استانداردهای علمی همخوانی داشته باشد، وجود ندارد. به‌گونه‌ای که برنامه‌ای قانونی و مصوب هیأت وزیران، به‌اشتباه به عنوان طرح پایلوت معرفی می‌شود. علل ناکامی پزشک خانواده را می‌توان در چند محور اصلی خلاصه کرد؛ فقدان فرهنگ‌سازی جامع در میان مردم، نخبگان و قانون‌گذاران، نبود زیرساخت‌های فنی و مالی پایدار، عدم اولویت‌بندی منابع و بودجه و غیاب مدیریت مؤثر هزینه‌ها و پیشگیری از بیماری‌ها؛ به‌ویژه بیماری‌های غیرواگیر. تجربه جهانی اما نشان می‌دهد با برنامه‌ریزی دقیق، تخصیص منابع مناسب و آموزش مستمر، نظام پزشک خانواده می‌تواند ستون سلامت ملی باشد و امنیت بهداشتی مردم را تضمین کند.  
ارسال دیدگاه
ضمیمه
ضمیمه