مصائب نسل شهریهپرداز
سمیرا مرادی روزنامه نگار
با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی، خبر افزایش شهریه دانشگاهها پیش از زنگ نخست کلاسها منتشر شد. داریوش جاوید، معاون توسعه و مدیریت منابع دانشگاه آزاد اسلامی، اعلام کرده که شهریه رشتههای غیرپزشکی در مقطع کارشناسی بین ۲۰ تا ۳۵ درصد، در کارشناسی ارشد ۱۵ تا ۲۰ درصد و در دکترای تخصصی ۱۰ تا ۱۵ درصد بیشتر خواهد شد. این موج گرانی به دانشگاههای علوم پزشکی نیز رسیده است؛ جایی که بر اساس مصوبه هیأت امنای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، شهریه پزشکی برای ورودیهای جدید به ۱۶۰ میلیون تومان در سال رسیده و نسبت به سال گذشته رشدی ۲۴۷ درصدی داشته است. دندانپزشکی با ۱۷۰ میلیون تومان و داروسازی با ۱۴۵ میلیون تومان در سال نیز در صدر رشتههای پرهزینه قرار گرفتهاند. مسئولان افزایش هزینههای جاری دانشگاهها، رشد بیش از ۳۰ درصدی حقوق کارکنان و کسری بودجه بیمارستانهای آموزشی را از عوامل اصلی این جهش میدانند؛ تورم ۴۲.۴ درصدی مرداد ۱۴۰۴ هم بر این تصمیمها بیتأثیر نبوده است.
از آموزش رایگان تا اقتصاد آموزش
سیاستگذاری آموزش عالی در ایران پس از انقلاب در دو مسیر همزمان پیش رفت: دانشگاههای دولتی با پذیرش رایگان و نهادهای غیردولتی یا شهریهپرداز. نقطه عطف این روند در سال ۱۳۶۱ با تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی رقم خورد؛ نهادی که با اتکا به شهریه دانشجویان و بدون وابستگی مستقیم به بودجه دولت، ظرفیت پذیرش را افزایش داد و الگویی تازه از آموزش عالی شهریهمحور را تثبیت کرد. از دهه ۶۰ به بعد، این ترکیب دوگانه در آموزش عالی ایران جا افتاد و نقش شهریه در تراز مالی دانشگاهها پررنگتر شد.
در دهه ۸۰ ایده پردیسهای بینالملل یا خودگردان در دانشگاههای دولتی شکل گرفت. این مراکز با هدف رسمیکردن پذیرش دانشجوی شهریهپرداز در دل ساختار دولتی و با تبلیغاتی چون ارتقای ارتباطات علمی خارجی، جذب دانشجویان بینالمللی و تدریس به زبانهای خارجی تأسیس شدند. پردیسهای کیش و ارس دانشگاه تهران و پردیسهای دانشگاههای شریف و شهید بهشتی از نمونههای شاخص این طرح بودند. پذیرش دانشجو در این دورهها از مسیر کنکور سراسری یا آزمون اختصاصی و تحت نظارت سازمان سنجش انجام میشد و به همین دلیل به دانشجویان آنها عنوان «روزانه شهریهپرداز» داده شد.
با گذشت زمان اما اهداف اولیه محقق نشد. نه دانشجوی خارجی جذب شد، نه زبان تدریس تغییر کرد و نه ارتباطات علمی معناداری پدید آمد. در عوض این مراکز به پایگاه پذیرش دانشجویان ایرانی شهریهپرداز بدل شدند. بسیاری از آنها حتی از امکانات دولتی استفاده کردند و با کاهش ظرفیت دورههای عادی، جای بیشتری برای دانشجویان پولی باز شد. در نهایت نام «بینالملل» جای خود را به «خودگردان» داد و این پردیسها به منبع درآمدی مهمی برای دانشگاهها تبدیل شدند. تا مرداد ۱۳۹۲، مجوز تأسیس ۴۰ پردیس خودگردان برای دانشگاههای مادر صادر شد؛ امری که به روشنی نشان میداد شهریهمحوری نه یک مسیر فرعی، بلکه یکی از ستونهای اصلی تأمین مالی آموزش عالی در ایران شده است.
کار کردن برای درس خواندن
شهریههای سنگین مراکز آموزش عالی بسیاری از دانشجویان را به کار همزمان با تحصیل واداشته است. امیرحسین، ۱۹ ساله و دانشجوی روانشناسی دانشگاه آزاد، ناچار است برای تأمین هزینهها برقکاری کند. او میگوید شهریه و خوابگاه خصوصی فشار زیادی به خانوادهاش آورده و کار کردن ذهنش را از درس دور میکند. بارها به دلیل مشغله نتوانسته تکالیفش را به موقع تحویل دهد و نگران افت تحصیلی است.
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، شهریه دانشگاههای غیردولتی تا ۶۰ درصد کل هزینه آموزش عالی خانوارها را شامل میشود و مخارج جانبی مانند خوابگاه، کتاب و رفتوآمد حدود ۲۵ درصد دیگر را تشکیل میدهد. این ارقام نشان میدهد بار مالی دانشگاه فراتر از توان بسیاری از خانوادههاست.
برای برخی دانشجویان، وضعیت حتی سختتر است. یکی از آنها میگوید همزمان با بیماری مزمن، باید هزینههای دارو و درمان، اجاره و شهریه را بپردازد. او میافزاید: «با این درآمد همیشه بدهکارم. شهریه بالای دانشگاه استرس زیادی به من داده؛ استرسی که خودش بدترین سم برای بیماریام است.»
تغییرات شهریه ۱۴۰۴
اواسط شهریور خبرهایی درباره افزایش شهریه ثابت دانشجویان ورودی قبل منتشر شد. با این حال، محمد قربانیگلشنآبادی، سخنگوی دانشگاه آزاد، در گفتوگویی اعلام کرد که شهریه ثابت برای دانشجویان سنوات مجاز تغییری نکرده و آنچه افزایش یافته، شهریه متغیر دانشجویان سنوات گذشته است که حدود ۲۳ درصد رشد داشته است. نیما، بازیگر تئاتر و دانشجوی یک دانشگاه غیرانتفاعی، نمونهای از این فشار مالی است. او میگوید: شهریه این ترم برای 10 واحد، ۲۹ میلیون تومان شده؛ رقمی که ۹ میلیون بیش از ترم قبل است. به گفته او، اعتراض دانشجویان هم به جایی نرسید و همگی ناچار به پرداخت شدند. او اکنون به مرحله پایاننامه نزدیک است و میداند هزینهای نزدیک به ۵۰ میلیون تومان در پیش دارد، در حالیکه دانشگاه او نه وام میدهد، نه تحت پوشش صندوق رفاه دانشجویی قرار دارد.
نیما برای تأمین این مخارج ناچار است روزانه لباس عروسکی بپوشد و در مدارس نمایش اجرا کند. پشت این چهره نمایشی، ذهنی پر از دغدغه نشسته؛ دانشجویی که برای تسویه شهریه از هر کاری دریغ نمیکند. دانشگاههای شهریهپرداز از یکسو مسیر تحصیل را برای جوانان باز کردهاند اما از سوی دیگر، بار مالی سنگینی را بر دوش آنها گذاشتهاند.
برندهای پولساز
تحصیل در دانشگاههای برتر ایران همواره آرزوی جوانان بوده است؛ تهران، شریف، شهید بهشتی و علامه، مقصدی برای رتبههای برتر از سراسر کشور. زمانی این فرصت حتی به داوطلبان مناطق دوردست هم میرسید، اما اکنون مدارس خاص و کلاسهای کنکور، بخش عمده رتبههای برتر را در اختیار گرفتهاند. برای آنهایی که رتبه لازم را کسب نمیکنند، راه تحصیل تنها از طریق پرداخت شهریههای بالا در پردیسهای خودگردان باز است. این پردیسها با استفاده از نام دانشگاههای بزرگ، به تدریج شانس دانشجویان بدون توان مالی را کاهش دادهاند.
امسال شهریه پردیسهای خودگردان دانشگاههای دولتی ۴۰ درصد افزایش داشته است. این نشاندهنده وابستگی بیشتر دانشگاههای دولتی به درآمد شهریهپردازان است؛ پردیسهای خودگردان اکنون ۱۸ درصد از بودجه این دانشگاهها را تأمین میکنند.
جایگاه عدالت آموزشی
سیاستگذاری آموزشی یکی از ارکان حیاتی توسعه هر جامعه است، زیرا کیفیت تحصیل و دسترسی به آموزش بر مسیر علوم، فناوری و بازار کار تأثیر مستقیم دارد. اگر دانشآموزان و دانشجویان فرصت برابر تحصیلی نداشته باشند، نابرابریها کل جامعه را متاثر میکند. استوار کردن آموزش عالی بر پایه شهریه، یکی از مهمترین عوامل تشدید نابرابری و کاهش عدالت آموزشی است.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، شهریهمحوری از چند مسیر نابرابری را تقویت میکند. خانوادههایی که توان مالی دارند میتوانند برای فرزندان خود رشتهها و دانشگاههای بهتر را خریداری کنند، در حالی که خانوادههای کمدرآمد از این امکان محروماند. پردیسها و رشتههای شهریهمحور امکانات رفاهی و آموزشی متفاوتی ارائه میدهند که تفاوت کیفیت آموزش را تشدید میکند.
این مرکز گزارش داده که حداقل ۳۰ درصد دانشجویان و نزدیک به ۵۵ درصد رتبههای کشوری زیر ۳۰۰۰ و ۵۰ درصد رتبههای زیر ۱۰ هزار از دو دهک بالای درآمدی هستند، در حالیکه سهم دو دهک پایین تنها ۳ و ۵ درصد است. مقایسه با دادههای شورای عالی انقلاب فرهنگی نشان میدهد سهم دهکهای ۱ و ۲ از رتبههای برتر افزایش اندکی داشته، اما شکاف دهکهای بالا و پایین همچنان بزرگ است. دانشگاههای رایگان دولتی نابرابری کمتری نسبت به دانشگاههای شهریهپرداز دارند و سیاست شهریه رایگان اثر مثبت کاهش بیعدالتی را نشان میدهد. همچنین، پژوهش مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی در ۱۴۰۳ نشان میدهد هزینه آموزش عالی طی پنج سال بیش از ۳۰۰ درصد رشد داشته و سهم آن از درآمد خانوارهای کمدرآمد تا ۳۰ درصد است، فشار اقتصادی شدیدی ایجاد میکند. بانک مرکزی نیز در بولتن نیمه اول ۱۴۰۴ رشد نامتناسب هزینه آموزش عالی را گزارش کرده که ۴۰ درصد بالاتر از نرخ تورم عمومی است و کاهش ۱۵ درصدی ثبتنام در دانشگاههای غیردولتی نسبت به سال قبل نشاندهنده کاهش توان مالی خانوارهاست. این دادهها تأکید میکنند که شهریهمحوری و افزایش هزینههای تحصیل بدون سیاستهای حمایتی، عدالت آموزشی را به خطر میاندازد و برای جلوگیری از تشدید نابرابری، ما نیازمند اصلاحات هدفمند و حمایت از دهکهای کمدرآمد هستیم.
بررسی موقعیت دانشگاههای شهریهپرداز نشان میدهد که آنها با دور شدن از کارکردهای اصلی خود، عدالت آموزشی را زیر سؤال بردهاند. به اعتقاد متخصصان دانشگاه دانهای از زنجیر موفقیت یک جامعه است که اگر گسسته شود، ابعاد دیگر را نیز با چالش مواجه میکند. به همین منظور برای دستیابی به تعادل در آموزش عالی و تأمین تحصیل برای همه در پیش گرفتن سیاستهایی تازه و عدالتمحور ضرورت دارد.
از آموزش رایگان تا اقتصاد آموزش
سیاستگذاری آموزش عالی در ایران پس از انقلاب در دو مسیر همزمان پیش رفت: دانشگاههای دولتی با پذیرش رایگان و نهادهای غیردولتی یا شهریهپرداز. نقطه عطف این روند در سال ۱۳۶۱ با تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی رقم خورد؛ نهادی که با اتکا به شهریه دانشجویان و بدون وابستگی مستقیم به بودجه دولت، ظرفیت پذیرش را افزایش داد و الگویی تازه از آموزش عالی شهریهمحور را تثبیت کرد. از دهه ۶۰ به بعد، این ترکیب دوگانه در آموزش عالی ایران جا افتاد و نقش شهریه در تراز مالی دانشگاهها پررنگتر شد.
در دهه ۸۰ ایده پردیسهای بینالملل یا خودگردان در دانشگاههای دولتی شکل گرفت. این مراکز با هدف رسمیکردن پذیرش دانشجوی شهریهپرداز در دل ساختار دولتی و با تبلیغاتی چون ارتقای ارتباطات علمی خارجی، جذب دانشجویان بینالمللی و تدریس به زبانهای خارجی تأسیس شدند. پردیسهای کیش و ارس دانشگاه تهران و پردیسهای دانشگاههای شریف و شهید بهشتی از نمونههای شاخص این طرح بودند. پذیرش دانشجو در این دورهها از مسیر کنکور سراسری یا آزمون اختصاصی و تحت نظارت سازمان سنجش انجام میشد و به همین دلیل به دانشجویان آنها عنوان «روزانه شهریهپرداز» داده شد.
با گذشت زمان اما اهداف اولیه محقق نشد. نه دانشجوی خارجی جذب شد، نه زبان تدریس تغییر کرد و نه ارتباطات علمی معناداری پدید آمد. در عوض این مراکز به پایگاه پذیرش دانشجویان ایرانی شهریهپرداز بدل شدند. بسیاری از آنها حتی از امکانات دولتی استفاده کردند و با کاهش ظرفیت دورههای عادی، جای بیشتری برای دانشجویان پولی باز شد. در نهایت نام «بینالملل» جای خود را به «خودگردان» داد و این پردیسها به منبع درآمدی مهمی برای دانشگاهها تبدیل شدند. تا مرداد ۱۳۹۲، مجوز تأسیس ۴۰ پردیس خودگردان برای دانشگاههای مادر صادر شد؛ امری که به روشنی نشان میداد شهریهمحوری نه یک مسیر فرعی، بلکه یکی از ستونهای اصلی تأمین مالی آموزش عالی در ایران شده است.
کار کردن برای درس خواندن
شهریههای سنگین مراکز آموزش عالی بسیاری از دانشجویان را به کار همزمان با تحصیل واداشته است. امیرحسین، ۱۹ ساله و دانشجوی روانشناسی دانشگاه آزاد، ناچار است برای تأمین هزینهها برقکاری کند. او میگوید شهریه و خوابگاه خصوصی فشار زیادی به خانوادهاش آورده و کار کردن ذهنش را از درس دور میکند. بارها به دلیل مشغله نتوانسته تکالیفش را به موقع تحویل دهد و نگران افت تحصیلی است.
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، شهریه دانشگاههای غیردولتی تا ۶۰ درصد کل هزینه آموزش عالی خانوارها را شامل میشود و مخارج جانبی مانند خوابگاه، کتاب و رفتوآمد حدود ۲۵ درصد دیگر را تشکیل میدهد. این ارقام نشان میدهد بار مالی دانشگاه فراتر از توان بسیاری از خانوادههاست.
برای برخی دانشجویان، وضعیت حتی سختتر است. یکی از آنها میگوید همزمان با بیماری مزمن، باید هزینههای دارو و درمان، اجاره و شهریه را بپردازد. او میافزاید: «با این درآمد همیشه بدهکارم. شهریه بالای دانشگاه استرس زیادی به من داده؛ استرسی که خودش بدترین سم برای بیماریام است.»
تغییرات شهریه ۱۴۰۴
اواسط شهریور خبرهایی درباره افزایش شهریه ثابت دانشجویان ورودی قبل منتشر شد. با این حال، محمد قربانیگلشنآبادی، سخنگوی دانشگاه آزاد، در گفتوگویی اعلام کرد که شهریه ثابت برای دانشجویان سنوات مجاز تغییری نکرده و آنچه افزایش یافته، شهریه متغیر دانشجویان سنوات گذشته است که حدود ۲۳ درصد رشد داشته است. نیما، بازیگر تئاتر و دانشجوی یک دانشگاه غیرانتفاعی، نمونهای از این فشار مالی است. او میگوید: شهریه این ترم برای 10 واحد، ۲۹ میلیون تومان شده؛ رقمی که ۹ میلیون بیش از ترم قبل است. به گفته او، اعتراض دانشجویان هم به جایی نرسید و همگی ناچار به پرداخت شدند. او اکنون به مرحله پایاننامه نزدیک است و میداند هزینهای نزدیک به ۵۰ میلیون تومان در پیش دارد، در حالیکه دانشگاه او نه وام میدهد، نه تحت پوشش صندوق رفاه دانشجویی قرار دارد.
نیما برای تأمین این مخارج ناچار است روزانه لباس عروسکی بپوشد و در مدارس نمایش اجرا کند. پشت این چهره نمایشی، ذهنی پر از دغدغه نشسته؛ دانشجویی که برای تسویه شهریه از هر کاری دریغ نمیکند. دانشگاههای شهریهپرداز از یکسو مسیر تحصیل را برای جوانان باز کردهاند اما از سوی دیگر، بار مالی سنگینی را بر دوش آنها گذاشتهاند.
برندهای پولساز
تحصیل در دانشگاههای برتر ایران همواره آرزوی جوانان بوده است؛ تهران، شریف، شهید بهشتی و علامه، مقصدی برای رتبههای برتر از سراسر کشور. زمانی این فرصت حتی به داوطلبان مناطق دوردست هم میرسید، اما اکنون مدارس خاص و کلاسهای کنکور، بخش عمده رتبههای برتر را در اختیار گرفتهاند. برای آنهایی که رتبه لازم را کسب نمیکنند، راه تحصیل تنها از طریق پرداخت شهریههای بالا در پردیسهای خودگردان باز است. این پردیسها با استفاده از نام دانشگاههای بزرگ، به تدریج شانس دانشجویان بدون توان مالی را کاهش دادهاند.
امسال شهریه پردیسهای خودگردان دانشگاههای دولتی ۴۰ درصد افزایش داشته است. این نشاندهنده وابستگی بیشتر دانشگاههای دولتی به درآمد شهریهپردازان است؛ پردیسهای خودگردان اکنون ۱۸ درصد از بودجه این دانشگاهها را تأمین میکنند.
جایگاه عدالت آموزشی
سیاستگذاری آموزشی یکی از ارکان حیاتی توسعه هر جامعه است، زیرا کیفیت تحصیل و دسترسی به آموزش بر مسیر علوم، فناوری و بازار کار تأثیر مستقیم دارد. اگر دانشآموزان و دانشجویان فرصت برابر تحصیلی نداشته باشند، نابرابریها کل جامعه را متاثر میکند. استوار کردن آموزش عالی بر پایه شهریه، یکی از مهمترین عوامل تشدید نابرابری و کاهش عدالت آموزشی است.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، شهریهمحوری از چند مسیر نابرابری را تقویت میکند. خانوادههایی که توان مالی دارند میتوانند برای فرزندان خود رشتهها و دانشگاههای بهتر را خریداری کنند، در حالی که خانوادههای کمدرآمد از این امکان محروماند. پردیسها و رشتههای شهریهمحور امکانات رفاهی و آموزشی متفاوتی ارائه میدهند که تفاوت کیفیت آموزش را تشدید میکند.
این مرکز گزارش داده که حداقل ۳۰ درصد دانشجویان و نزدیک به ۵۵ درصد رتبههای کشوری زیر ۳۰۰۰ و ۵۰ درصد رتبههای زیر ۱۰ هزار از دو دهک بالای درآمدی هستند، در حالیکه سهم دو دهک پایین تنها ۳ و ۵ درصد است. مقایسه با دادههای شورای عالی انقلاب فرهنگی نشان میدهد سهم دهکهای ۱ و ۲ از رتبههای برتر افزایش اندکی داشته، اما شکاف دهکهای بالا و پایین همچنان بزرگ است. دانشگاههای رایگان دولتی نابرابری کمتری نسبت به دانشگاههای شهریهپرداز دارند و سیاست شهریه رایگان اثر مثبت کاهش بیعدالتی را نشان میدهد. همچنین، پژوهش مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی در ۱۴۰۳ نشان میدهد هزینه آموزش عالی طی پنج سال بیش از ۳۰۰ درصد رشد داشته و سهم آن از درآمد خانوارهای کمدرآمد تا ۳۰ درصد است، فشار اقتصادی شدیدی ایجاد میکند. بانک مرکزی نیز در بولتن نیمه اول ۱۴۰۴ رشد نامتناسب هزینه آموزش عالی را گزارش کرده که ۴۰ درصد بالاتر از نرخ تورم عمومی است و کاهش ۱۵ درصدی ثبتنام در دانشگاههای غیردولتی نسبت به سال قبل نشاندهنده کاهش توان مالی خانوارهاست. این دادهها تأکید میکنند که شهریهمحوری و افزایش هزینههای تحصیل بدون سیاستهای حمایتی، عدالت آموزشی را به خطر میاندازد و برای جلوگیری از تشدید نابرابری، ما نیازمند اصلاحات هدفمند و حمایت از دهکهای کمدرآمد هستیم.
بررسی موقعیت دانشگاههای شهریهپرداز نشان میدهد که آنها با دور شدن از کارکردهای اصلی خود، عدالت آموزشی را زیر سؤال بردهاند. به اعتقاد متخصصان دانشگاه دانهای از زنجیر موفقیت یک جامعه است که اگر گسسته شود، ابعاد دیگر را نیز با چالش مواجه میکند. به همین منظور برای دستیابی به تعادل در آموزش عالی و تأمین تحصیل برای همه در پیش گرفتن سیاستهایی تازه و عدالتمحور ضرورت دارد.
ارسال دیدگاه




