printlogo


سهم کارگران مسن  از رفاه


افزایش سن بازنشستگی، اگرچه از منظر نهادهای بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول، راهکاری برای مهار بدهی عمومی دولت‌ها و مقابله با چالش سالمندی جمعیت تلقی می‌شود، اما در واقعیت زندگی کارگران اروپایی، به‌ویژه آن‌هایی که از سنین پایین در مشاغل سخت و کم‌درآمد فعالیت کرده‌اند، بیشتر به شوخی تلخ و بی‌رحمانه شباهت دارد تا یک سیاست معقول. کارگرانی که تمام عمر خود را در کارخانه‌ها، کارگاه‌ها و محیط‌های فیزیکی گذرانده‌اند، اکنون از آنان خواسته می‌شود تا ۷۰ سالگی در بازار کار بمانند، در حالی که بدن‌های فرسوده‌شان دیگر توان همراهی ندارد. آن‌ها این ایده را «مضحک» و «ناعادلانه» می‌دانند، نه فقط به دلیل خستگی جسمی، بلکه از سر حس بی‌عدالتی تاریخی؛ چراکه همان‌ها که بیشترین سهم را در ساختن زیرساخت‌های جوامع داشته‌اند، کمترین بهره را از امنیت و رفاه اجتماعی برده‌اند. صدها روایت از سراسر جهان این ادعا را تأیید می‌کند؛ کسانی که از نوجوانی کار کرده‌اند، مالیات داده‌اند، به جامعه خدمت کرده‌اند، اما اکنون باید بیشتر و طولانی‌تر کار کنند، درحالی‌که از دسترسی به خدمات عمومی مناسب، مراقبت اجتماعی و حتی تفریح و آسایش محرومند.
افزون بر این، گسترش چنین سیاستی می‌تواند به تشدید نابرابری‌های اجتماعی بینجامد. آن‌ها که مشاغل اداری با درآمد مناسب دارند، ممکن است با کار بیشتر مشکلی نداشته باشند، اما کارگرانی که با زانوهای فرسوده، ستون فقرات خمیده و دست‌های پینه‌بسته کار کرده‌اند، نه می‌توانند و نه باید تا این سن ادامه دهند. بدتر آن‌که سیاستگذاران اغلب از واقعیت‌های زندگی این طبقه فاصله دارند و تصمیم‌هایی می‌گیرند که خودشان هرگز تحت تأثیر مستقیم آن‌ها قرار نمی‌گیرند. در بسیاری از کشورها، دولت‌ها به جای اصلاح ساختارهای مالیاتی، کنترل هزینه‌های عمومی یا کاهش ریخت‌وپاش‌ها در کمک‌های خارجی، حقوق بازنشستگی کارکنان رده‌بالا یا مزایای اجتماعی بلاوجه، ترجیح می‌دهند بار کاهش کسری بودجه را بر دوش سالمندانی بگذارند که زندگی‌شان را پای همین سیستم گذاشته‌اند. خشم پنهان کارگران در همین‌جا نهفته است. آن‌ها از سیستمی خسته‌اند که مدام می‌خواهد از آن‌ها فقط بگیرد؛ بدون آن‌که سهمی واقعی در رفاه و امنیت‌شان بازگرداند.
در حاشیه این بحث، موضوع مراقبت‌های اجتماعی نیز اهمیت دارد. اگر سالمندان مجبور شوند بیشتر کار کنند، چه کسی از کودکان، نوه‌ها و والدین سالمند آنان مراقبت خواهد کرد؟ بسیاری از سالمندان اکنون نقش حیاتی در مراقبت از خانواده دارند و کار آن‌ها، اگرچه رسمی نیست، اما به‌مراتب باارزش‌تر از اشتغال اداری است. با حذف این نیروی پنهان، دولت‌ها باید هزینه‌ای بسیار بیشتر برای جایگزینی این خدمات بپردازند. افزون بر این، تبعیض نسبت به کارگران مسن همچنان گسترده است. شرکت‌ها تمایل کمتری به استخدام سالمندان دارند، بیمه‌ها گران‌تر می‌شود و فرصت‌های ارتقا کمتر در دسترس آن‌هاست. پس سیاست تشویق به کار تا ۷۰ سالگی، در غیاب سیاست‌های حمایتی واقعی، چیزی جز فشاری مضاعف بر گروهی آسیب‌پذیر نخواهد بود.
با این ‌همه، برخی نیز از تجربه کاری در سنین بالا رضایت دارند. کسانی که با انگیزه شخصی یا برای تعامل اجتماعی، پس از بازنشستگی نیز مشغول کارند، می‌گویند شاغل بودن به آن‌ها نشاط و معنا می‌بخشد؛ اما تفاوت میان «انتخاب» و «اجبار» بسیار است.