بررسی نقش آموزش و پرورش در نظامهای رفاهی
پیوند دانش، عدالت اجتماعی و توسعه پایدار
نظامهای رفاهی در جهان، همواره به دنبال تأمین حداقلی از زندگی باکیفیت برای تمامی شهروندان خود هستند. آلفرد زیمرن، محقق آکسفورد کلمه دولت رفاه را در وصف دولتهای دموکراتیک در برابر دولتهای دیکتاتور و فاشیست به کار میبرد. فراهم کردن خدمات بهداشتی، تأمیناجتماعی، مسکن و از همه مهمتر آموزش و پرورش از وظایف دولت رفاهی بهشمار میرود. آموزش، نهتنها یکی از ارکان کلیدی در ایجاد برابری فرصتها، بلکه ابزاری بنیادین برای شکوفایی فردی، ارتقای سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی محسوب میشود. نقش آموزش و پرورش بهعنوان بخشی از ساختار نظام رفاه اجتماعی غیرقابل انکار است و رابطه آن با عدالت اجتماعی، توسعه انسانی و توانمندسازی اقشار محروم همواره مورد توجه جامعهشناسان و تحلیلگران اجتماعی است.
یکی از مهمترین مؤلفههای نظامهای رفاهی، تحقق عدالت اجتماعی است. در این زمینه آموزش عمومی رایگان میتواند نابرابریهای ساختاری ناشی از تفاوتهای طبقاتی، جنسیتی و قومی را کاهش دهد. در بسیاری از کشورها، بهویژه کشورهای اسکاندیناوی، نظامهای آموزشی طوری طراحی شدهاند تا کودکان با هر زمینه اقتصادی و اجتماعی، به فرصتهای برابر برای موفقیت دسترسی داشته باشند. مدارس در این کشورها بهگونهای سازمان یافته که از طریق برنامههای مکمل مانند تغذیه رایگان، مشاوره روانی و آموزش مهارتهای زندگی نقش مکمل رفاهی ایفا کنند.
در تحلیلهای اقتصادی نوین، آموزش نهتنها بهعنوان یک حق انسانی، بلکه بهمثابه یک سرمایهگذاری ملی در نظر گرفته میشود. کیفیت نیروی کار در بلندمدت رابطهای مستقیم با سطح آموزش در دوران مدرسه دارد. کشورهایی که در نظامهای رفاهی خود سهم قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی را به آموزش اختصاص میدهند، شاهد رشد پایدارتر اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و افزایش بهرهوری نیروی کار هستند. همچنین، آموزش آگاهی عمومی در زمینههایی چون سلامت، محیطزیست و مشارکت مدنی را افزایش میدهد که همگی از ارکان اصلی توسعه پایدار محسوب میشوند.
کاهش فقر نسلی از طریق آموزش
یکی از چالشهای اصلی نظامهای رفاهی، مقابله با چرخه فقر بیننسلی است. کودکانی که در خانوادههای فقیر به دنیا میآیند، معمولاً از امکانات آموزشی کمتری برخوردارند و احتمال ترک تحصیل در آنها بیشتر است. این امر آنها را در آینده در معرض مشاغل با درآمد پایین یا بیکاری قرار میدهد. آموزش میتواند این چرخه را قطع کند. طبق یافتههای پژوهشهای جهانی، افزایش سطح تحصیلات والدین بهویژه مادران، تأثیر مستقیمی بر وضعیت سلامت، تغذیه و پیشرفت تحصیلی فرزندان دارد.
نظامهای رفاهی دموکراتیک بر مشارکت فعال شهروندان در فرایندهای اجتماعی و سیاسی تأکید دارند، چراکه آموزش با پرورش مهارتهای تفکر انتقادی، سواد رسانهای و آگاهی مدنی افراد را به کنشگران آگاه و مسئولیتپذیر تبدیل میکند. مدارس و دانشگاهها بستر شکلگیری این مشارکت اجتماعی هستند. مشارکت مدنی بالا در جوامع دارای نظامهای آموزشی قوی، به ایجاد شفافیت، پاسخگویی و مقابله با فساد در نهادهای رفاهی منجر می شود.
با وجود اهمیت آموزش در نظامهای رفاهی، چالشهایی نظیر کاهش بودجه عمومی، تجاریسازی آموزش و نابرابریهای منطقهای مانعی جدی بر سر راه نقشآفرینی مؤثر آن است. در برخی کشورها، روند خصوصیسازی آموزش منجر به شکاف بیشتر میان طبقات اجتماعی شده است. همچنین، توسعه نامتوازن مناطق محروم باعث میشود خدمات آموزشی در نقاط دورافتاده با کیفیت بسیار پایینتری نسبت به مراکز شهری ارائه شوند.
آموزش در دوران بحران
در بحرانهایی چون همهگیری کرونا یا بلایای طبیعی، آموزش به یک ابزار حمایتی حیاتی تبدیل میشود. تعطیلی مدارس در دوران کرونا، شکافهای آموزشی و رفاهی را عیان کرد. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، نظامهای رفاهی توانستند با فراهمسازی آموزش آنلاین، ارائه تبلت و اینترنت رایگان و حمایت روانی از دانشآموزان، از آسیبپذیری بیشتر اقشار ضعیف جلوگیری کنند. سیاستگذاران رفاهی موفق در دنیا، آموزش را یک عنصر بینرشتهای در طراحی سیاستها در نظر میگیرند. آموزش باید در هماهنگی با سیاستهای بهداشت عمومی، اشتغال، مسکن و حمایت اجتماعی قرار گیرد. بهطور مثال، اجرای برنامههای تغذیه مدرسهای، هم از فقر غذایی میکاهد و هم باعث بهبود تمرکز تحصیلی میشود. از سویی ایجاد مدارس محلی همراه با خدمات درمانی و مشاورهای، بهعنوان «مدارس جامع رفاهمحور» در بسیاری از کشورهای پیشرفته رایج شده است. در نهایت باید گفت آموزش و پرورش، فراتر از یک نهاد فرهنگی یا آموزشی صرف، در قلب نظامهای رفاهی قرار دارد. این نهاد نقش کلیدی در تحقق عدالت اجتماعی، توانمندسازی فردی، توسعه اقتصادی و انسجام اجتماعی ایفا میکند. نادیده گرفتن آموزش در برنامهریزیهای رفاهی، موجب تضعیف بنیانهای عدالت و فرصتهای برابر خواهد شد. بنابراین، تقویت نظامهای آموزشی عمومی، رایگان، باکیفیت و در دسترس همگان، باید یکی از اولویتهای اصلی هر نظام رفاهی مترقی باشد.