شکاف عمیق میان نظام آموزش عالی و نیازهای بازار کار در اقتصادهای نوظهور
نیمی از دارندگان مدرک دکتری در کرهجنوبی بیکارند
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، بازار کار با روندی نگرانکننده روبهرو شده است؛ افزایش بیکاری در میان افراد دارای مدرک دکتری. تا پیش از این، دکتری بهعنوان نشانی از موفقیت علمی و تضمینکننده فرصتهای شغلی در دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و صنایع پیشرفته شناخته میشد. امروز اما آمارهای جدید در کشورهایی مانند کرهجنوبی نشان میدهد که نزدیک به نیمی از فارغالتحصیلان دکتری زیر ۳۰ سال بیکارند. این امر نشانهای از شکاف فزاینده میان آموزش عالی و نیازهای واقعی بازار کار است. این روند محدود به یک کشور نیست و در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه دیده میشود؛ جایی که رشد سریع آموزش عالی با تحولات بازار و نیاز به مهارتهای نوین هماهنگ نبوده است. با حرکت اقتصادها به سمت فناوریهای نوین و اتوماسیون، حتی بالاترین مدارک تحصیلی نیز دیگر ضامن اشتغال نیستند. این موضوع ضرورت بازنگری در نظام آموزش عالی و تطبیق آن با نیازهای بازار را برجسته میکند.
حمیدرضا علینیا روزنامه نگار
دادههای جدید نشان میدهد که در کرهجنوبی، از هر ده نفر که در سال گذشته مدرک دکتری گرفتهاند، سه نفر بیکار بودهاند و این میزان در میان افراد زیر ۳۰ سال تقریباً به ۵۰ درصد میرسد. نرخ بیکاری دارندگان مدرک دکتری به بالاترین حد خود از زمان آغاز ثبت دادهها در سال ۲۰۱۴ توسط مرکز آمار کره رسیده است. این آمار بر کمبود مشاغل باکیفیت و گسترش اثرات رکود بازار کار بر نیروی تحصیلکرده تأکید میکند.
طبق این گزارش، از میان 10 هزار و 442 نفری که در سال گذشته مدرک دکتری گرفتهاند، ۷۰.۴ درصد مشغول به کار شدهاند، ۲۶.۶ درصد بیکار ماندهاند و ۳ درصد بهعنوان افراد غیرفعال اقتصادی طبقهبندی شدهاند.
افزایش تدریجی نرخ بیکاری
نرخ بیکاری دارندگان دکتری شامل افراد بیکار و غیرفعال اقتصادی، از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ در بازه ۲۰ درصد میانی باقیمانده بود. این نرخ در سال ۲۰۱۹ به ۲۹.۳ درصد جهش کرد و در سال ۲۰۲۴ به رکورد ۲۹.۶ درصد رسید. در میان ۵۳۷ پاسخدهنده زیر ۳۰ سال، ۴۷.۷ درصد بیکار بودند که بالاترین رقم ثبتشده در تاریخ این نظرسنجی محسوب میشود.
تفاوت نرخ بیکاری میان رشتهها
بررسی نرخ بیکاری براساس رشته تحصیلی بیانگر این است که فارغالتحصیلان هنر و علوم انسانی با ۴۰.۱ درصد بیشترین بیکاری را تجربه کردهاند. پس از آن، فارغالتحصیلان علوم طبیعی، ریاضیات و آمار با ۳۷.۷ درصد و علوم اجتماعی، روزنامهنگاری و مطالعات اطلاعاتی با ۳۳.۱ درصد قرار دارند. در مقابل، رشتههای بهداشت و رفاه، آموزش، کسبوکار، مدیریت و حقوق نرخ بیکاری پایینتری داشتهاند. این آمار کمبود مشاغل پردرآمد برای افراد بسیار تحصیلکرده را برجسته میکند.
نیروهای باتجربه در اولویت شرکتها
بازار کار کرهجنوبی با افزایش عدمقطعیت اقتصادی تضعیف شده و بسیاری از شرکتها به جای استخدام نیروهای تازهکار، جذب افراد باتجربه را ترجیح میدهند. نگرانیها درباره تعمیق این رکود در حال افزایش است. بانک کره در گزارشی در سال ۲۰۲۳ هشدار داده بود که توانایی هوش مصنوعی در انجام وظایف تحلیلی و شناختی غیرتکراری، مشاغل با مهارت و درآمد بالا را نیز در معرض خطر اتوماسیون قرار داده است.
روند جهانی مازاد تحصیلات عالی
این بحران محدود به کرهجنوبی نیست. الگوهای مشابهی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و تازه صنعتیشده دیده میشود؛ کشورهایی که رشد سریع آموزش عالی داشتهاند، اما اقتصادشان ظرفیت ایجاد مشاغل دانشبنیان و نوآورانه را ندارد. فشار برای افزایش سطح تحصیلات، مازاد فارغالتحصیلان دکتری که با نیازهای بازار کار فاصله دارند را به دنبال داشته است.
فاصله دانشگاه با نیازهای بازار
یکی از مشکلات اصلی، ناهماهنگی میان آموزش دانشگاهی و نیازهای بازار کار است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، برنامههای درسی دانشگاهی بیشتر بر دانش نظری متمرکزند، در حالی که صنایع به مهارتهای عملی و پژوهشی کاربردی نیاز دارند. این شکاف موجب شده حتی فارغالتحصیلان دکتری نیز فاقد مهارتهای مورد انتظار کارفرمایان باشند.
در کنار این، زیستبوم پژوهشی در این کشورها توسعه نیافته و سرمایهگذاریهای عمومی و خصوصی در تحقیق و توسعه (R&D) پایین است؛ عاملی که فرصتهای شغلی پژوهشی را به شدت محدود میکند.
ارزش اجتماعی مدرک دکتری
عوامل فرهنگی و نهادی نیز این عدم تطابق را تشدید میکنند. در برخی جوامع، مدرک دکتری بیش از آنکه ابزاری برای ورود به مشاغل حرفهای باشد، نمادی از منزلت اجتماعی تلقی میشود. این نگرش، جویندگانی را بهوجود آورده که تحصیلات بالا و آمادگی پایین برای ورود به بازار کار دارند. این مسئله بهویژه در رشتههایی مانند هنر، علوم انسانی و علوم پایه که فرصتهای شغلی محدودتری دارند، مشهودتر است.
کاهش فرصتها با رشد اتوماسیون
همزمان، عدمقطعیت اقتصادی باعث شده شرکتها تمایل بیشتری به جذب افراد با مدارک پایینتر داشته باشند که بتوانند آنها را درون سازمان آموزش دهند. در نتیجه، فارغالتحصیلان دکتری برای مشاغل ابتدایی بیش از حد تحصیلکردهاند و برای موقعیتهای ارشد، فاقد تجربه کافی هستند.
روندهای فناورانه، بهویژه در زمینه اتوماسیون و هوش مصنوعی، چشمانداز اشتغال دارندگان مدارک پیشرفته را مبهمتر کرده است. توانایی سیستمهای هوش مصنوعی در انجام وظایف تحلیلی، حتی مشاغل تخصصی سطح دکتری را تهدید میکند.
آینده نامشخص برای فارغالتحصیلان دکتری
در نهایت، ترکیبی از مازاد آموزشی، رکود اقتصادی، اختلالات فناورانه و ضعف زیستبوم پژوهشی، آسیبپذیری ساختاری نیروی کار تحصیلکرده را در کشورهای در حال توسعه افزایش داده است. تا زمانی که اصلاحاتی در جهت تطبیق آموزش با نیاز بازار کار، تقویت نوآوری و همکاری دانشگاه و صنعت انجام نشود، این روند ادامه خواهد داشت و محصول آن میتواند مهاجرت اجباری هزاران فرد بااستعداد و کندی روند توسعه ملی باشد.
منبع: koreatimes