صـــادرات فــــرش ایرانی در رکـــود
فرش دستباف ایرانی، نماد هنر اصیل و بهعنوان میراثی کهن از فرهنگ این سرزمین، همواره در بازارهای جهانی جایگاه ویژهای داشته است. با این حال، آمارهای اخیر گمرک ایران نشان میدهد که سهم این صنعت از صادرات کشور هنوز کمتر از حد انتظار است. در سال ۱۴۰۳، مجموع صادرات فرش دستباف و گبه به بیش از ۴۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار رسید. این رقم اگرچه نسبت به سال ۱۴۰۲ رشد سه درصدی داشته، اما همچنان فاصله زیادی با ارقام بالای سالهای گذشته دارد؛ زمانی که صادرات فرش به مرز صدها میلیون دلار میرسید. وضعیت فعلی، گویای آن است که با وجود ظرفیتهای بالای فرهنگی، هنری و اقتصادی فرش ایرانی نتوانسته جایگاه شایسته خود را در تجارت جهانی بازپس گیرد. به گفته آرزو غنیون، معاون دفتر آمار و پردازش اطلاعات گمرک ایران، بیشترین صادرات فرش دستباف و گبه در سال گذشته به کشورهای آلمان، امارات متحده عربی، ژاپن و چین به ارزش ۲۲.۶ میلیون دلار بوده است. همچنین در مجموع، فرشهای دستباف و گبه ایرانی در سال ۱۴۰۳ به ۵۵ کشور مختلف صادر شدهاند.
اگرچه صادرات فرش دستباف ایرانی به ۵۵ کشور جهان، در ظاهر آماری چشمگیر به نظر میرسد، اما واقعیت این است که حجم صادرات به بسیاری از کشورهای مقصد چندان قابلتوجه نبوده است. تمرکز صادرات بر تعداد محدودی از کشورها، نشاندهنده نبود سیاستگذاری منسجم و بلندمدت برای گسترش بازارهای جدید و کاهش وابستگی به بازارهای محدود است. این در حالی است که فرش ایرانی با داشتن شهرت جهانی، تنوع بینظیر در طرح و نقش، کیفیت عالی و پشتوانه فرهنگی غنی، پتانسیل بالایی جهت نفوذ بیشتر در بازارهای جهانی دارد.
تحلیل وضعیت صادرات فرش ایرانی
در دهههای گذشته، بازارهای اروپا و آمریکای شمالی از مهمترین مقاصد فرش ایرانی محسوب میشدند. البته به دلیل ضعف در بازاریابی، نبود برندسازی مؤثر، مشکلات مربوط به نقلوانتقال مالی ناشی از تحریمها و عدم حمایت کافی از تولیدکنندگان، بسیاری از این بازارها از دست رفته یا سهم ایران در آنها بهشدت کاهش یافته است. ورود رقبای منطقهای و جهانی با سیاستهای تهاجمیتر نیز سهم ایران را در بازار جهانی بیش از پیش تحتتأثیر قرار داد. با توجه به ظرفیت بالای این صنعت در ایجاد اشتغال، ارزآوری و حفظ میراث فرهنگی، بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه فرش معتقدند که احیای جایگاه جهانی فرش ایرانی نیازمند یک بازنگری جدی در سیاستهای حمایتی و صادراتی است. تولید باکیفیت، آموزش نیروی انسانی ماهر، حمایت هدفمند دولتی و حضور مؤثر در نمایشگاههای بینالمللی از جمله اقداماتی است که میتواند بازگشت به دوران طلایی صادرات فرش را در پی داشته باشد.
اگرچه صادرات فرش دستباف ایرانی همچنان ادامه دارد، اما فاصله آن با شکوه پیشین این هنر ملی چشمگیر است. برای جلوگیری از به حاشیه رفتن این نماد فرهنگی در بازار جهانی، لازم است با نگاهی هوشمندانه و راهبردی، جایگاه برند فرش ایرانی بازتعریف و تثبیت شود. در غیر این صورت، خطر فراموشی تدریجی این سرمایه ملی بیش از هر زمان دیگری احساس خواهد شد.
دلایل اصلی کاهش صادرات فرش
سید رضی حاجی آقامیری، رئیس اسبق کنفدراسیون صادرات ایران در گفتوگو با آتیهنو، ضمن اشاره به اینکه صادرات فرش دستباف طی سه دهه اخیر با افت وحشتناکی روبهرو بوده، بیان کرد: «دلیل عمده این موضوع به نحوه ارتباطات بینالمللی کشورمان با دنیا و تحریمها مربوط میشود. تا زمانی که این وضعیت ادامه داشته باشد، صادرات فرش عملاً امکانپذیر نیست.» این صادرکننده فرش ایرانی افزود: «زمانی در دهه شصت، ارزش صادرات فرش کشورمان حدود 1.7 میلیارد دلار بود. در دهه هشتاد نیز از دو میلیارد دلار فراتر رفت، اما امروز این میزان به زیر 50 میلیون دلار در سال سقوط کرده، که به اعتقاد من صفر بوده و واقعاً فاجعهآمیز است.» او ادامه داد: «خود من چند سالی است که به دلیل وضعیت موجود خانهنشینم. برای تاجر و تولیدکننده ایرانی در دنیا مشکلات زیادی وجود دارد. او حتی برای رزرو هتل در اروپا با مشکل روبهرو است، زیرا حق داشتن کارت اعتباری را ندارد. در این شرایط صحبت از افزایش صادرات فرش واقعاً گزافه است.»
این عضو اتاق بازرگانی اضافه کرد: «وقتی برای تکتک کارهایی که یک تاجر فرش بهمنظور صادرات فرش باید انجام دهد، مشکل وجود دارد، عملاً کار قفل میشود و بسیاری عطای این کار را به لقایش میبخشند. افزایش صادرات، نیازمند بازاریابی برای فرش دستباف است، ولی با وضعیت تحریمها عملاً کاری نمیتوان از پیش برد.»
حاجی آقامیری یادآور شد: «برای بازگشت ارز صادراتی مشکلات بسیاری وجود دارد. جدا از معضلات ناشی از تحریمهای مالی و مشکل در نقلوانتقالات مالی، در داخل نیز صادرکنندگان با مصیبتهای زیادی از جمله پیمانسپاری ارزی و مشکلات درونی نهادهای دولتی با یکدیگر مواجهاند این امر عملاً کار را برای بافنده و صادرکننده فرش بسیار طاقتفرستا میکند.» رئیس اسبق کنفدراسیون صادرات ایران با تأکید بر اینکه امروز کشورهای منطقه به یک رقیب برای فرش ایرانی تبدیل شدهاند، توضیح داد: «در حال حاضر کشورهای پاکستان و هندوستان حضور بسیار پررنگی در بازار فرش دنیا دارند، افغانستان نیز به آنها پیوسته و ترکیه در حال حاضر در این جمع حضور دارد. زمانی که فرش ایرانی نتواند به بازارهای جهانی صادر شود، عملاً فراموش میشود و رقبا جای آن را میگیرند؛ اتفاقی که امروز رخ داده و ما با آن روبهرو هستیم.»
چالشهای ساختاری و راهحلها
در کنار چالشهای ساختاری و بینالمللی، یکی از معضلات کمتر دیدهشده در مسیر صادرات فرش ایرانی، فقدان نوآوری در طراحی و همسویی با سلیقه بازارهای هدف است. بسیاری از تولیدکنندگان همچنان به طرحها و رنگبندیهای سنتی پایبندند، در حالیکه بازارهای جهانی بهویژه در اروپا و آمریکای شمالی، نیازمند محصولاتی است که با دکوراسیون مدرن تطابق داشته باشد. استفاده از طراحان جوان و خلاق، توجه به سبکهای روز جهانی در حوزه دکوراسیون داخلی و سرمایهگذاری بر طراحی محصول، مسیر جدیدی برای نفوذ دوباره به بازارهای ازدسترفته به حساب میآید. یکی از ابزارهای کلیدی برای احیای جایگاه فرش دستباف ایران، بهرهگیری از ظرفیتهای فضای دیجیتال و پلتفرمهای فروش آنلاین جهانی است. در حالیکه بسیاری از صنایع دستی و تولیدات کشورهای دیگر با حضور مؤثر در بازارهای آنلاین چون Etsy،Amazon Handmade و دیگر پلتفرمها موفق به جذب مشتریان بینالمللی شدهاند، جای خالی برندهای ایرانی در این فضا محسوس است. توسعه زیرساختهای تجارت الکترونیک برای تولیدکنندگان داخلی و آموزش نحوه تعامل با بازارهای آنلاین، بخشی از خلأ ناشی از محدودیتهای فیزیکی صادرات را جبران میکند.
از سوی دیگر، ایجاد برند ملی فرش ایران با هویت بصری مشخص و روایت فرهنگی منسجم، به برندسازی بینالمللی این هنر کمک میکند. بسیاری از کشورها با استفاده از خطمشیهای کلان فرهنگی، موفق شدهاند محصولاتی مانند چای، پنیر یا شکلات را بهعنوان نماد ملی خود به جهان معرفی کنند. کشورمان نیز میتواند با روایتسازی و اتصال به داستانها، اسطورهها، اقوام و اقلیمهای مختلف کشور، ارزش افزوده معنوی فرش را افزایش داده و آن را در ذهن مخاطبان جهانی نهادینه سازد.
فقدان سیاستهای حمایتی
ضرورت ایجاد زنجیره تأمین منسجم از تولید تا صادرات، نکتهای است که نباید از نظر دور داشت. در حال حاضر بسیاری از بافندگان و کارگاههای کوچک به دلیل نبود حمایت مالی و عدم اطمینان از بازار فروش، انگیزهای برای تولید ندارند. ایجاد تعاونیهای تخصصی، تخصیص تسهیلات هدفمند و ایجاد ارتباط میان تولیدکننده و صادرکننده، باعث احیای زنجیره تولید و بازگشت اعتماد به این حوزه میشود. در این میان، بهرهگیری از ظرفیت نهادهای محلی، بهویژه در مناطق روستایی و عشایری که خاستگاه اصلی تولید فرش است، اهمیت مضاعفی دارد. حضور نهادهای واسط با نقش تسهیلگر، همچون نهادهای توسعه روستایی یا سازمانهای مردمنهاد فرهنگی، به کاهش فاصله میان بافنده، بازار و صادرات کمک میکند. همچنین راهاندازی سامانههای دیجیتال برای شفافسازی فرایند خرید، سفارشگیری و پرداخت به افزایش امنیت اقتصادی و شفافیت در این زنجیره میانجامد و انگیزه مشارکت را در میان بازیگران کوچکتر این صنعت تقویت میکند.
کوچ متخصصان از هنر فرش دستباف
در سالهای اخیر، هنر - صنعت فرش دستباف ایران با نوعی آشفتگی در سیاستگذاری و نبود یک راهبرد کلان مواجه بوده است. فقدان هماهنگی میان نهادهای متولی، نبود نقشهراه مشخص برای توسعه بازارهای داخلی و خارجی و ناتوانی در بهروزرسانی سازوکارهای حمایتی، باعث شده این حوزه بیش از پیش در حاشیه قرار گیرد. فرش دستباف که زمانی بهعنوان نماد هویت فرهنگی و موتور محرک صادرات غیرنفتی ایران شناخته میشد، اکنون بدون پشتوانه مشخص، در رقابت با رقبای منطقهای، جایگاه خود را از دست داده است. در چنین شرایطی، نیروهای متخصصی که در این عرصه سالها تجربه و دانش اندوختهاند، یا به ناچار جذب صنایع دیگر شدهاند و یا در سکوت و بیانگیزگی، فعالیت خود را متوقف کردهاند.
نبود ساختارهای حمایتی مؤثر، فقدان مشوقهای مالی و عدم اطمینان از آینده شغلی، باعث شده بسیاری از بافندگان، طراحان و فعالان حوزه فرش از این عرصه کنار بروند. این امر تهدیدی جدی برای آینده هنر - صنعت فرش بهشمار میآید.
مهاجرت استادکاران، تهدیدی برای فرش ایرانی
فرش دستباف ایرانی با پیشینهای غنی و بهعنوان میراثی فرهنگی، همیشه نماد هویت ایرانی در عرصههای جهانی بوده است. این صنعت نهتنها یک کالای اقتصادی با اهمیت، بلکه یک ارزش فرهنگی برای اقوام مختلف ایران قلمداد میشود. در حالی که صنعت فرش در گذشته نقشی کلیدی در معرفی فرهنگ ایران ایفا میکرد، اکنون با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. در سالهای اخیر، فرش ایرانی دچار افت قابلتوجهی در صادرات و اشتغال شده است. یحیی آل اسحاق، مشاور عالی وزیر صمت، به این مسئله اشاره میکند که در دورهای، صادرات فرش ایرانی به حدود دو میلیارد دلار رسید، اما اکنون این رقم به شدت کاهش یافته و به ۴۰ میلیون دلار رسیده است. این کاهش صادرات، علاوه بر ضربه به اقتصاد کشور، منجر به کاهش اشتغال در مناطق مختلف ایران شده است. یکی از دلایل اصلی مشکلات این صنعت، مهاجرت استادکاران به کشورهای رقیب است. به گفته آل اسحاق، به دلیل کاهش تقاضا برای فرش ایرانی در بازارهای داخلی و جهانی، بسیاری از فعالان این صنعت به کشورهایی نظیر هند، پاکستان، مالزی، اندونزی و چین مهاجرت کردهاند. این مهاجرتها بازارهایی را که پیشتر در اختیار فرش ایرانی بود، بهتدریج در اختیار کشورهای رقیب قرار داده است. همچنین فرش ایرانی با چالشهایی همچون تفاوت قیمت تمامشده تولید نسبت به کشورهای رقیب مواجه است. کمتر بودن هزینههای تولید در کشورهای رقیب، توان رقابتی ایران را کاهش میدهد. با این حال، آل اسحاق بر اهمیت حفظ شهرت، اصالت و ویژگیهای هنری فرش ایرانی تأکید میکند و معتقد است که اگر حمایتهای ویژهای از این صنعت صورت گیرد، میتوان آن را به جایگاه شایستهاش در بازارهای جهانی بازگرداند. صنعت فرش ایرانی در حال حاضر با تهدیدات جدی مواجه است، اما همچنان پتانسیلهایی برای احیا و رشد دارد. حمایتهای اقتصادی و فرهنگی میتواند این صنعت را از بحران فعلی نجات دهد و آن را در جایگاه تاریخی و جهانی خود بنشاند.