توانمندسازی کودکان کار
پدیده کودکان کار اگرچه تکعاملی نیست اما اکثر تحقیقات، فقر را یکی از مهمترین عوامل شکلگیری و تداوم آن میدانند. آسیبهای اجتماعی از آن جهت که برآمده از رفتارهای ضداجتماعی فردی یا جمعی هستند بهصورت عمدی یا غیرعمدی و با تبعات اجتماعی، اقتصادی، روانی و محیطی بروز پیدا میکنند. به همین سبب مقابله و حذف آنها نیازمند همراهی مردم با سیاستها و برنامههای اجتماعی دولت است. معضل کودکان کار و خیابان در ایران مسئله تازهای نیست. تورم و فشار اقتصادی روزافزون قطعاً به افزایش کودکان کار منجر خواهد شد و به تبع آن آمار بزه در کشور نیز صعودی میشود. لازمه حذف کامل مسئله کار کودک ریشهکنی فقر است.
تاکنون دهها بار طرحهایی برای جمعآوری کودکان از خیابانها اجرا شده و هر بار به دلیل عدم هماهنگی بین نهادهای ذیربط و رویکرد نادرست در ریشهیابی، این مسئله همچنان ادامه یافته است. این رویه رایج که بهصورت ناگهانی کودکان از سطح خیابان جمعآوری و سپس در مراکزی موقت مستقر شده و بدون توانمندسازی دوباره رها میشوند آسیبزاست؛ چراکه بسیاری از خانوادهها فرزندشان را پس از تحویل گرفتن از مراکز مجدداً به سمت زبالهگردی و شغلهای کاذب هدایت میکنند. بهتر است بهجای اجرای طرحهای نادرست و فاقد اثرگذاری لازم، آییننامه ساماندهی حمایت از کودکان کار اجرایی شود. با توجه به اینکه کار کودکان در برخی خانوادهها به دلیل فقر مسئلهای اجتنابناپذیر است، اگر امکان مهارتآموزی و توانمندسازی برای این عزیزان فراهم نشود ناگزیر به سادهترین کارها از جمله اسپند دود کردن، جمعآوری ضایعات و زبالهگردی روی میآورند. با توانمندسازی خانوادههای آنها و حمایتهای مختلف از این کودکان، میتوان از روند صعودی این آسیب اجتماعی جلوگیری کرد. توانمندسازی کودکان کار نیازمند همکاری همهجانبه دولت، سازمانهای مردمنهاد، کسبوکارها و جامعه است. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که ماندگاری کودکان کار و در معرض آسیب در فرایند آموزش، میبایست با رویکردی انعطافپذیر، خلاق و سازگار با محدودیتها، نیازها و سبک زندگیشان باشد. چنین رویکردی میتواند ضمن بالا بردن احتمال ماندگاری کودکان در چرخه آموزش و توانمندسازی آنان، تسهیلگر شکستن چرخه معیوب آسیب باشد. چرخهای که از والد آغاز و موجب رشد و شکلگیری شخصیت کودک در بستر نامناسب تربیتی میشود. نتایج توانمندسازی کودکان کار افزایش نرخ سواد و کاهش فقر در جامعه، کاهش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و جرم، ایجاد نیروی کار ماهر و کارآمد در آینده و بهبود سلامت جسمی و روانی این کودکان است. با سرمایهگذاری در آموزش، حمایت اقتصادی و روانی و اجرای قوانین میتوان این کودکان را به سوی آینده روشن هدایت کرد. باید دانست که تمام کودکان کار بهخاطر رنجهایی که دیدهاند پر از انگیزه، تغییر، رشد و مستعد یادگیری هستند فقط باید به آنها فرصت بروز استعدادهایشان داده شود. سوادآموزی کودکان بیسواد در جهت خودکفا شدن ضروری است و باید تلاش شود که شخصیت و اعتمادبهنفس کودکان و خانوادههایشان حفظ شود. این کودکان و خانوادههای آنها باید تا بدان سطح توانمند شوند که بتوانند با ایجاد مشاغلی زمینه اشتغالزایی را برای دیگران هم فراهم کنند.
بخشی از موضوع کودکان کار به اتباع مربوط میشود. اگر قرار است این اتباع رد مرز شوند قانون مشخصی برایشان در نظر بگیرند و اگر قرار است اردوگاهی ایجاد شود، راهاندازی اردوگاه باید لب مرز کشور مبدأشان باشد و از آنجا بازگردانده شوند. اگر بتوانیم این جامعه آماری را ساماندهی کنیم خودبهخود بار آسیبهای اجتماعی در کشور کاهش پیدا میکند.
تغییر وضعیت کودکان کار نهتنها حق انسانی آنهاست بلکه سرمایهگذاری برای پیشرفت جامعه محسوب میشود. باید تلاش شود هیچ کودکی از چرخه حمایتهای آموزشی و حفاظتی محروم نشود. تقویت قوانین منع کودکان کار و نظارت دقیق بر اجرای آنها، ایجاد سیستمهای حمایتی برای گزارش و رسیدگی به تخلفات، ترویج فرهنگ حمایتی از کودکان کار از طریق کمپینهای عمومی و تشویق کسبوکارها به مسئولیت اجتماعی و حمایت از این کودکان (حمایت قانونی و آگاهیبخشی جامعه) از جمله موارد مهم در کاهش معضلات کودکان کار است.