تعادل کاری گمشده مشاغل امروز دنیا
تقریباً ۶۰ درصد از کارکنان در سطح جهانی میگویند که تعادل خوبی بین کار و زندگی دارند، اما ۷۷ درصد معتقدند که در شغل فعلی خود فرسودگی شغلی را تجربه کردهاند. وضعیت فعلی آمار جهانی تعادل بین کار و زندگی، ما را وادار میکند یک سؤال اساسی را مطرح کنیم؛ آیا ما در نقطه بحران هستیم یا دادههای جهانی امیدوارکنندهاند؟ در گزارش پیشرو به بررسی رابطه تعادل کار و زندگی بر سلامت، رضایت شغلی، عوامل مؤثر بر آن و وضعیت جهانی این پدیده میپردازیم.
تعادل بین کار و زندگی اصطلاحی است که اغلب میشنویم اما این تعریف بسته به اینکه چه کسی آن را میگوید و چه کسی میشنود، میتواند متفاوت باشد. در یک تعریف تا حدی پیچیده، تعادل بین کار و زندگی بهمعنای میزان زمانی است که برای کار صرف میکنید، در مقایسه با زمانی که به مسائل و موضوعاتی خارج از محل کار اختصتص می دهید که بر حسب ساعت، لذت یا انرژی ذهنی اندازهگیری میشود. ممکن است این تعریف تا حدی عجیب بهنظر برسد، با وجود این میخواهیم چیزی را روشن کنیم؛ تعادل کار و زندگی شما نهتنها به مدتزمانی که از نظر فیزیکی در محل کار میگذرانید بستگی دارد، بلکه به انرژی، تمرکز و توجهی که کار در ساعات غیرکاری از شما میطلبد نیز وابسته است. اگر تنها ساعات کاری را در نظر بگیرید ممکن است که مثلاً یک شغل ۴۰ ساعته تعادل بین کار و زندگی مثبتی داشته باشد؛ چراکه تقریباً ۷۰ ساعت در هفته را برای دنبال کردن سرگرمیها در اختیار شما قرار میدهد (البته در این محاسبه ۵۶ ساعت خواب مورد نیاز را از ۱۶۸ ساعت زمان در هفته پیشاپیش حذف کردهایم.)
با این حال، اگر شغلتان شما را در شب بیدار نگه دارد یا در توانایی شما برای لذت بردن از ساعات خارج از محل کار اختلال ایجاد کند چطور؟ اگر در آن ۷۰ ساعت در رابطه با کار انرژی ذهنی مصرف کنید چه؟ اگر شغل ۴۰ ساعته فرضی، چنین ویژگیای داشته باشد تعادلی که صحبتش را کردیم به احتمال زیاد خوشبینانه است.
چرا تعادل بین کار و زندگی مهم است؟
ایجاد یک تعادل مفید بین کار و زندگی میتواند به بهبود در رفاه کلی شامل بهبود سلامت جسمی، روانی و عاطفی منجر شود. همچنین مطالعاتی وجود دارد که تعادل منفی کار و زندگی را به نرخ بالاتر فرسودگی شغلی، اختلال خواب و بیماریهای متعدد مرتبط میکند.
در حالی که اغلب کارفرماها در مورد تعادل کار در غالب چیزی مختص کار گروهی فکر میکنند، حتی شرکتها نیز از ترویج تعادل سالم سود میبرند. یکی از دلایل این است که کارکنانی که بین کار و زندگی خود تعادل دارند، بیشتر درگیر امور کاری میشوند که میتواند سلامت یک سازمان را بهبود بخشد. همچنین بر اساس مطالعات، شرکتهایی که سطح مشارکت بالای کارکنان را تجربه میکنند، بهطور متوسط سالانه ۱۹.۲ درصد درآمد عملیاتی خود را بهبود میبخشند.
از طرفی تعادل بین کار و زندگی فرسودگی شغلی کارکنان را کم میکند. ما میدانیم که فرسودگی شغلی بهغیر از عملکرد ضعیف کارکنان و ایجاد یک فرهنگ کاری سمی، میتواند نگرانیهای عمده سلامتی را به همراه داشته باشد.
یکی از شگفتانگیزترین بحثها درباره تعادل بین کار و زندگی در پژوهشها این است که مدیران نمیتوانند تفاوت بین افرادی که ۸۰ ساعت در هفته کار میکنند و افرادی که وانمود میکنند را تشخیص دهند؛ بنابراین تشخیص بهروری فرد به فرد کارکنان امر مشکلی خواهد بود.
با این حال، بهترین خبر برای کارفرمایان این است که اگر برای تعادل بین کار و زندگی کارکنان برنامه داشته باشند، کارکنان آن را تشخیص میدهند و با کار خود از آن قدردانی میکنند.
هفت عامل مؤثر بر تعادل کار و زندگی
قبل از اینکه به وضعیت فعلی تعادل کار و زندگی بپردازیم باید بدانیم هفت عامل، این مسئله را تحت تأثیر قرار میدهند. این عوامل میتوانند تعیین کنند که چه زمانی یک فرد انعطافپذیری لازم برای تکمیل کار خود را دارد، به این معنا که آیا کارمند میتواند کار را در دفتر رها کند و با خود به منزل نبرد؟ یا اینکه کار به زندگیاش وارد میشود؟ هریک از عوامل میتواند یک مزیت یا آسیب برای تعادل بین کار و زندگی کارکنان باشد. این هفت عامل عبارتند از:
- توزیع متعادل حجم کار: مدیریت حجم کار بر حفظ تعادل واقعبینانه بین وظایف و مسئولیتها، جلوگیری از فرسودگی شغلی و استرس تمرکز دارد. مردم برای انجام کار خود به حمایت، ابزار و زمان کافی نیاز دارند.
- اعتماد و انعطافپذیری: باید گزینههایی را برای ترتیبات کاری انعطافپذیر، فرصتهای کار از راه دور و ساعات کاری قابلتنظیم برای پاسخگویی به نیازها و ترجیحات مختلف کارکنان در نظر گرفت. انعطافپذیری مستلزم اعتماد به افراد، تلاش برای تقویت احساس مسئولیت و مالکیت و همچنین حرکت به سمت تعادل مثبت بین کار و زندگی است.
- تعیین خطمشیها: شفافیت در خطمشیها و مرزها، تعریف انتظارات و چارچوبهای ساختارمند، تضمین میکند که کارکنان قوانین و اهمیت وقفه و مرخصی را درک میکنند.
- ارتباط مؤثر و باز بودن: تأکید بر ارتباطات شفاف و رهبری شفاف باعث ایجاد اعتماد، هماهنگی تیمها و کمک به کارجویان میشود، این مورد همچنین شامل تشویق تعامل کارکنان و مشارکت در محیطهای اجتماعی است.
- رفاه کارکنان و محیط حمایتی: اولویتبندی برنامههای سلامت و تندرستی، حمایت از سلامت روان و فرهنگ حمایتی شرکت باید بر اهمیت رفاه همهجانبه کارکنان تأکید داشته باشد.
- شیوههای رهبری و تصدیق: تمرین تشخیص دستاوردها در محیطهای عمومی و خصوصی در برابر کارکنان امر مهمی است. رهبری، فرهنگ کارکنان را تعریف میکند. رهبری میتواند حمایتگر و سالم باشد و یا نه، پرفشار و جانبدارانه.
- تعهد به یادگیری و توسعه: تعهد به یادگیری مستمر و رشد شخصی از طریق فرصتهای توسعه مهارت میتواند به پیشرفت حرفهای و رضایت از زمان صرف شده در محل کار کمک کند.
وضعیت فعلی تعادل کار
اکنون بیایید به برخی آمارهای عمومی زندگی کاری پیرامون حوزههای اصلی نگاهی بیندازیم؛ ۶۰ درصد از کارمندان در سراسر جهان گزارش میدهند که تعادل بین کار و زندگی سالمی دارند، از میان افرادی که تعادل ضعیفی دارند، ۶۷ درصد میگویند برخی از جنبههای کار یا فرهنگ سازمان باعث ایجاد عدم تعادل میشود. همچنین ۳۳ درصد از کارکنانی که تعادل بین کار و زندگی مثبتی دارند، قصد دارند در شغل فعلی خود باقی بمانند و ۳۳ درصد میگویند کمالگرایی شخصی باعث عدم تعادل بین کار و زندگی آنها میشود. ۲۶ درصد از کارکنان حقوقبگیر خارج از ساعات اداری کار میکنند، ۷۳ درصد از کارکنان بر این باورند که تعادل بین کار و زندگی پس از دستمزد، عامل اصلی در انتخاب شغل است. ۵۷ تا ۶۱ درصد معتقدند که تعادل منفی بین کار و زندگی، آنها را از پذیرش پیشنهاد شغلی بازمیدارد. ۴۸ درصد از کارکنان اگر شغلی آنها را از لذت بردن از زندگیشان باز میداشت، آن شغل را ترک میکردند، ۳۰ درصد از کارکنان میگویند به دلیل عدم تعادل در محل کار، حداقل کار را انجام میدهند و ۶۷ درصد از کارکنان میگویند با شروع کار از راه دور، تعادل بین کار و زندگیشان بهبود یافته است.
در سطح جهانی، اروپا در ایجاد تعادل بین کار و زندگی پیشرو است. بر اساس گزارش رتبهبندی جهانی مؤسسه Remote، از ۱۰ کشور برتر برای کار و زندگی، ششتای آنها کشورهای اروپایی هستند. این کشورها یعنی اسپانیا، فرانسه، دانمارک، نروژ، هلند و بریتانیا، همگی در رتبههای بالایی از نظر تعادل بین کار و زندگی قرار دارند. اگر این گزارش را گسترش دهید، سوئد، آلمان، بلژیک، فنلاند، اتریش و یونان هم همگی جزو ۲۰ کشور برتر در این حوزه جای میگیرند.