درباره خطرات کار بیش از حد و شیوه مقابله با آن
نگاهی به پدیدۀ فرسودگی شغلی
حمیدرضا علی نیا روزنامه نگار
در سالهای اخیر، استفاده از مفهوم «فرسودگی شغلی» به شدت رواج یافته است. در حالی که سازمان جهانی بهداشت بهطور انحصاری فرسودگی شغلی را بهعنوان یک پدیده در محل کار درنظر میگیرد، سایر گزارشها تعاریف فرسودگی شغلی را علاوه بر کار به هیاهو و فشارهای زندگی مدرن نیز مرتبط میکنند. ذهنیت بهرهوری، نهتنها ما را از ارزشگذاری برای استراحت و بیکاری دور کرده، بلکه باعث حواسپرتی از تصویر بزرگتر نسبت به کار شده است. تصویر موجود کار را به ساعات حضور فیزیکی بیشتر مرتبط میکند اما لزوماً حضور فیزیکی و چهره به چهره در محیط کار به معنای افزایش بهرهوری نیست. در موارد حاد کار بیش از حد، خطر عدم سلامت فیزیکی و روحی برای کارکنان را به شدت افزایش میدهد که خود میتواند تهدید مهمی برای کاهش بهرهوری سازمانها باشد.
در ماه آوریل امسال، شرکت سامسونگ، غول تولیدکننده لوازم الکترونیکی در کرهجنوبی، اعلام کرد که با توجه به سال مالی سخت پیشرو، انتظار میرود مدیران این شرکت یک هفته با شش روز کاری داشته باشند. سامسونگ گفت که دستور این سیاست برای تزریق حس فوریت مورد نیاز و روشن کردن آتش زیر خاکستر کارکنان صادر شده است.
اما برای یوسلت فرینی، استاد روانشناسی سازمانی در دانشکده بازرگانی دانشگاه شهر دوبلین (DCU)، کارمندانی که دائماً در حالت بحران کاری قرار دارند و فشار کاری بالایی را تجربه میکنند موضع شرکت سامسونگ اصلا راهگشا نیست؛ پرفسور فرینی معتقد است: «کارمندان تحت فشار نسبت به کار خود خسته و بدبین میشوند.»
او که مشتاق به تحقیقات در اینباره است، تاکنون با انجام پژوهشهایی بهدنبال یافتن راههایی برای سالمسازی و رضایتبخش کردن زندگی کاری افراد بوده است. فرینی با اشاره به ماهیت غیرقابل دفاع مدلهای کاری که به کارمندان خود اجازه دوره استراحت کافی را نمیدهند، بیان میکند: «فرآیند بازیابی پس از کار، به شکل استراحتهای کوچک، ورزش، تعطیلات آخرهفته و تعطیلات طولانیتر، برای حفظ تعامل انسان با کار ضروری است.»
او معتقد است توجه به عامل زمان توسط سازمانها و کارمندان و درنظر گرفتن آن بهعنوان وسیلهای برای نشاندادن پیشرفت، مشارکت و موفقیت مشکلزا خواهد بود. به باور فرینی وقتی روی ساعت تمرکز میکنیم، حضور مادی یا زمان چهره به چهره را تقویت میکنیم که عموماً بهعنوان احساس اجبار برای دیده شدن در محل کار شناخته میشود. اما در برابر زمان چهره به چهره در محل کار، سطوح بالاتری از ارائه تمرکز و بهرهوری شغلی بهویژه در مشاغلی با حجم کاری بالا، ضربالاجلهای فوری و پشتیبانی محدود وجود دارد. پرفسور فرینی اضافه میکند: «هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این حضور مادی و چهره به چهره در محیط کار، با عملکرد بهتر برابری میکند.»
مفهوم کاروشی
زمانی که کارکنان از فرصتهای لازم برای استراحت و رفع فشار کاری محروم میشوند، کارکنانی که بیش از حد کار میکنند، مرتکب اشتباهات بیشتری خواهند شد و تحریکپذیری آنها افزایش خواهد یافت؛ زیرا فرسودگی جسمی و ذهنی عوارضی را به دنبال دارد.
فرینی در این مورد میگوید: «این فرسودگی باعث درگیری بیشتر کارکنان با یکدیگر در محل کار میشود و فشاری که آنها تجربه میکنند به زندگی خانگیشان نیز سرازیر خواهد شد و روابط با خانواده و دوستان را مختل میکند. مسئلهای که میتواند بر سلامت جسمانی افراد تأثیر بگذارد. همچنین مقابله با کار بیش از حد و استرس مزمن میتواند تأثیر طولانیمدتی بر سلامت و تندرستی افراد داشته باشد و از این طریق هزینههای سازمان را افزایش دهد.»
تحقیقات منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی ( WHO) نشان میدهد افرادی که 55 ساعت یا بیشتر در هفته کار میکنند، در مقایسه با افرادی که 35 تا 40 ساعت در هفته کار میکنند، 35 درصد بیشتر در معرض خطر سکته مغزی و 17 درصد بیشتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیماری ایسکمیک قلبی قرار دارند. استاد روانشناسی سازمانی در دانشکده بازرگانی دانشگاه شهر دوبلین یادآور میشود: «در حالی که کار بیش از حد یک مشکل در سراسر جهان است، ژاپنیها شاید بهتر این موضوع را با مفهوم کاروشی (karoshi) که بهمعنای مرگ بر اثر کار بیش از حد است، درک کنند.»
ژاپن مدتهاست از فرهنگ کار بیش از حد رنج میبرد و در موارد شدید مردم در معرض خطر کاروشی قرار دارند. در نتیجه، این کشور اکنون در حال برداشتن گامهای مهمی برای تغییر فرهنگ فشار کاری شدید خود است. در ژاپن نوآوری و فناوری در حال یاری به این تحول هستند و از رفاه و سلامت روان کارگران حمایت میکنند.
فرینی توضیح میدهد که در کارکنان بخش دانش، خستگی شناختی یک مشکل حاد برای کسانی است که ساعتهای طولانی کار میکنند. در این بخش فرسودگی ناشی از ارتباطات دیجیتال بیپایان و مدیریت وظایف میتواند منابع شناختی را که برای تصمیمگیریهای کلیدی و نوآوری حیاتی لازم هستند، کاهش دهد.
این فشار بیش از حد شناختی میتواند توانایی تفکر خلاقانه را کاهش دهد؛ چراکه مغز برای ایجاد ایدهها یا ارتباطات جدید محدودیت مشخصی دارد. خلاقیت بهویژه مستلزم توانایی تفکر انعطافپذیر و برخورد با مسائل از زوایای مختلف است. کار بیش از حد میتواند به سفتی ذهنی منجر شود و انعطاف ذهنی را نابود کند؛ مسئلهای که موجب میشود تا انگیزه تفکر خارج از چارچوب کاهش یابد و کارکنان برای مشکلات جدید راهحلهای جدیدی ارائه ندهند.
او به قانون پارکینسون استناد و اضافه میکند: «بر اساس آن، کار همیشه و تا جایی که شما به آن اجازه میدهید، از فرصت گسترده شدن استفاده میکند تا جایی که همه زمان شما را پر کند. این بدان معناست که کارکنان اغلب زمانی که میدانند وقت آزاد بیشتری سر کار خواهند داشت، تلاش میکنند تا کار را با بهرهوری کمتری انجام دهند تا زمان کاری خود را پر کنند.»
فرینی بر این عقیده است کسانی که برنامه فشردهتری دارند، بهتر میتوانند مرزهای بین کار و وقت آزاد خود را مدیریت کنند. این دسته از طریق اولویتبندی سفت و سخت، تمرکز دقیقتر و زمان استراحت و بازیابی مفید، کار مولدتری انجام میدهند.
یافتن راهی به جلو
غیرمعمول نیست که کارکنان به خود فشار بیاورند تا فعال و سختکوش دیده شوند. بنابراین، احساس اجبار به کار کردن برای ساعتهای طولانیتر تنها میتواند کار غیرمولد را افزایش دهد.
کارمندانی که ساعات بیشتری را صرف کار میکنند، ممکن است متعهدتر یا جاهطلبتر تلقی شوند، که بهطور بالقوه منجر به ترفیع و فرصتهای رشد شغلی برای آنان میشود اما میتواند فرهنگ کاری را به سمت عدم بهرهوری پیش ببرد. بهسادگی قابل مشاهده است که در یک سازمان، زمان حضور مادی برای پیشرفت شغلی مهم است اما لزوماً به بهرهوری سازمانی بیشتر منجر نمیشود. فرینی در اینباره میگوید: «میدانیم که هنجارهای ایدهآل کار، به این معناست که مردم احساس میکنند مجبورند فرهنگ کار بیش از حد را بپذیرند و اغلب در امتناع از آن ناتوان هستند. این موضوع باعث میشود بسیاری بدون اینکه بخواهند رفتار ریاکارانهای داشته باشند مجبور به تبعیت از هنجارهای غیرمولد شوند.»
برای مقابله با این مسئله، اخیراً بسیاری از شرکتها هفته کاری چهار روزه را با سطوح مختلف موفقیت آزمایش کردهاند. همانطور که پرفسور فرینی اشاره میکند، مزایای آن هفته چهار روزه میتواند شامل افزایش بهرهوری، رفاه بیشتر کارکنان و مشارکت کاری قویتر برای سازمان باشد.
بر اساس پژوهشی توسط تیم این استاد روانشناسی، کارمندان شرکتکننده در یک آزمون تحقیقاتی درباره هفته کاری کوتاهتر، افزایش قابلتوجهی در سلامت جسمی و روانی، رضایت از زندگی و رابطه و تعادل کار و زندگی خانوادگی خود را گزارش کردند.
بهطور کلی، به نظر میرسد مزایای هفته کاری چهار روزه برای کارمندان واضح است. شواهد در حال ظهوری وجود دارد که بیانگر افزایش بهرهوری در هفته کاری چهار روزه است. بهطور کلی هفتههای کاری کوتاهتر منبع بالقوهای از مزیت رقابتی در جذب و حفظ استعدادها برای شرکتها محسوب میشوند.