چگونه انتظارات جمعی قربانی میگیرد
جوانان کرهجنوبی قربانیان اصلی انزوای اجتماعی
حمیدرضا علینیا روزنامهنگار
تعداد بسیاری از جوانان در کرهجنوبی در انزوا زندگی میکنند. انزوای اجتماعی یکی از معضلات مهم جوامعی است که انتظارات بیننسلی آنها با تغییرات اجتماعی دوران اخیر تطبیق نیافته است. البته بهطور کلی انتظارات اجتماعی همگام و بهسرعت تغییرات اقتصادی و شغلی در جهان امروز قابل تغییر نیستند؛ چراکه انتظارات اجتماعی محصول مشترک میان نسلهای مختلف است. انزوا به معنی عدم وجود تعامل معنیدار با خارج از خانواده و محل کار است که در مواقع بحرانی سلامت فیزیکی و روحی افراد را متأثر میکند. ناامیدی مکرر در عدم تحقق انتظارات جامعه، عامل اصلی انزوای اجتماعی در کرهجنوبی است. در این مطلب نگاهی به مشکل انزوای اجتماعی در این کشور میاندازیم، اگرچه مسئله تنها به این بخش از جهان محدود نمیشود و جوامعی که فرهنگ خانوادهمحور قویتری دارند را شدیدا متأثر میسازد.
برای کیمجییون، 31 ساله و ساکن سئول، همهگیری کرونا فرصتی برای فرار از انزوا بود اما برای بسیاری از مردم کره، همهگیری چنین شانسی را فراهم نکرد.
کیم بیشتر 20 سالگی خود را در خانه گذرانده بود و از مردم دوری میکرد. او با خانوادهاش زندگی میکرد اما آنها بهندرت صحبت میکردند. تنها تعاملات اجتماعی او بهصورت آنلاین و با گیمرهای همکار انجام میشد. او فکر میکرد باید تغییر کند اما نمیدانست این تغییر را از کجا شروع کند.
سپس با سرویس تحویل غذای پیاده آشنا شد. پلتفرمهای تحویل، در حال گسترش گزینهها برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده در طول همهگیری ویروس کرونا بودند. کیم که اکنون از گوشهنشینی خارج شده، میگوید: «اینگونه بود که شروع به بیرون رفتن کردم. همهچیز بدون تماس بود، بنابراین میتوانستم غذا را دم در بگذارم و کسی را نبینم. این کار خیلی به من کمک کرد تا بفهمم میتوانم کاری را در خارج از خانه انجام دهم، هرچند چیز بزرگی نبود.»
تعداد فزایندهای از جوانان کرهجنوبی مانند کیم، در حال منزوی کردن خود از جامعه هستند. این اتفاق سؤالاتی را در مورد وضعیت جوانان در کشوری که به رقابت شدید و فشار برای انطباق معروف است ایجاد میکند.
معضل اشارهشده به قبل از همهگیری مربوط میشود و همانطور که مورد کیم نشان میدهد، علل آن پیچیدهتر از قوانین فاصلهگذاری اجتماعی در آن دوران است اما بحران بهداشت جهانی، مشکل انزوای اجتماعی در میان جوانان و سلامت روان آنها را تشدید کرد.
یک مطالعه پیش از همهگیری در سال 2019 توسط اندیشکده دولتی مؤسسه بهداشت و امور اجتماعی کره (KIHASA) تخمین زده که حدود سه درصد از جمعیت کرهجنوبی بین سنین 19 تا 34 سال از انزوا رنج میبرند. این مطالعه منظور از انزوا را عدم وجود تعامل معنیدار با خارج از خانواده و محل کار افراد تعریف کرده است که بدون دریافت کمک در مواقع بحرانی سلامت فیزیکی و روحی آنها همراه است. در سال 2021، این تخمین به پنج درصد (540 هزار) جوانان کرهای افزایش یافت.
افراد منزوی شامل کسانی هستند که در گوشهنشینی (نوعی انزوای شدید) هستند و سالها مانند کیم، خود را در خانه یا اتاق خود حبس کردهاند.
دولت با درک وخامت اوضاع، اخیراً اولین نظرسنجی سراسری خود را در مورد جوانان گوشهنشین انجام داده است. مانند بسیاری از کشورها، کرهجنوبی بهطور فزایندهای از تأثیرات انزوای اجتماعی آگاه شده است؛ انزوایی که نهتنها به سلامت روحی و جسمی افراد آسیب میرساند، بلکه به آینده کشور نیز صدمات جدی وارد میکند.
بیش از 21 هزار نفر در سنین 19 تا 39 سالگی از سراسر کشور که تجربه انزوا یا گوشهگیری را داشتهاند، نظرسنجی آنلاین را تکمیل کردند. این نظرسنجی نتیجه گرفت که حدود 12 هزار نفر از پاسخدهندگان، از جمله 504 نفر که گزارش دادند حتی اتاق خود را ترک نمیکنند، در حال حاضر در خطر انزوا قرار دارند. سطح رضایت از زندگی و سلامت روان پاسخدهندگان بهطور معنیداری کمتر از همسالانشان بود.
ناامیدی مکرر یک عامل مؤثر
نزدیک به 60 درصد از افراد منزوی گزارش دادهاند که سلامت جسمی و روانی آنها بد است و از هر چهار پاسخدهنده، سه نفر گفتند که افکار خودکشی دارند. این افراد 2.3 درصد از جمعیت کل جوانان در کشور هستند.
یکچهارم از آنها گفتند که حالت انزوایشان یک تا سه سال بهطول انجامیده است، در حالی که 6.1 درصد گفتند که این دوره از 10 سال نیز گذشته است. همچنین بیش از 80 درصد میخواهند از این وضعیت خارج شوند.
دو دلیل از بزرگترین دلایلی که برای وضعیت این گروه گزارش شده، مشکلات مربوط به شغل و مسائل روابط شخصی بود. «کیم» هر دوی اینها را تجربه کرده است. او میگوید: «پس از اینکه در دوران نوجوانی از قلدری فیزیکی شدید رنج بردم، شروع به کنارهگیری از همسالان کردم. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان هم برای شغل درخواست دادم اما یکی پس از دیگری رد شد. احساس ناتوانی و افسردگی میکردم. اعتماد به نفسم با شکستهای مکرر کاهش یافته بود.»
کیم سئونگا، همکار پژوهشی در مؤسسه بهداشت و امور اجتماعی کره که موضوع انزوای جوانان را مطالعه کرده و در طراحی و تجزیه و تحلیل نظرسنجی دولتی شرکت داشته، معتقد است بسیاری از جوانان کرهای که ناامیدیهای مکرر را در انتقال خود به بزرگسالی تجربه میکنند، احساس میکنند وجودشان در جامعه انکار شده است. او میگوید: «بهنظر میرسد خیلیها فکر میکنند که در این جامعه نقشی به آنها داده نشده و جایی برای بودن ندارند و بیاهمیت هستند.»
انزوای بدون مرز و فشارهای فرهنگی متمایز
ژاپن چندین دهه زودتر از کرهجنوبی متوجه پدیده مشابهی از گوشهنشینان جوان شد و آنها را hikikomori نامید که به معنای «خودکشی» است. اما سئونگا بیان میکند: «جوانان منزوی کرهجنوبی از بدبینی پوچگرایانه یا «تانگپینگ» چینی (به معنای صاف دراز کشیدن) متأثر هستند؛ چراکه جوانان اینجا غرق در تلاشاند.»
او اضافه میکند: «با استنادهایی که از سایر محققان همکار در کشورهای دیگر شنیدهام، مورد کرهجنوبی ممکن است بخشی از یک پدیده جوانی گستردهتر و احتمالاً جهانی باشد که هنوز به وضوح شناسایی نشده است.»
محققان خارج از آسیا، از جمله در ایالات متحده، کانادا و اروپا، مواردی از کنارهگیری شدید اجتماعی مشابه hikikomori را گزارش کردهاند. با این حال، برخی از کارشناسان هم این مشکل را به شرایط اجتماعی و فرهنگی خاص کرهجنوبی و مناطق همجوار آن نسبت میدهند.
لی یونا، مدیر ارشد مؤسسه Seed:s، یک سازمان مدنی که به بیش از هزار فرد گوشهنشین مشاوره ارائه کرده و تأسیساتی را برای گردهمایی آنها راهاندازی کرده است، میگوید: «جوانان در کشورهایی با فرهنگ خانوادهمحور و رونق اقتصادی، بیشتر احتمال دارد که انزوا و گوشهگیری را تجربه کنند.»
او ادامه میدهد: «والدین همهچیز را به فرزندان میدهند تا فرصتهایشان را تضمین کنند و همچنین از آنها انتظارات زیادی دارند. پدر و مادرها معتقدند فرزندانشان باید ثروت و موقعیت اجتماعی را که به دست آوردهاند به ارث ببرند.»
کیم هیوون، استاد روانشناسی از دانشگاه هوسو، متخصص نوجوانان و جوانان و مدیر برنامههای بهبودی برای گوشهنشینان میگوید: «در جوامع جمعگرا چنین فشارهایی از خارج از خانواده نیز وارد میشود، فشارهایی که به افرادی که خواسته یا ناخواسته از روشهای استاندارد زندگی منحرف شدهاند، با بدخلقی نگاه میکنند.»
او میگوید: «جوانان سعی میکنند خود را با مراحل زندگی متعارف جامعه تطبیق دهند؛ در 20 سالگی شاغل باشند، تا 30 سالگی ازدواج کنند و تا 40 سالگی بچهدار شوند اما بسیاری این امکان را ندارند و وقتی از مسیر خارج میشوند، احساس سرخوردگی، صدمه و شرم ناشی از حس بیفایده بودن در این جامعه، جایگزین میل آنها به روابط اجتماعی میشود.»
وظایفی که سال به سال دشوارتر شدهاند
انجام وظایف بزرگسالی برای نسلهای جوان بهطور فزایندهای دشوار شده است. نرخ رشد اقتصادی کرهجنوبی در دهه 1980 حدود 10 درصد نوسان داشت، زمانی که بچههای نسل انفجار جمعیتی کره به سن بلوغ رسیدند و پدر و مادر شدند؛ آن دوره همهچیز خوب بود و مشاغل آمادهای برای ورود به بازار کار وجود داشت و توقعات شغلی توقعات اجتماعی را برآورده میکرد.
اما اکنون رقابت برای مشاغل پایدار در کره شدید است؛ زیرا بازار کار بیشتر و بیشتر قطبی میشود و کیفیت شغل کاهش مییابد. در میان اقتصادهای پیشرفته، کرهجنوبی دارای کوتاهترین میانگین مدتزمان شغلی، چهارمین ساعت طولانی کار و دومین نرخ اشتغال موقت و بیثباتکاری است.
لی، مدیر مؤسسه «Seed:s» میگوید: «هم در کرهجنوبی و هم در ژاپن، یک نسل اصلی وجود دارد که موفقیت را تجربه کرده، اما اکنون نسل فرزندان آنها مشکل انزوا را تجربه میکنند.»
او میافزاید: «نسل قدیمیتر استانداردها، مفهوم و روش موفقیتی را میطلبد که خود آن را پیموده اما دیگر مانند قدیم تنها سختکوشی تضمینکننده آسایش در جامعه امروز نیست.»
این شکاف نسلی در انتظارات، معلم مدرسه راهنمایی خانم «کوم» را گیج کرد. پسر 21 ساله خانم کوم سه سال نوجوانی را در اتاقش گذراند. پسر او (که از ترس آسیب به آینده فرزندش تنها اسم فامیل خود را گفته است)، در سال آخر دبیرستان شروع به حذف کلاسها کرد و گفت که میخواهد نوازنده شود و دلیلی برای مدرسه رفتن ندارد؛ سپس خود را در اتاقش پنهان کرد.
خانم کوم میگوید: «والدین تمایل دارند این تفکر سفت و سخت را داشته باشند که فرزندانشان حداقل باید به مدرسه بروند و به یک مؤسسه شغلی تعلق داشته باشند. من هر روز گریه میکردم و نمیتوانستم پسرم را درک کنم. هر چیزی که میتوانستم را امتحان کردم؛ او را به رواندرمانی، کلینیک سلامت روان و یک مدرسه جایگزین بردم اما فایدهای نداشت. چیزی که در نهایت او را از گوشهنشینی بیرون کشید، انجام کاری بود که همیشه میخواست یعنی مطالعه موسیقی.»
گوشهنشینی از سر فقر
در حالی که ممکن است خانوادههای طبقه متوسط و مرفه بر سر وراثت با هم درگیری داشته باشند، فقدان داراییهای مالی یا اجتماعی برای ارثیهای ارزشمند، گروه متفاوتی از گوشهنشینان جوان را ایجاد کرده است.
اوه دونگ یوپ، 27 ساله، هفت سال گذشته را در انزوا گذرانده است. او دانشآموزی سختکوش بود که توانست بورسیه تحصیلی برای تحصیل در رشته علوم کامپیوتر در یک کالج را دریافت کند اما قادر به دریافت هیچگونه کمکی از خانوادهاش نبود. همچنین مجبور بود از طریق مشاغل پارهوقت امرارمعاش کند. در همان سال اول کالج، بار مضاعف بر او سنگینی کرد و بورس تحصیلی خود را از دست داد.
او به سئول نقل مکان کرد تا برای تحصیلش پول پسانداز کند و به کار ساختوساز و تدارکات پرداخت. با وجود این مبارزه با عدمامنیت مالی او را از پای انداخت و به انزوا کشاند. اوه دونگ در نهایت پساندازش را تمام کرد، شروع به مصرف مواد کرد و هر روز را به تماشای ویدئوهای آنلاین گذراند.
او میگوید مدام فکر میکرده که نباید اینطور زندگی کنم و ادامه میدهد: «سپس روز بعد از خواب بیدار میشدم، این فکر را فراموش میکردم، با ناامیدی روز را تلف میکردم و شب دوباره به این فکر میکردم که از فردا باید بلند شوم.»
لی، مدیر Seed:s میگوید: «جوانانی با پسزمینه اجتماعی محروم، متوجه میشوند که انتخابهای حرفهای بسیار کمی در جامعه دارند. آنها که از دوران کودکی زندگی با محرومیت داشتهاند، با سرخوردگی شدید و ناامیدیای که تجربه میکنند، ایجاد روابط معنادار و اعتماد به خود را دشوار مییابند.» اما تا همین اواخر دولت، جوانان گوشهنشین مانند اوه دونگ را بهعنوان یک هدف سیاست-رفاهی در نظر نمیگرفت. اوه دونگ در نهایت احساس کرد که به دیواری برخورد کرده است، در حالی که حتی یک پنی هم در دستانش نبود، به یک دفتر اداری محلی رفت. انتظار مبهم و در عین حال ناامیدانهای که او از کمک داشت بهسرعت از بین رفت. او میگوید: «آنها به من گفتند که چیز زیادی برای ارائه ندارند؛ زیرا من جوان و توانمند هستم.»
کیم سئونگا، محقق مؤسسه بهداشت و امور اجتماعی کره میگوید: «حمایت عمومی از افراد میانسال یا مسن ممکن است کافی نباشد اما به هر حال وجود دارد. وقتی نوبت به جوانان میرسد، جای حمایت دولت خالی است.»
تغییرات نگاه دولتی به انزوای جوانان تنها اخیراً آغاز شده است؛ چراکه تعداد بیشتری از جوانان کرهای، از جمله آنهایی که عزلتنشین بودند، شروع به بیان سختیهای خود و درخواست کمک کردند. برخی در حال ساخت ویدئوهای یوتیوب در مورد گوشهگیری یا فقر خود هستند، در حالی که برخی دیگر برای برنامههای حمایتی که توسط گروههای مدنی یا دولتهای محلی اجرا میشود، ثبتنام میکنند.
علاوه بر این، وخامت قابلتوجه سلامت روان جوانان در چندسال گذشته مقامات بهداشت عمومی کره را نگران کرده است. بر اساس گزارش «آژانس آمار دولتی کرهجنوبی»، نرخ خودکشی 20 سالهها از 16.4 در هر صد هزار نفر در سال 2017 به 23.5 در سال 2021 رسید. بر اساس دادههای جمعآوریشده توسط وزارت بهداشت و رفاه کرهجنوبی، تعداد مرگهای تنها (lonely deaths) در سال ۲۰۲۳ به ۳۶۶۱ نفر رسید که نسبت به سال قبل افزایش داشت.
کارشناسان میگویند مداخله زودهنگام برای کمک به گوشهنشینان جوان بسیار مهم است. اگر زمان طلایی چکشخواری نسبی جوان از دست برود، وضعیت او بهراحتی دائمی میشود.
در ژاپن، مشکلی به نام ۵۰-۸۰ بهعنوان یک مسئله اجتماعی ظاهر شده است؛ یعنی والدینی که در دهه 80 زندگی خود هستند هنوز از کودکانی مراقبت میکنند که مدت بسیار طولانی گوشهنشین بودند و اکنون در 50 سالگی خود به سرمیبرند. هرچه افراد گوشهنشین مدت بیشتری در انزوا بمانند، احتمال بروز مشکلات جسمی و روانی در آنها بیشتر میشود. یک نظرسنجی در سال 2022 توسط دولت شهری سئول روی بیش از 5000 جوان منزوی یا گوشهنشین در شهر نشان داد که از هر 10 نفر هشت نفر درجاتی از افسردگی را تجربه میکنند و 18.5 درصد از آنها داروهای روانپزشکی مصرف میکنند. کارشناسان میگویند هزینههای پزشکی و فرصتهای از دسترفته میتواند نهتنها افراد، بلکه کل ملت را تحتفشار قرار دهد.
کیم سوئنگا، محقق معتقد است که بهویژه با افزایش سن و از دست دادن حمایت خانواده، این مشکلات میتواند هزینههای رفاه اجتماعی را برای بقیه افراد جامعه ایجاد کند. همچنین بعید است که این افراد منزوی ازدواج کنند و بچهدار شوند، در نتیجه نرخ پایین زاد و ولد در کرهجنوبی پایین آمده و نرخ بهرهوری در این کشور کاهش مییابد.
به این دلایل، سوئنگا میگوید: «هزینه این مسئله اجتماعی نهتنها برای نسل جوان فعلی، بلکه برای 20، 30، 40، 50 سال آینده کشور ما تبدیل به یک معضل بزرگ خواهد شد.»
«بنیاد جوانان کره» سازمانی در سئول، سال گذشته تخمین زد که هزینههای سالانه تولیدات اقتصادی ازدسترفته، خدمات رفاهی و هزینههای مرتبط با سلامتی جوانان منزوی میتواند بیش از 5.6 میلیارد دلار باشد.
در ماه دسامبر، دولت کرهجنوبی مجموعهای از اقدامات مانند افتتاح خط تلفن پشتیبان، راهاندازی مراکز پشتیبانی در چهار شهرداری و ارائه برنامههای توانبخشی مناسب را برای کمک به بهبودی جوانان اعلام کرد.
کیم هیوون، استاد روانشناسی ضمن استقبال از این حرکت، میگوید: «این سیاستها نیازمند توضیح بیشتر در مورد این است که چه کسی برای چه مدت و از چه کسی این خدمات را دریافت میکند.» او همچنین خواستار حساسیت و توجه در توسعه جزئیات شد. به این دلیل که افراد منزوی یا گوشهگیر عادت ندارند آنچه را که نیاز دارند مطالبه کنند. همچنین باید مراکز پشتیبانی بیشتری در شهرهای کوچکتر و سراسر بخشهای کشور ایجاد شود.
برخی از شهرهای بزرگ مانند سئول و گوانگجو در چند سال گذشته طرحهای حمایتی خود را راه انداختند که از طریق آن صدها نفر، کمکهایی را دریافت کردند اما آگاهی از این موضوع هنوز در مناطق دورافتاده محدود است. باید در نظر داشت که این اقدامات در حال حاضر در مرحله آزمایشی است و بودجه کافی و مبنای قانونی برای تضمین ثبات آنها هنوز مشخص نشده است.
آنچه مشخص است اینکه یک دیدگاه بلندمدت و همچنین یک رویکرد جامع و صبورانه نسبت به این مسئله ضروری است. سوئنگا معتقد است که گفتوگوهای بیننسلی و جامعهمحور در مورد چیزی که یک زندگی شاد و موفق را ایجاد میکند باید برای حل اساسی مشکل در میان مردم و جامعه رواج یابد.
او توضیح میدهد: «من به کار بر روی این موضوع ادامه میدهم؛ زیرا معتقدم این میتواند فرصتی برای جامعه کره باشد تا به توافق جدیدی در مورد نیاز به تغییرات عظیم و چشماندازها دست یابد.» این نوع از خوداندیشی و بازنگری همان چیزی است که خانم کوم، معلم مدرسه راهنمایی و مادری نگران پس از گوشهگیری پسرش به آن رسید.
او اضافه میکند: «من خودم معلم هستم اما با نگاهی که والدین نسبت به فرزندانشان دارند و از آنها میخواهند با نهایت توان و حتی بیش از آن به خود فشار بیاورند تا توقعات را برآوردهکنند مخالفم. این موضوع باعث میشود تا در مورد آینده سیستم آموزشی تردید کنم. من هم اگر جوان بودم احساس افسردگی میکردم.»