کار شایسته و معمای کارگران موقت
کار شایسته مفهومی است که توسط سازمان بینالمللی کار (ILO) ابداع شده تا اطمینان حاصل شود که کارگران در سراسر جهان از شرایط کاری منصفانه، مولد و آبرومندانه برخوردار هستند. شغل مناسب که بهعنوان کار مولد برای زنان و مردان در شرایط آزادی، برابری، امنیت و کرامت انسانی تعریف میشود، حقوق اساسی را دربر میگیرد که کارگران را از استثمار و شرایط نامطمئن زندگی محافظت میکند. با این حال، بخش بزرگی از کارگران فصلی در ایران با شرایطی روبهرو هستند که کاملاً با استانداردهای ILO در تضاد است. این کارگران که اغلب در بخشهای ساختمانی، کشاورزی و سایر بخشهای موقت مشغول هستند، از حقوق اساسی مانند قراردادهای کاری، تأمیناجتماعی و مزایای کار محروم هستند.
چارچوب ILO برای اشتغال شایسته
سازمان بین المللی کار چهار رکن اصلی برای اشتغال شایسته را مشخص میکند:
1- اصول و حقوق اساسی کار
این بند تضمین میکند که همه کارگران باید از تبعیض و استثمار در امان باشند و از کار اجباری و کودکانی که در معرض کار اجباری قرار دارند، محافظت میکند. همچنین حق تشکیل و پیوستن به اتحادیههای کارگری را برای مذاکره جمعی در مورد دستمزدها و برقراری شرایط عادلانه ترویج میکند.
2- ایجاد اشتغال و توسعه بنگاه اقتصادی
اشتغال شایسته بر سیاستهایی تأکید دارد که باعث ایجاد شغل، توسعه مهارتها و رشد اقتصادی میشود. این امر شامل تقویت کارآفرینی و حصول اطمینان از دسترسی به فرصتهای بازار کار برای همه، بهویژه گروههای به حاشیه رانده شده است.
3- حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی شامل محافظت از کارگران در برابر آسیبپذیریهایی مانند بیماری، آسیب، بیکاری و دوران بازنشستگی است. این شامل دسترسی به بیمه درمانی، طرحهای بازنشستگی، مزایای بیکاری و ایجاد یک شبکه حمایتی در طول دورههای بحران اقتصادی یا قرار گرفتن در معرض چالشهای فردی است.
4- گفتوگوی اجتماعی
اشتغال شایسته منوط به تلاشهای مشترک بین کارگران، کارفرمایان و دولتهاست. گفتوگوی اجتماعی تضمین میکند که مسائل مربوط به کار از طریق مذاکره، مشاوره و تبادل اطلاعات مورد توجه قرار میگیرد. هریک از این ارکان به ایجاد و تقویت بازار کار منصفانه و باثبات، بهبود کیفیت زندگی کارگران و تقویت توسعه اقتصادی پایدار کمک میکند اما متأسفانه کارگران فصلی در ایران به طور سیستماتیک از این حمایتها حذف میشوند.
چالشهای پیش روی کارگران فصلی در ایران
کارگران فصلی در ایران، بهویژه کارگران کشاورزی و ساختمانی، بخش قابلتوجهی از نیروی کار را تشکیل میدهند. با این حال، شرایط استخدامیآنها کاملا مغایر با معیارهای کار شایسته است که ILO بر ضرورت توجه به آنها تأکید میکند. در انی زمینه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فقدان قراردادهای کاری و امنیت شغلی
فقدان قراردادهای کار رسمی از ویژگیهای مشخص کار فصلی در ایران است. کارگران فصلی اغلب بر اساس توافقات غیررسمی و شفاهی به کار گرفته میشوند و بیش از سایرین در معرض استثمار قرار دارند. بدون قراردادهای کتبی، این کارگران فاقد امنیت شغلی هستند و وضعیت شغلی آنها بر اساس شرایط، متغیر است. کارفرمایان میتوانند کار خود را در هر زمانی بدون اخطار یا جبران خسارت خاتمه دهند. این عدم ثبات مستقیماً با تأکید سازمان بینالمللی کار بر امنیت شغلی و محافظت در برابر اخراج خودسرانه در تضاد است.
عدم حمایت اجتماعی
اکثر کارگران فصلی در ایران از سیستمهای حمایتی کنار گذاشته میشوند و در مقابلِ بیماری، جراحت یا کهولت سن، محافظت نمیشوند. آنها و خانوادههایشان تحتپوشش بیمه درمانی یا طرحهای بازنشستگی نیستند و در معرض خطرات مالی زیادی قرار دارند. بهعنوان مثال، یک کارگر ساختمانی که در حین کار مجروح شده، با هزینههای فاجعهبار مراقبتهای بهداشتی مواجه میشود؛ آنهم در شرایطی که تحت وشش بیمه و حمایت اجتماعی قرار ندارد. فقدان مزایای بیکاری همچنین به این معنی است که این افراد در زمانهایی از سال درآمدی ندارند و در اغلب موارد به دلیل فقدان حمایت اجتماعی، با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم میکنند. هرچند در سالهای اخیر اقدامات شایستهای از سوی سازمان تأمیناجتماعی برای حمایت از این قشر انجام گرفته اما همچنان مشکل از قانونگذار و فقدان قوانین کاربردی است.
شرایط کاری نامطمئن
کارگران فصلی اغلب در شرایط خطرناک، کارهای سخت فیزیکی را انجام میدهند. بهعنوان مثال، کارگران کشاورزی در معرض آفتکشهای مضر و آبوهوای نامناسب قرار دارند و کارگران ساختمانی با خطراتی مانند سقوط از ارتفاع یا آسیبهای دیگر مواجه هستند. این شرایط به دلیل اجرای ضعیف مقررات ایمنی و بهداشت شغلی که یکی از جنبههای کلیدی اشتغال شایسته است، ادامه دارد.
دستمزدهای کم و ناسازگار
کارگران فصلی در ایران معمولاً دستمزد روزانهای میگیرند که نهتنها کمتر از میانگین کشوری است، بلکه ناسازگار است. درآمد آنها اغلب با شرایط دلخواه بازار تعیین میشود و قدرت چانهزنی کمی باقی میگذارد. این در حالی است که ILO بر دستمزد منصفانه بهعنوان سنگ بنای کار شایسته تأکید میکند. واقعیت برای کارگران فصلی کاملاً متفاوت است. این دستمزدهای پایین دستیابی به ثبات مالی یا سرمایهگذاری در آینده را برای آنها تقریباً غیرممکن میکند.
فقدان حق مذاکره و نمایندگی جمعی
سازمان بینالمللی کار بهطور جدی از آزادی کارگران برای تشکیل و پیوستن به اتحادیهها حمایت میکند. با این حال، کارگران فصلی هم همچون سایر کارگران در ایران فاقد هرگونه نمایندگی جمعی برای پیگیری مطالبات خود هستند. بدون اتحادیهها یا تشکلهای کارگری آزاد، آنها نمیتوانند از دستمزدها، شرایط کاری یا مزایای بهتر دفاع کنند. کارفرمایان که از ماهیت پراکنده و غیررسمی این پدیده آگاه هستند، اغلب از این آسیبپذیری سوءاستفاده میکنند.
نابرابریهای جنسیتی
کارگران فصلی زن با لایههای بیشتری از تبعیض روبهرو هستند. بهعنوان مثال، در کشاورزی، زنان اغلب برای کار مشابه، کمتر از همتایان مرد خود دستمزد دریافت میکنند. همچنین ممکن است به دلیل عدم پیشبینی تخلفات مربوط به آزارهای جنسیتی، در محل کار با آزار و اذیت و استثمار مواجه شوند که آسیبپذیری آنها را بیشتر میکند.
به حاشیه راندن کارگران فصلی
مطالعات نشان میدهد که چندین موضوع سیستمی شرایط نابسامان کارگران فصلی را در ایران تداوم میبخشد. غلبه روابط استخدامی غیررسمی در ایران، اجرای قوانین کار را تضعیف میکند. کارفرمایان از برخی شکافهای نظارتی برای اجتناب از بستن قراردادها، مزایا یا رعایت استانداردهای ایمنی استفاده میکنند. در عین حال و در حالی که قانون کار از لحاظ نظری از همه کارگران حمایت میکند، این قوانین به ندرت برای کارگران فصلی اجرا میشود. فقدان نظارت و پاسخگویی به کارفرمایان اجازه میدهد تا بدون مجازات به تعهدات خود عمل کنند. به همه اینها اضافه کنید اقتصاد در حال نوسان ایران را که همراه با تحریمهای بینالمللی و تورم، ناامنی شغلی کارگران فصلی را تشدید میکند. کارفرمایان اغلب محدودیتهای مالی را برای توجیه عدم رعایت استانداردهای کار ذکر میکنند.
به این دلایل، رسیدگی به مشکلات کارگران فصلی در ایران مستلزم تلاشهای هماهنگ در سطوح مختلف است. از جمله اینکه سیاستها باید قراردادهای رسمی را برای همه کارگران، صرفنظر از مدتزمان کارشان، الزامی کند. این امر به کارگران فصلی امنیت شغلی، حقوق قابلاجرا و دسترسی به مراجع قانونی در موارد استثمار میدهد. همچنین دولت باید طرحهای بیمه اجتماعی متناسب با نیازهای کارگران فصلی ایجاد کند. مدلهای مشارکت انعطافپذیر میتواند تضمین کند که حتی کسانی با درآمد نامنظم نیز تحتپوشش قرار میگیرند. تقویت سیستمهای بازرسی کار و اعمال مجازات برای عدم رعایت قوانین کار توسط کارفرمایان، حمایت از تشکیل اتحادیهها یا تعاونیها برای کارگران فصلی برای افزایش قدرت چانهزنی جمعی، ارائه آموزش و تجهیزات ایمنی به کارگران و ارتقای آگاهی عمومی در خصوص چالشهای تداوم وضعیت کارگران فصلی از جمله اقداماتی است که باید در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد.