تجربهای فراتر از لذت
بازی برای کودکان موضوعی فراتر از سرگرمی است و ابزاری بنیادین برای رشد و تکامل روانی، عاطفی و اجتماعی آنها محسوب میشود.
معصومه صیدی، دکترای روانشناسی در گفتوگو با «آتیه نو» ضمن مرور دیدگاه روانکاوی درباره بازی توضیح داد: «از منظر روانکاوی، بازی فضایی است که کودکان در آن میتوانند عواطف و تمایلات درونی و حتی ناخودآگاه خود را به زبان سادهتری ابراز کنند. در بازی، کودکان میتوانند بهصورت نمادین با چالشها و ترسهای پنهان خود مواجه شوند و بدون قضاوت، افکار و احساسات خود را بیان کنند.»
او افزود: «همچنین بازی فضایی است که کودکان در آن احساس امنیت و اعتماد را تجربه میکنند. این حس امنیت به آنها اجازه میدهد تا بدون ترس از سرزنش یا انتقاد، احساسات خود را بیان کنند و روابطی با دیگران برقرار کنند که در آن احساس حمایت و پذیرش وجود دارد. این تجربه برای کودکان بسیار مهم است؛ زیرا به آنها کمک میکند تا در آینده نیز بتوانند روابط اجتماعی سالمتری داشته باشند و با موقعیتهای پیچیدهتر زندگی به شیوهای مثبت روبهرو شوند.»
صیدی ادامه داد: «بازی در دنیای کودکان، نقش اساسی در خودشناسی و شکلگیری شخصیت ایفا میکند. بهعنوان مثال، کودکانی که نقش قهرمان یا شخصیتهای قدرتمند را بازی میکنند، بهطور ناخودآگاه تلاش دارند با احساسات ترس و ناتوانی که ممکن است در دنیای واقعی تجربه کنند، مواجه شوند.» این روانشناس اضافه کرد: «تجربه بازی به کودکان اعتماد به نفس و احساس قدرت میبخشد و به آنها یاد میدهد که میتوانند در برابر چالشها و مشکلاتی که در زندگی روزمره با آن روبهرو میشوند، ایستادگی کنند. این فرایند، در حقیقت نوعی خوددرمانی است که کودک از طریق بازی به آن دست پیدا میکند.کودک بعضاً بهواسطه بازی، به تدریج مرزهای شخصیت خود را کشف کرده و به احساس استقلال میرسد.»
عوارض محرومیت از بازی
این روانشناس بالینی با تأکید بر نقش بازی در سلامت جسمی و روانی کودکان، به نتایج برخی از مطالعات در این زمینه اشاره کرد و گفت: «مطالعات متعدد علمی نشان داده که کودکانِ محروم از بازی، اغلب با مشکلات جدی در سلامت روانی و اجتماعی مواجه میشوند. برای مثال، تحقیقی از کالج پزشکی بایلور در سال 1997 نشان داد که رشد مغزی کودکانی که از بازی محرومند، 20 تا 30 درصد کمتر از همسالان آنهاست.»
او افزود: «این کاهش رشد، پیامدهای منفی جدی در عملکرد شناختی، هیجانی و اجتماعی آنها به جا میگذارد. این کودکان ممکن است از نظر عاطفی و اجتماعی سرکوب شده باشند و به دلیل عدم تجربه بازی، قادر به ایجاد ارتباطات اجتماعی قوی و درک موقعیتهای پیچیدهتر نباشند.»
صیدی ادامه داد: «از سوی دیگر، کودکانی که به دلیل نگرانیهای والدین از بازی در محیطهای باز و اجتماعی محروم شدهاند، با مشکلاتی مانند انزوا، افسردگی و حتی چاقی مواجه میشوند. این کودکان که معمولاً به دلیل ترس والدین از آسیبهای احتمالی یا تأثیرات منفی همسالان در خانه نگه داشته میشوند، تجربه طبیعی و حیاتی بازی در فضاهای باز را از دست میدهند. در نتیجه، به مرور عواطف سرکوبشده خود را به شیوههایی مانند پرخاشگری یا انزوا ابراز میکنند و از رشد عاطفی و اجتماعی خود بازمیمانند.»
مزایای بازی برای کودکان
این دکترای روانشناسی از تجربه نقشهای مختلف توسط کودک بهعنوان یکی دیگر از مزایای بازی یاد کرد و گفت: «بازی، علاوه بر فراهم کردن محیطی برای تخلیه هیجانات، به کودکان کمک میکند تا نقشهای مختلف اجتماعی را تجربه کنند. وقتی کودکان در بازیهای خود نقش والدین، معلمان یا شخصیتهای محبوب را ایفا میکنند، در حقیقت در حال تمرین روابط و رفتارهای اجتماعی هستند.»
او تأکید کرد: «کودک از طریق بازی و نقشپذیری شخصیتهای دیگر یاد میگیرد که چگونه با دیگران تعامل کند، احساسات خود را مدیریت کند و نقشهای مختلفی که در جامعه دارند را درک کند. این نوع بازیها به اوکمک میکند تا به شکل بهتری با دنیای اطراف خود آشنا شود و مفاهیمی مانند همکاری، صبوری و مسئولیتپذیری را فرا بگیرد.»
این روانشناس ایجاد حس خودآگاهی و پذیرش در کودکان را یکی از دستاوردهای بازی خواند که کمتر به آن پرداخته میشود و در ادامه توضیح داد: «وقتی کودکان بازی میکنند، در حقیقت به دنیای درونی خود سفر میکنند و به بخشی از وجود خود که شاید در حالت عادی به آن توجه نمیکنند، دست مییابند. بازی به آنها این امکان را میدهد که با خود صادق باشند و نقاط قوت و ضعف خود را بهتر بشناسند. این فرایند به کودکان کمک میکند تا خودشان را بپذیرند و در نتیجه، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند.» او یادآور شد: «مطالعات روانشناسی نشان داده کودکانی که در محیطهای حمایتی و پر از بازی رشد میکنند، در بزرگسالی نیز از سلامت روانی و اجتماعی بهتری برخوردار خواهند بود. این کودکان معمولاً افرادی مستقل، خلاق و دارای تواناییهای اجتماعی قوی هستند. در مقابل، کودکانی که از بازیهای آزاد و بیقید محرومند، ممکن است در بزرگسالی با مشکلاتی نظیر اضطراب، اعتماد به نفس پایین و ناتوانی در ایجاد روابط عاطفی و اجتماعی پایدار روبهرو شوند.»
صیدی به تأثیر بازی در آشنایی کودکان با مفهوم قوانین و حد و مرزهای آن اشاره کرد و گفت: «بازی به کودکان کمک میکند تا با مفهوم محدودیت و قانون آشنا شوند. در بازی، کودکان یاد میگیرند که باید نوبت بگیرند، قوانین را رعایت کنند و در صورت برد یا باخت، احساسات خود را مدیریت کنند. این تجربیات به آنها آموزش میدهد که زندگی با قوانین و محدودیتهایی همراه است و باید برای رسیدن به اهداف خود به این قوانین احترام بگذارند.»
او یادآور شد: «بهطور کلی، بازی برای کودکان چیزی فراتر از یک سرگرمی یا تفریح و ابزاری برای یادگیری، رشد و شناخت عمیقتر خود است. کودکانی که فرصت بازی آزاد و طبیعی را داشتهاند، به احتمال بیشتری در آینده به افرادی مستقل، متعادل و با تواناییهای اجتماعی بالا تبدیل خواهند شد. از اینرو، شاید زمان آن رسیده که بازی را بهعنوان یک حق بنیادین در رشد کودکان به رسمیت بشناسیم و آن را از برنامههای روزانه کودکان حذف نکنیم.»