printlogo


بی‌پولی!
نیلوفر حشمت‌پور استاد ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی

ریشه‌ می‌دهد، ریشه‌ها آب می‌خورند، جان می‌گیرند و با سرعتی بیشتر می‌دوند. با هر تکانه اقتصادی پا می‌کشند به اعماق، در هم می‌تنند و دست هم را رها نمی‌کنند. در ظلمت بی‌انتهای کفاف ندادن حقوق و اجاره‌ خانه و گرانی مداوم، متاستاز می‌دهند و چنگ می‌اندازند روی ریال به ریالی که قرار است به زخم زندگی بزنی. سر آخر آدمی را، درخت تنومند وجودش را پایین می‌کشند و بر زمین می‌کوبند. فقر است این ابلیس بی‌رحم صدچهره. بیهقی می‌نویسد: مردی با همت را فقر عذابی است الیم. درست می‌گوید، چگونه نباشد وقتی به چهارستون تنش تکیه زده و کار کرده اما همچنان مقابل خواهش بی‌دغدغه فرزندانش، شرم در نگاهش وول می‌خورد. جرجانی می‌نویسد فقر نداشتن مایحتاج است و تفاوت آن با فقد این است که فقد نداشتن چیزی است که بدان نیازی نیست و آن را فقر نتوان گفت. آری فقر را به تلخی شکیبایی از سر می‌گذرانی اما نداشتن مایحتاج را چه کنی که روزمرگیِ زندگی بی‌پیر، نمی‌گذارد فراموشش کنی. دهخدا در اولین بیان درباره فقر می‌نویسد: کندن. به این واژه فکر می‌کنی و کنده شدن را در تاریخ این سرزمین از پیش چشم می‌گذرانی؛ سلسله‌ها که جنبیدند و رفتند و هربار تن ایران را به این کندن و فقرِ بیشتر آلودند. چرا هر روز بی‌پولی بیشتر روی می‌نماید و دست از سر مردمی که جلد کهنه شناسنامه‌های‌شان درد می‌کند برنمی‌دارد. دیدن چهره فقر در کوچه و خیابان‌های شهر، بین اطرافیان، در میان حاشیه‌نشینان و کودکان کار سخت نیست. هرروز اخباری مبنی بر بازماندن کودکان از تحصیل، نداشتن هزینه درمان یک بیمار، کوچک شدن سبد غذایی خانوار، دست شستن از خواسته‌ها، حذف سبد فرهنگی و مطالبه حقوق از سوی کارگران و معلمان و پرستاران به گوش می‌خورد. این‌ها زنگ خطر است و نباید به راحتی از کنارشان عبور کرد. نهادینه شدن فقر و تبعات جبران‌ناپذیر آن نباید به فردای کودکان ایران راه پیدا کند. البته باید در نظر داشت که فقر یک پدیده جهانی است و تنها مختص جامعه ما نیست. به‌طوری که سـازمان ملل متحـد اهداف توسـعه هـزاره را ریشـه‌کن کـردن فقر اعلام کرده است. در دنیـای امـروز چیـزی حدود سـه میلیارد نفر، یعنـی به‌طور تقریبـی نیمی از جهان، زندگـی روزمره خود را بـا درآمدی کمتر از 3 دلار در روز سـپری می‌کننـد و طبق تعریف بانک جهانی فقیر به حساب می‌آیند. در میان جوامعی که با فقر دست به گریبانند، از میان هر پنج کـودک، یک کـودک نمی‌تواند تولد پنج سـالگی خـود را تجربه کند. حتی کشورهای توسعه‌یافته‌ نیز همچنان با این هیولای هفت‌سر می‌جنگند تا چشم اسفندیارش را بیابند. ما نیز یک از هزارانیم در این وادی که همت عالی مسئولان لازمه تغییر وضعیتمان است. نهادهای ذی‌ربط باید از طریق بهبود فضای آموزش و پرورش، تقویت اشتغال‌زایی، تهسیل‌گری در امر کارآفرینی، دسترسی آسان به خدمات بهداشتی و درمانی رایگان، حمایت اجتماعی از گروه‌های کم‌درآمد و بدون درآمد، توسعه زیرساخت‌ها، تلاش برای از بین بردن نابرابری، تقویت اقتصادهای محلی و خرد، پروبال دادن به تعاونی‌ها و عزم آهنین در مبارزه با فساد راه برون‌رفت از باتلاق فقر را پیدا کنند. بیان تلخی‌ها گاهی، روزنه‌ای است برای یافتن راه نجات. 
جامعه جوان ایران نیاز به حرکت دارد، نیاز به تنفس در هواهای تازه اقتصادی تا از طریق آن بتواند مهارت‌ها و استعدادهای خود را نمایان کند. تصویر بزرگی که از تأثیرات فقر بر جامعه در دست داریم، نشان از عدم توانایی در این حرکت است. فراهم نبودن امکانات و زیرساخت‌ها نیروهای جوان و مستعد را بی‌انگیزه کرده و رو به زوال می‌برد. نکته دیگر اشراف به این مسئله است که فقر امری طبیعی نیست و نباید با آن سازگاری کرد. طبیعی شمردن آن، راه مبارزه را می‌بندد و نمی‌توان جلوی نفوذش را به لایه‌های عمیق زندگی مردم گرفت. آنچـه افراد را به جرگه فقرا ملحق می‌کنـد عـدم توانایی تأمیـن معاش، فقدان درآمـد مکفـی و قابل اتـکا و فقـدان مالکیت بـر دارایی‌هاست. بنابرایـن رفـع آن‌ها به معنـای رفع فقـر خواهد بود. با این‌هاست که می‌توان به شاخص‌های فقرزدایی و ایجاد اوضاع مناسب رفاهی در کشور جامه عمل پوشاند.